بیوگرافی کامل مریم بوبانی ( بازیگر سینما و تلویزیون ) +عکس های جدید ایشان
مریم بوبانی بازیگر ایرانی و متولد سال ۱۳۳۲ در سنندج می باشد .اولین فیلم او مهر مادری بود که در سال ۱۳۷۶ ,
اکران شد .بد نیست بدانید آیین احمدی فر تنظیم کننده گروه چارتار پسر این بازیگر می باشد .از دیگر فیلم های او می توان ,
سال دوم دانشکده من , زیر سقف دودی , راه رفتن روی سیم و رهایم نکن را نام برد . در ادامه عکس هایی از ,
این بازیگر در پرشین وی آورده شده است .
مریم بوبانی
مریم بوبانی (زادهٔ ۱۳۳۲ در سنندج) بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون ایرانی است. وی در کلاس های بازیگری امین تارخ ,
شرکت کرده است.
زندگی
مریم بوبانی در سال ۱۳۳۲ در سنندج به دنیا آمد. دو سال در کلاسهای آزاد بازیگری بازیگری آموخت و در ۱۳۷۶ با بازی,
در مهر مادری (به کارگردانی کمال تبریزی) در نقشی فرعی بازی در سینما را آغاز کرد.
وی مادر آیین احمدی فر تنظیم کننده گروه چارتار و یاور احمدی فر نوازنده دف است.
کارنامه هنری
سینمایی
سال دوم دانشکده من (۱۳۹۶)
زیر سقف دودی (۱۳۹۵)
راه رفتن روی سیم (۱۳۹۵)
جامهدران (۱۳۹۳ فقط صدا)
ارغوان (۱۳۹۳)
بی خداحافظی (۱۳۹۰)
مرگ کسب و کار من است (۱۳۸۹)
آینههای روبرو (۱۳۸۸)
ندارها (۱۳۸۸)
زمزمه با باد (۱۳۸۸)
و..
فیلم های مریم بوبانی
تلویزیونی
رهایم نکن
زیر پای مادر
چرخ فلک
نفس گرم
مدینه
یادآوری
و…
تئاتر
تارتوف، رویا نونهالی (۱۳۹۴)
مجلس شبیه در ذکر مصایب استاد نوید ماکان و همسرش مهندس رخشید فرزین، بهرام بیضایی (۱۳۸۴)
درباره گفت و گو با «مریم بوبانی»، صدا و تصویر مادرانه یک زن بیشتر بدانید
تصویری که از شما در سینما و تلویزیون میبینیم از نظر سنی خیلی زود اتفاق نمیافتد.
برای ورود به عالم هنر دیر تصمیم گرفتید؟
کار من تصویر نبود و تئاتر کار میکردم. شهرستان بودم و در آنجا چند سال نمایش بازی کردم و یک کار را ,
کارگردانی کرده بودم، ولی به دلایلی که مربوط به زندگی شخصی خودم و بخشی هم مربوط به جنگ بود،
یک وقفه ١٨، ٢٠ ساله در کارم پیش آمد و مدتی طولانی مجبور شدم کار نکنم.
ما در خوزستان زندگی میکردیم و شرایط برای کار کردن فراهم نبود. سال٧٠ آمدم تهران و قصدم این بود دوباره ,
شروع به کار کنم؛ چون فکر میکردم در تهران امکانات و شرایط بهتری فراهم است؛ البته این تصور من بود.
سیستم باند و دسته همیشه وجود داشته، منتهی ما شهرستانیها خیلی از این جریانات باخبر نبودیم. دیدم از این ,
مسیر به جایی نمیرسم و کسی به من در این مورد توجهی نمیکند، برای همین پیگیر شدم ,
تا از مسیری که مربوط به کار خودم بود، وارد شوم.
نحوه بازیگر شدن مریم بوبانی
سال٧٣ آقای تارخ در روزنامه آگهی داده بودند که کارگاه بازیگری ترتیب دادند و نوشته بودند آرشیو تهیه میکنند,
تا بعد از طریق آرشیو، بازیگران را معرفی کنند. من میدانستم این اتفاق به ماجرای تصویر ختم میشود,
ولی این راه را تنها مسیری دیدم که هم سلامت بود و هم از طریق تلاش خودم وارد میشدم.
برای همین رفتم و در کلاس آقای تارخ ثبتنام کردم. اول برای ثبتنام شرایط سنی داشتند، من ۴٠سالم بود,
و نمیپذیرفتند ولی بعد آزمون دادم و قبول کردند.
سال نخست هم بهعنوان هنرجو برگزیده از بین خانمها انتخاب شدم.
پس با وجود اینکه نسبت به خیلی از همکارانتان دیرتر وارد کار حرفهای شدید ولی برای کار حرفهای,
از صفر شروع کردید.
بعد از حضور در کارگاه در یک سکانس – پلان پنج دقیقهای از سریال «سرنخ» کیومرث پوراحمد بازی کردم ,
و با همان پنج دقیقه بازی به آقای عیاری معرفی شدم که نتیجهاش بازی در فیلم «بودن یا نبودن» شد.
بعد به خانم رخشان بنیاعتماد برای «زیر پوست شهر» معرفی شدم، بعد از آن برای کار بهرام بیضایی ,
در «سگکشی» رفتم و به این شکل مسیر کاری من ادامه پیدا کرد. خوشحال هستم ,
که دستم را روی زانوی خودم گرفتم و حرکت کردم.
و نتیجهاش از همان ابتدا کار کردن با کارگردانهای خوبی بوده.
نظر مریم بوبانی درباره پشت صحنه تئاتر
بله. تا امروز با خیلی از فیلمسازان شاخص سینما و تلویزیون کار کردم. در بین فیلم و سریالها سراغ تئاتر هم رفتم،
همان سالهای نخست سعی کردم تئاتر کار کنم. اما تئاتری کار کردم که پشت صحنه خیلی جذابیتی,
برایم نداشت و من را از کار زده کرد،
برای همین ١٠سال کار تئاتر نکردم. چون من از شهرستان آمده بودم و یک چارچوب و ذهنیتی درباره تئاتر برایم,
وجود داشت اما بعد از اینکه وارد شدم دیدم خیلی چیزها متفاوت است.
از چه نظر تجربه خوبی نبود که باعث دوری شما از صحنه شد؟
ترجیح میدهم راجع به آن صحبت نکنم.
در طول سالهای بازیگری تجربه کار با کارگردانهای مطرح زیادی را داشتید، اگر بخواهید از تجربه کار,
با آنها بگویید کدام ماندگار و دلچسب بوده؟
ترجیح میدهم از آقای بیضایی بگویم؛ از دور فکر میکردم کارگردان خشنی هستند و همیشه از تصاویری که,
از ایشان ارایه میشد، میترسیدم که با او کار کنم، ولی اصلا این تصور درست نبود.
جدای از استاد سینما و تئاتر بودن، بشدت مهربان و همراه هستند. وقتی با یک استاد کار میکنید، راحتترین ,
ماجرا مربوط به بازیگر است. من این تجربه را هیچوقت فراموش نمیکنم، چه در تئاتری که با ایشان ,
کار کردم و چه در یک سکانس از فیلم «سگکشی».
امیدوارم دوباره به سینمای ایران که امروز از حضور ایشان محروم است، برگردند.
نقشهایی که بازی کردید هرکدام روایتگر شخصیت یک زن بودند. کار با رخشان بنیاعتماد چطور است؟
کارگردانی که در کنار سایر دغدغههایش نگاه زنانه هم دارد.
نظر مریم بوبانی درباره رخشان بنی اعتماد
خانم بنیاعتماد یکی از بهترین کارگردانهای ما هستند. روایت بنیاعتماد از زنان، یکی از صحیحترین و درستترین ,
روایتهاست. من در کار او شخصیتی که کار میکردم، زنی بود که سه فرزند داشت,
و دخترش به دلیل فشارها و تنگنظریهای پدر و برادر تبدیل به یک بچه خیابانی شده بود.
ما خیلی وقتها فقط درد را روایت میکنیم و هیچوقت به ریشهها و علل اتفاق نمیپردازیم، ولی خانم بنیاعتماد ,
بشدت به ریشه و منشأ اتفاقات میپردازند و سعی در کارگشایی از واقعیتها و آسیبهای اجتماعی دارند ,
که در سطح کشور زیاد است و جامعه جوان را تهدید میکند. خانم بنیاعتماد تنها یک کارگردان نیست،
بلکه لایههای مختلف جامعه را میشکافد و به ریشه اتفاقات میرسد. این قابل احترام است.
شما بازیگری را در سینما، تلویزیون و تئاتر تجربه کردید. زبان هنر در کدام جذابتر است؟
برای من هیچ تفاوتی ندارد. البته حتما سختی کار در هر سه وجود دارد، اما برای من مهم این است که کدام کار ,
خوب است و با کدام کار میتوانم نقشی را ارایه دهم که قابل پذیرش باشد.
با هنر میشود صلح را در دنیا تثبیت کرد. جهان زیبایی که من در برابر خودم بهعنوان چشمانداز از کار در,
سینما و تلویزیون و تئاتر دارم، این اجازه را به من میدهد که در هرکدام از این مدیومها که کار خوبی باشد,
و گام کوچکی به سمت فرهنگیشدن جامعه برمیدارد، حضور داشته باشم.
زندگی امروز مریم بوبانی با تجربه نزدیک به ٣٠سال بازیگری چطور میگذرد؟ جدای از بازیگری ,
کار دیگری هم دنبال میکنید؟
کارهای مورد علاقه مریم بوبانی
هر آدمی یک زندگی خصوصی هم دارد که بخشی از زمانم صرف آن میشود، بخشی هم مجبور هستم ,
برای بهروزبودن مطالعه کنم. کمی مینوسیم، هم قصه، هم شعر.
گاهی هم سری به فضای مجازی میزنم، سینما و تئاتر میروم. هر چقدر زمان داشته باشم سعی میکنم,
استفاده کنم و خودم را از دچار شدن به روزمرگی نجات دهم.
حرف نگفتهای هست که دوست داشته باشید بگویید؟
آرزو میکنم همه چیز خوب باشد و همه در آسایش و آرامش زندگی کنند. آرزوی صلح دارم در همه دنیا و امیدوارم ,
همه کشورهایی که در معرض جنگ هستند، به آرامش برسند و مردمانشان از این آوارگی,
و سرگشتگی نجات پیدا کنند.
ویکی پدیا , روزنامه شهروند