چهارشنبه, ۲۹ فروردین , ۱۴۰۳
درخواست تبلیغات

سام درخشانی : بادیگارد معاون وزیر شده ام +تصاویر

اشتراک:
چهره ها
سام درخشانی او این روزها فیلم پرفروش و موفق «خوب، بد، جلف» را روی پرده سینماها دارد.فیلمی که به اعتقاد بسیاری از منتقدان زوج کمدی سام و پژمان(جمشیدی) را بیشتر از قبل تثبیت کرده است. به بهانه اکران موفق «خوب، بد، جلف» سراغ سام درخشانی رفتیم که او خبر ویژه‌ای هم برایمان داشت که در […]

سام درخشانی

او این روزها فیلم پرفروش و موفق «خوب، بد، جلف» را روی پرده سینماها دارد.
فیلمی که به اعتقاد بسیاری از منتقدان زوج کمدی سام و پژمان(جمشیدی) را بیشتر از قبل تثبیت کرده است.

به بهانه اکران موفق «خوب، بد، جلف» سراغ سام درخشانی رفتیم که او خبر ویژه‌ای هم برایمان داشت که در
ادامه می‌خوانید.

 جشنواره فجر

آقای درخشانی قبل از این که وارد فضای فیلم «خوب،بد،جلف» شویم، دوست دارم درباره فعالیت این روزهایتان برایمان بگویید، گویا دوباره یک سریال تلویزیونی را در دست کار دارید.

بله،‌سریالی هست به نام «گسل»

کار آقای بذرافشان؟

بله دقیقا، سریال بسیار خوش‌ساختی است که مراحل تولید را می‌گذراند و برای پخش از
شبکه سه سیما ساخته می‌شود و این که چه زمانی پخش خواهد شد را دیگر من در جریانش نیستم.

بدون این که داستان سریال به قول معروف لو برود، قدری درباره نقش‌تان در این مجموعه صحبت می‌کنید.

من نقش متفاوتی در این مجموعه دارم، یک محافظ یا به قول معروف بادیگارد معاون وزیر.
سریال در مجموع یک کار کمدی با فضای اجتماعی ـ سیاسی است و فکر می‌کنم مورد اقبال بینندگان تلویزیون قرار
گیرد.

 سام درخشانی

برویم سراغ فیلم پرفروش اکران نوروزی، الان شما آدم خوبه هستید یا آدم بده یا آدم جلفه؟

(می خندد) قاعدتا جلفه من هستم، حالا باز برای محکم کاری از کارگردان بپرسید(می خندد)

زمان برپایی جشنواره فیلم فجر
که برای نخستین بار «خوب، بد، جلف» را تماشا کردیم، درباره پرفروش شدن آن با هم گپ خودمانی و به
قول معروف سرپایی داشتیم، واقعا دلیل این فروش بالای ده میلیارد تومان چیست؟

مجموعه‌ای از عوامل در این زمینه تاثیرگذار
هست، اسم، پیشینه آدم‌هایی که در فیلم حضور دارند، پیشینه خود قصه، داستان فیلم یک گذشته و عقبه‌ای دارد از
سریال پژمان می‌آید.
با این که از آن سریال فقط پژمان جمشیدی آمده است آن هم با اسم و رسم واقعی خودش، خب
مردم یک تصور خوبی نسبت به آن سریال داشتند، از طرفی اسم پیمان قاسمخانی به عنوان کارگردان و فیلمنامه نویس
هم قطعا در این زمینه مهم بوده است.تیم تولید و بازی هم همچنین، به غیر از من که دارم درس
پس می‌دهم، اساتید گرامی آقایان رضا رویگری، مجید مظفری، خانم ویشکا آسایش، حمید فرخ نژاد و …
تماشاگران را به سینما می‌کشانند.

سام درخشانی

اگرچه من خودم فیلم تان را یک کمدی خوش ساخت و خوب می‌دانم، ولی برخی منتقدان این موضوع را مطرح
کردند که خوب، بدف جلف دغدغه ندارد و…

ببینید من موافق این نگاه نیستم، خود من در خانه وقتی فیلم می‌بینم ناخودآگاه سمت فیلم‌های کمدی می‌روم، چرا؟ چون
زندگی روزمره آنقدر گرفتاری و کشمکش و اعصاب خردی دارد که واقعا مردم نیاز به یک استراحت ذهنی دارند، واقعا
خیلی کم پیش می‌آید یک فیلم اجتماعی تلخ ببینم اگر هم ببینم بلافاصله باید دو تا کمدی بینم تا تاثیر
آن را بشورد! ( می‌خندد) جامعه ما امروز بیشتر از هر زمانی نیاز به شوخی و کمدی دارد، این که
یک ساعت، یک ساعت و نیم، مردم بیایند و بدون دغدغه فیلم ببینند و حالشان خوب شود.

سام درخشانی

البته کمدی ساختن هم در شرایط کنونی آنقدرها ساده نیست و دشواری‌های فراوانی دارد؟
بله ما فیلمنامه کمدی واقعا کم
داریم.

چرا؟
چون ظرفیت پذیرش و شوخی نیست، با این که می‌گوییم مردم ایران خیلی شوخ طبع هستند اما دست کم
در حوزه تصویر بارها دیده ایم که با هر صنفی شوخی می‌کنیم سریع همه جا صدای اعتراض بلند می‌شود.
در همین فیلم خوب، بد، جلف رفتیم سراغ خودمان و با خودمان شوخی کردیم، باز برخی از مردم یا دوستان
و آشنایان فیلم را که می‌دیدند به من می‌گفتند ناراحت نشدید؟! این طوری با شما شوخی شده است! واقعا امیدوارم
قدری این سعه صدر در برابر شوخی و انتقاد در جامعه مان بیشتر شود.

 تصاویر متفاوت از چهره های مشهور در شبکه های اجتماعی

مصاحبه خواندنی با سام درخشانی و همسرش

زنگ آشنایی من و عسل

سام: من و عسل یک دوست خانوادگی مشترک
داشتیم که ما را برای یک ‌مهمانی خانوادگی دعوت کرد.
در آن ‌مهمانی با عسل آشنا شدم و این آشنایی ادامه پیدا کرد.
بعد از مدتی خانواده‌های ما نیز با هم رفت‌و‌آمد پیدا کردند و این باعث شناخت بیشتر ما نسبت به اخلاق
و روحیات همدیگر و در نهایت منجر به ازدواج ما شد.

عسل: در ابتدا اصلا فکر نمی‌کردم آشنایی من و سام به مرحله ازدواج برسد ولی رفته‌ رفته این حس
در ما به وجود آمد که می‌توانیم زندگی مشترک‌مان را در کنار هم تشکیل بدهیم.

سام درخشانی

گارد مخالفی که شکست

سام: یک‌بار تنهایی نزد پدر و مادر عسل رفتم و با آنها درباره ازدواج‌مان صحبت
کردم.
لطف داشتند و گفتند با شناختی که نسبت به من دارند، با این ازدواج موافقت می‌کنند.
چون با توجه به شرایط کاری قشر ما، آن اوایل کمی نسبت به این موضوع گارد داشتند ولی با توجه
به رفت‌وآمدهایی که بین دو خانواده شکل گرفته و باعث شناخت دو خانواده از هم شده بود، در نهایت بار
این مسوولیت را به دوش من و عسل انداختند و تصمیم‌گیری نهایی را به عهده خودمان گذاشتند.
بالاخره یک روز با خانواده به منزل عسل رفتیم، شامی خوردیم، گپی زدیم و در پایان تمام قرارها را گذاشتیم
که منجر به عقد من و عسل شد.

عسل: همانطور که سام هم گفت ناخودآگاه نسبت به حرفه او کمی حس تردید و گارد وجود داشت ولی
آنقدر همه چیز سریع اتفاق افتاد که شاید باورتان نشود.
سام آدمی است که خیلی فوری تصمیم می‌گیرد.
بعد از اینکه به خوبی با یکدیگر و خانواده‌های هم آشنا شدیم و دوران آشنایی‌مان سپری شد، یک روز سام
به من گفت: «دو روز دیگر برای خواستگاری می‌آیم» و واقعا همین کار را کرد و اتفاقات بعد از آن
هم در عرض یک هفته رخ داد و…

گفتگو با سام درخشانی ، چهره پرحاشیه پس از دربی : کامبیز، بی عقده ترین آدم دنیاست

عجله ولی با شناخت کافی

سام: اصلا این‌طور نبوده که بخواهیم در تصمیم برای ازدواج یا حتی در تصمیم
برای مسائل دیگر زندگی‌مان، احساساتی عمل کنیم.
ما به شناخت کافی از یکدیگر دست پیدا کرده بودیم و به این نتیجه رسیدیم که می‌توانیم زندگی خوبی را
در کنار هم تشکیل دهیم.
من حتی خواستگاری اصلی‌ام را از عسل در روز تولدش انجام دادم و در مقابل دوستانم او را سورپرایز کرده،
شخصا از او خواستگاری کردم و حلقه‌ای به او دادم ولی به هرحال برای ما سنت‌ها و مراسم مرسوم این
کار نیز مهم بود و مراسم خواستگاری ما با حضور خانواده‌ها نیز برگزار شد و از آنجا که قبل از
آن تصمیم اصلی را گرفته بودیم، کارها به سرعت انجام شد.

ازدواج بعد از ۳۵ سالگی

سام: ۱۰ سال پیش زمانی که سریال «سال‌های برف و بنفشه» را بازی می‌کردم، وقتی
در مصاحبه‌ها نظرم را درباره ازدواج می‌پرسیدند، جوابم این بود که ازدواج اتفاقی است که باید در زندگی آدم‌ها پیش
بیاید و هیچ ربطی به سن و سال ندارد.
هنوز هم همین حرف را می‌زنم و به نظرم برای ازدواج، آدم باید قلابش گیر کند.
من متولد ۱۳۵۴ هستم و عسل متولد ۱۳۶۲٫
به نظر خودم اختلاف بین ۵ تا ۸ سال اختلاف سنی خوبی برای یک ازدواج است.
البته از همان ابتدا تصمیم من برای ازدواج از سن ۳۵ سالگی به بعد بود.
از ۳۵ سالگی به بعد نگاه من یک نگاه جست‌وجوگرایانه بود و نیم‌نگاهی به این موضوع داشتم که فرد مورد
نظرم را برای ازدواج پیدا کنم ولی هیچ وقت این موضوع را بروز نمی‌دادم و چراغ خاموش پیش می‌رفتم!

سام درخشانی ازدواج کرد

فرار
از یک ازدواج سنتی

سام: شرایط امروز دیگر شرایطی نیست که خواستگاری‌ها خیلی به صورت سنتی برگزار شود؛ یعنی بشخصه
ازدواج سنتی را برای خودم در نظر نداشتم.
دوست داشتم وقتی قرار است ازدواج کنم، همراه با شور و عشق و علاقه‌مندی باشد.
اینکه فرد مورد نظرم را پیدا کنم، اشتراکات و تفاهم‌ها را بین خودمان پیدا کنیم و با علاقه‌ای که بین‌مان
به وجود می‌آید، ازدواج کنیم.

استرس من، آرامش همسرم

سام: وقتی عسل را دیدم و با او آشنا شدم، متوجه ویژگی‌هایی در او شدم
که واقعا برای من خیلی مهم بود؛ مثلا شرایط کاری ما فضایی پرهیاهو و پراسترس دارد که روی من هم
اثر گذاشته اما عسل عکس این شرایط، فردی آرام و صبور است.
آرامش او در زندگی واقعا به من کمک می‌کند و می‌توانیم همدیگر را پوشش دهیم.
ضمن اینکه خانواده عسل خانواده‌ای واقعا محترم هستند؛ البته عامیانه‌اش این است که او سر سفره پدر و مادرش بزرگ
شده است و واقعا خانواده‌دار است.
در مدتی‌که برای آشنایی بیشتر با هم بیرون می‌رفتیم، عسل بدون هیچ بهانه و تعارفی باید سر ساعت به منزل
باز می‌گشت و خانواده‌اش روی این موارد تاکید زیادی داشتند و اتفاقا این موضوع برایم خیلی مهم بود.

عسل: سام خصوصیات خوب زیادی دارد…
احترام گذاشتن سام به خانواده برایم خیلی جالب توجه بود.
اینکه به قوانین خانواده خیلی احترام می‌گذاشت و خدا را شکر یک رابطه واقعا محترمانه بین ما وجود دارد.
همه آدم‌ها وجدان دارند ولی اهمیت دادن به این وجدان در آدم‌ها متفاوت است.
سام قلب خیلی پاکی دارد و این پاکی، هم در قلب سام است و هم در رفتارش.

جدیدترین عکس های بازیگران و چهره های مشهور همراه با همسرانشان

علاقه‌ای مشترک به نام بچه

سام: در کنار همه مسائل، روحیات و اخلاقیات‌مان با هم سازگار بود و مهم‌تر
از همه اینکه عسل هم مانند من به بچه علاقه‌مند است.
چون در اجتماع امروزی خیلی باب شده که بچه دوست ندارند یا اصلا تصمیم به بچه‌دار شدن ندارند.
این موضوع را در بین خیلی از دوستان خودم هم می‌بینم!

عسل: در مورد تصمیم ازدواج با سام، او را
از حیطه بازیگری‌اش جدا کردم چون بازیگری سام موضوعی است که باید از دور به آن نگاه کرد و هیچ
ارتباطی به یک زندگی مشترک ندارد.
به تفاهم‌ها و اشتراک‌هایم با سام نگاه ‌کردم و متوجه شدم در خیلی از مسائل با همدیگر تفاهم داریم و
اینکه سام عاشق بچه است و من هم علاقه زیادی به بچه دارم.

سام: من واقعا عاشق بچه هستم؛ وقتی دوستانم را می‌دیدم که ازدواج کرده‌اند و بچه‌دار شده‌اند، تصور می‌کردم بچه
من چه شکلی می‌شود و اینکه فرزند خودم را چه زمانی در آغوش می‌گیرم و این حس همیشه در من
وجود داشت و گاها باعث آزارم می‌شد؛ البته خیلی اوقات خواب بچه‌ام را می‌بینم و حتی سال‌هاست برای او نام
انتخاب کرده‌ام ولی به این موضوع معتقد هستم که نباید عجله کرد و باید زمانش فرا برسد.

سام درخشانی

دردسرهای یک زوج معروف

سام: درست است که کار ما سختی‌های خودش را دارد ولی به همان اندازه در
کنارش لذت و جذابیت هم دارد.
هیچ وقت نمی‌شود منکر جذابیت حرفه ما شد.
یکی از همین جذابیت‌ها مورد توجه مردم قرار گرفتن است؛ اینکه مردم دوستت دارند و جویای احوال تو هستند.
بی‌اغراق جدای از عشق بازیگری، یکی از دلایلی که این حرفه را انتخاب کردم رسیدن به شهرت و محبوبیت بود.
چه کسی است که دوست نداشته باشد مشهور باشد!؟

عسل: اینکه با سام بیرون می‌رویم و مردم درخواست عکس انداختن
با سام را دارند اذیتم نمی‌کندچون از اول از این موضوع آگاه بودم که سام بازیگری است که طرفداران خودش
را دارد.
اتفاقا خیلی هم خوشحال می‌شوم چون مردم آنچنان انرژی‌های پاک و روشنی را به تو انتقال می‌دهند که باورش سخت
است.
بعضا پیش آمده که گوشی را گرفتم و خودم از سام و طرفدارانش عکاسی کرده‌ام.

سام: کلا عسل به این دیدگاه رسیده است که به تنهایی بیرون رفتن‌های او با زمانی‌که با من است
زمین تا آسمان تفاوت می‌کند و دیگر آن آرامش وجود ندارد.
(باخنده)

جدیدترین عکس های بازیگران و چهره های مشهور همراه با همسرانشان

اخلاق ویژه آقای داماد

سام: خدا را شکر تا به امروز توانسته‌ام تمام شرایط مناسبی را برای عسل
فراهم کنم.
عسل هم بدون هیچ گذشتی همه را پیش برده است.
(باخنده)

عسل: اخلاق خود سام همین‌طور است؛ یا کاری را انجام نمی‌دهد یا اگر انجام بدهد به بهترین نحو
ممکن انجام می‌دهد.
همه را به گردن من نیندازید…
(باخنده) من و سام اصلا با کسی چشم و هم‌چشمی نداشتیم اما در کل سام همیشه دوست دارد در هر
کاری که می‌خواهد انجام بدهد، بهترین باشد.
اگر قرار است مسافرتی برویم بهترین شرایط را برای مسافرت مهیا می‌کند.
از آنجا هم که خود سام همیشه بهترین را انجام می‌دهد به همین خاطر من همیشه همه چیز را به
عهده سام می‌سپارم.

سام: گاهی که در جمعی با دوستان بوده‌ام و درباره عسل از من سوال می‌پرسیدند، من به آنها می‌گفتم
که فکر کنید همین الان اینجا نشسته است.
عسل دختر متین و آرامی است.
او قدر کارهایی را که برایش انجام می‌دهم، می‌داند و اگر کاری را نتوانم انجام بدهم، یقه مرا نمی‌گیرد که
چرا این کار را انجام نمی‌دهید.
همان‌طور که عسل گفت این جزو اخلاق من است که دوست دارم تا جایی‌که می‌توانم نه‌تنها برای عسل که همه
زندگی من است، برای هرکسی هر کاری از دستم برمی‌آید، به بهترین نحو انجام بدهم.

سام درخشانی

و حالا عسل واقعی…

سام: عسل همه چیز را به من می‌سپارد ولی نامحسوس و ریز، نکته‌ها را هم گوشزد می‌کند…
(می‌خندد) جدای از شوخی، خیلی از مسائل مثل رفاقت است؛ یعنی معرفت، شعور، همراه بودن، همدلی و…
خیلی اوقات در شرایط خوب خودش را نشان نمی‌دهد.
در شرایط خوب همه خوب هستند و همه چیز خوب پیش می‌رود.
احساس من این است که همسری که انتخاب کرده‌ام در همه شرایط همراه من است و همه شرایط مرا خواهد
پذیرفت ولی بعضی مسائل در شرایط سخت و بد خودش را نشان می‌دهد؛ اینکه انسان‌ها در شرایط بد چقدر از
خود انعطاف نشان می‌دهند و واقعا چقدر همراه تو هستند، مهم است.

احساس قلبی من این است؛ از آنجایی‌که عسل در خانواده‌ای بزرگ شده که از هر نظر همه چیز برایش
مهیا بوده است، به همین خاطر وارد زندگی من نشده است که از موقعیت من استفاده کند؛ از طرفی از
همان ابتدا تصمیم گرفتیم که مساله ازدواج‌مان را به صورت یک نمایش درنیاوریم.
منظورم این است که قصد خودنمایی به عنوان همسر سام درخشانی بودن را ندارد.
اینکه این مصاحبه را انجام می‌دهیم به این خاطر است که اول از همه برای خودمان یک خاطره می‌شود و
دیگر اینکه از طریق یک رسانه فاخر مانند مجله زندگی ایده‌آل، تمام حواشی را کنار بزنیم و مردم، عسل واقعی
را ببینند.

 گفتگو با سام درخشانی ، چهره پرحاشیه پس از دربی : کامبیز، بی عقده ترین آدم دنیاست

خواستگاری بدون دسته‌گل

سام: همیشه از قدیم می‌گفتم که من چند کار را در زندگی‌ام انجام نمی‌دهم، یکی اینکه دسته
گل به دست بگیرم و با مادرم بروم خواستگاری…
اصلا خودم را نمی‌توانستم در چنین شرایطی تصور کنم.
اینکه من کت و شلوار پوشیده در یک جمع سرد و ساکت نشسته باشم و آن وسط یک نفر سرفه
کند، آن یکی از هوا بگوید و…
که خدا را شکر این اتفاق به خاطر آشنایی و رفت‌وآمد دوخانواده نیفتاد.
خواستگاری ما اصلا شبیه خواستگاری نبود، یک ‌مهمانی شام خودمانی بود که نهایت ۲۰ دقیقه آخر ‌مهمانی در مورد مراسم‌
صحبت کردیم.
البته برای این ‌مهمانی، گل بردیم ولی قبل از اینکه به آنجا برویم من گل را سفارش داده بودم و
از طریق یکی از دوستان که لطف کردند، گل را به خانه پدر عسل فرستادم.

در نهایت من گل دست نگرفتم.
(باخنده) دوم اینکه اصلا دوست نداشتم ماشین عروس را ببرم گلفروشی و با گل تزیین کنم و همه در خیابان
دنبال من راه بیفتند و بوق بزنند.
البته دوستان اشتباه برداشت نکنند.
منظور من این نیست که کار بدی است ولی برای شخص من جذابیت ندارد.
همیشه با خود می‌گفتم اگر کسی می‌خواهد عروسی بگیرد چه بهتر که یک ‌مهمانی دورهمی با اقوام نزدیک و کسانی
که در دایره زندگی‌اش حضور و تاثیر دارند، برگزار کند؛ نه اینکه یک ‌مهمانی بزرگ بگیرد، به هزار نفر هم
شام بدهد که شاید به همه هم خوش نگذرد و در آخر هم هزار حرف دربیاید ولی از آنجا ‌که
عسل دوست داشت، عروسی گرفتیم.

 سام درخشانی

حاشیه‌های عروسی چند میلیونی

سام: نمی‌توانم بگویم عروسی ما عروسی ساده‌ای بود.
یک جشن عروسی بود مثل باقی عروسی‌ها و عروسی هم خرج دارد ولی نه یک عروسی چند صد میلیونی! البته
این را بگویم که من در کل مخالف عروسی گرفتن بودم.

عسل: از مراسم عروسی‌ای که سام گرفت راضی بودم.
واقعا جو خیلی خوبی در عروسی وجود داشت.
همه آدم‌هایی که در جشن ما بودند، انرژی خوبی داشتند و خدا را شکر به همه خوش گذشت.
واقعا دوست دارم که آن شب دوباره تکرار شود…

سام: عروسی که ساعت ۴ صبح تمام شد و همه رفتند، تازه یکسری از دوستان خیلی نزدیک، کله‌پاچه گرفتند
و برای صبحانه آمدند خانه ما.
تا کله‌پاچه بخوریم و در مورد عروسی و زندگی مشترک صحبت کنیم و…
ساعت شد ۸ صبح.
تازه آن زمان با یک حالت کوفته و خیلی خسته خوابیدیم ولی با این حال وقتی ساعت ۲ بعدازظهر از
خواب بیدار شدیم، عسل گفت دوست داشتم که امشب دوباره عروسی داشتیم!

گفتگو با سام درخشانی ، چهره پرحاشیه پس از دربی : کامبیز، بی عقده ترین آدم دنیاست

خرید با آقای دست ‌و دلباز

سام: یکی
از بزرگ‌ترین تفریحات زندگی من خرید کردن است.
من عاشق سوپرمارکت هستم و وقتی بوی سوپرمارکت به من می‌خورد، حالم خوب می‌شود.
(باخنده) از طرف دیگر من همه کارهای شخصی‌، مخصوصا خرید کردن را خودم انجام می‌دهم.
این حضور در اجتماع برای من حتی یک تمرین بازیگری است و از افرادی که با آنها در ارتباط هستم،
الهام می‌گیرم و در بازی‌هایم از این تجربیات استفاده می‌کنم.
بین مردم بودن را خیلی دوست دارم و اتفاقا مردم هم این موضوع را دوست دارند که از نزدیک با
هنرمندان در ارتباط باشند و همیشه نسبت به ما لطف داشته‌اند.

عسل: من هم خریدن کردن را دوست دارم و اتفاقا سلیقه‌های ما در خرید کردن خیلی شبیه به هم
است و یکی از تفریحات مشترک ما محسوب می‌شود و چون سام در خرید کردن آدم دست ودلبازی است.
خرید با او خیلی لذت‌بخش است.
(باخنده).
اینکه با همدیگر وسایل خانه را می‌خریم و برای تک‌تک آنها با همدیگر همفکری می‌کنیم، برایمان خاطره است.

آشپز که دوتا شد…
!

سام: یکی از تفریحاتی که با همدیگر داریم و خیلی از وقت ما را به خود اختصاص داده است
این است که کل‌کل آشپزی داریم.
هردو غذا درست می‌کنیم و در مورد غذای هم نظر می‌دهیم و گاها در کار همدیگر دخالت می‌کنیم.
بالاخره تا زمانی‌که عسل دستش در آشپزی راه بیفتد باید این کار را بکنیم.
(باخنده)

عسل: تا زمانی‌که منزل پدرم بودم هیچ‌وقت موقعیتش پیش نیامد که آشپزی کنم.
همیشه همه چیز مهیا بود.
در زندگی با سام آشپزی را برای اولین بار تجربه کردم.
یک بار یک استیک درست کردم که تا مدت‌ها خاطره شده بود.
سام تازه از سر کار آمده و خوابیده بود.
می‌خواستم دیگر خیلی برای غذا مایه بگذارم، برای اینکه گوشت استیک خیلی نرم و خوشمزه شود، آن را در کیوی
خواباندم.
سام که از خواب بیدار شد گفتم نمی‌دانی که چه غذایی می‌خواهم برایت درست کنم و شروع کردم از غذایم
تعریف کردن.
تا آمدم استیک را در ماهیتابه بگذارم مثل گوشت چرخ‌کرده وا رفت و گوشت تکه‌تکه شد.
آنقدر چیز بدی شد که من و سام که هیچ، برای گربه هم انداختیم به آن غذا لب نزد!

سام:
ما در محل‌مان یکسری گربه داریم که الان دیگر مرید خانه ما شده‌اند.
مدام پشت در خانه آنقدر میومیو می‌کنند تا به آنها غذا بدهیم.
یکی از گربه‌ها آنقدر با دست‌هایش به در می‌کشد که دیگر تصمیم گرفته‌ام از کلید خانه برایش یکی بسازم.
(باخنده)

تصاویر متفاوت از چهره های مشهور در شبکه های اجتماعی

ماجرای دست‌پخت خانگی

سام: رستوران‌داری برای من یک کار حاشیه‌ای است که زمانی از من نمی‌گیرد و بیشتر
از اسم من بهره می‌برد.
ایده‌ای بود که اجرایی شد و به خوبی هم پیش می‌رود.
رستوران، مدیر خودش را دارد و‌ من و خواهرم در حد نظارتی هرازچند گاهی به رستوران سر می‌زنیم.
شریکی در رستوران دارم که بیشتر کارها را پیش می‌برد.
رستوران به عنوان یک کار حاشیه‌ای در زندگی ماست.

عسل: دوست ندارم از رستوران غذا بگیریم.
با خود می‌گویم سام ازدواج کرده و دوست دارد غذای خانگی بخورد؛پس خودم برایش آشپزی می‌کنم.

سام: ازدواج کردم که غذای خانگی بخورم.
(باخنده) اما جدای از شوخی، عسل واقعا در همین زمینه آشپزی هم با آرامش کار می‌کند و خیلی دقیق؛ مثلا
وقتی می‌خواهد سوپ درست کند آنقدر هویج‌ها، کرفس‌ها و سیب‌زمینی‌ها را دقیق و یک اندازه نگینی خرد می‌کند که فکر
می‌کنید با دستگاه این کار را کرده است! به غیر از آن استیک که همان یک‌بار اتفاق افتاد، همیشه با
صبر و حوصله آشپزی می‌کند و به همین خاطر غذاهایش خوشمزه می‌شود.

همسایگی با خواجه‌امیری

سام: همان‌طور که گفتم، عسل یک ورزشکار حرفه‌ای است و دقیقا از وقتی که عسل وارد زندگی
من شده است ما هر روز آبمیوه تازه مصرف می‌کنیم.
کره تا حدود بسیار زیادی از زندگی‌ام حذف شده است چون پیش از این من در هر غذایی کره استفاده
می‌کردم ولی الان روغن‌های سالم مثل روغن زیتون را جایگزین کرده‌ام.
شرایط غذایی امروز من شرایط غذایی سالمی شده است.
جدا از ورزش که مرتب انجام می‌دهم، نزدیک منزل‌مان یک پارک است که اکثر اوقات با احسان خواجه‌امیری و خانواده‌اش
که همسایه ما هستند برای پیاده‌روی به آن پارک می‌رویم.

جدیدترین عکس های بازیگران و چهره های مشهور همراه با همسرانشان

نخستین کادوی ما برای همدیگر

سام: آنقدر برای عسل کادو خریدم که واقعا یادم نمی‌آید…
!

عسل: من کاملا یادم می‌آید…
آن زمان تازه با همدیگر آشنا شده بودیم و روزی بود که می‌خواستم برای خودم عطر بخرم و یادم آمد
که سام گفته بود عطرش تمام شده و چون تمام‌وقت سر فیلمبرداری بود، برای خرید وقت نداشت و من پیش‌دستی
کردم و برایش عطر خریدم!

سام: من هم یادم آمد…
نخستین کادویی که برای عسل خریدم یک گوشی آیفون۵ بود که آن‌ زمان تازه آمده بود و دوست داشتم عسل
را سورپرایز کنم و آن هدیه را برایش خریدم.

تصاویر متفاوت از چهره های مشهور در شبکه های اجتماعی

بیوگرافی سام درخشانی

سام درخشانی (زاده ۳۱ تیر ۱۳۵۴ – تهران) بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون ایران است.

سام درخشانی دارای مدرک تحصیلی علوم تجربی و دانشجوی انصرافی تئاتر است.
او در آموزشگاه بازیگری سمندریان یک دوره بازیگری گذرانده‌است و با مجموعه شب زدگان به دنیای بازیگری پا گذاشت.
پس از آن با بهشت آبی، مجموعه همسفر، خانه پدری، دلباخته، و اخیراً هم در سریال سالهای برف و بنفشه
و ما چند نفر و روزهای زیبا و نابرده رنج و دارا و ندار و مجموعه پژمان، رؤیای گنجشکها، آوای
باران،پشت بام تهران و همه چیز آنجاست نقش آفرینی کرده است.

سینما خبر

گردآوری:
اخبار مرتبط:
فیلم پرشین وی
آرون گروپ
آرون گروپس