پنج شنبه, ۹ فروردین , ۱۴۰۳
درخواست تبلیغات

شهاب حسینی ، محبوبِ سینمای ایران چه مسیری را طی کرده است؟ +تصاویر

اشتراک:
چهره ها
مسیر شهاب حسینی , سید شهاب‌الدین حسینی تنکابنی، کارگردان و بازیگر تلویزیون و سینما و مجری، گوینده تلویزیون است.

مسیر شهاب حسینی

مسیر شهاب حسینی , سید شهاب‌الدین حسینی تنکابنی، کارگردان و بازیگر تلویزیون و سینما و مجری ، گوینده
تلویزیون سال ۱۳۵۲ در تهران متولد شد.
وی فعالیت هنری‌اش را با گویندگی در رادیو آغاز کرد.
حسینی از سال ۱۳۷۷ با اجرای برنامه‎ی «اکسیژن» به تلویزیون راه یافت و کار اجرا را با برنامه‌هایی چون «رنگ
صبح»، «برپا برپا» و «با شما» ادامه داد.

مسیر شهاب حسینی

شهاب حسینی ، نخل طلا بهترین بازیگرمرد فستیوال کن، دیپلم افتخار بهترین بازیگر را از جشنواره‎ی فیلم فجر، سیمرغ بلورین
بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره‎ی فیلم فجر، جایزه‎ی بهترین بازیگر نقش اول مرد از جشن شب منتقدان و جشن
خانه‎ی سینما، جایزه‎ی بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره‎ی فیلم‌های تلویزیونی، را در کارنامه دارد.

مسیر شهاب حسینی

شهاب حسینی چگونه شخصیتی دارد؟

ما براساس مصاحبه‌ها و بیوگرافی شهاب می‌خواهم تاحدودی شخصیت او را تحلیل کنم.
امیدوارم ناخودآگاه به سمت قضاوت حرکت نکنم و تجربه و علمم به من کمک کنند.
پسر محجوب سینمای ایران که کاراکتر و چهره‌اش بیشتر آدم‌ها را جذب می‌کند امروز یکی از سوپراستارهای این حرفه است
که من نیز از بازی‌هایش لذت می‌برم و از علاقه‌مندانش هستم.
در اینجا براساس مصاحبه‌ها و بیوگرافی شهاب می‌خواهم تاحدودی شخصیت او را تحلیل کنم.
امیدوارم ناخودآگاه به سمت قضاوت حرکت نکنم و تجربه و علمم به من کمک کنند.

مسیر شهاب حسینی

مسیر شهاب حسینی

دو ویژگی شخصیتی شهاب حسینی کدام است؟
در مصاحبه‌ای که از همسر ایشان خواندم دو نکته جالب وجود داشت؛ از
جمله اینکه کلیدی‌ترین نقش فیلمش را به همسرش داده و همان‌طور که در خیلی از محافل عمومی با بیانی صادقانه
قدردان ایشان بوده، در کار حرفه‌ای نیز نقشی خاص را به همسرش می‌دهد و بیان می‌کند که این نقش همان
حسی است که در زندگی واقعی به او دارد.
شاید به واسطه همین حس شهاب ترجیح داد که همسرش نقش مقابلش را بازی کند که به این شکل، هم
نهایت قدردانی از او را نشان دهد و هم کارش طبیعی‌تر و ملموس‌تر از آب در بیاید.
نکته دوم این است که خانم پریچهر قنبری، همسر شهاب حسینی از او به عنوان بهترین پدر دنیا نام می
برد و مطرح می کند«علاقه او به بچه‌ها خیلی زیاد است؛ تا جایی که گاهی احساس می‌کنم بچه‌ها را بیشتر
از من دوست دارد!» این موضوع نیز نشان از دقت شهاب و عدم غرق شدن در حرفه‌اش دارد.
واقعیت این است کسانی که زندگی مشترک و خانواده مستحکم و خوبی دارند از روی شانس و اقبال به آن
نرسیده‌اند.
اگر بخواهم شهاب حسینی را با چند واژه توصیف کنم می‌گویم دقیق، متکی به خود، اخلاق‌مدار، توانمند و خانواده‌دوست.

مسیر شهاب حسینی

مسیر شهاب حسینی

نشانه های اعتماد به نفس بالای شهاب چیست؟
در پرونده کاری شهاب حسینی تشکیل گروه موسیقی به همراه دوستان و
برادرش و دکلمه‌ها و خوانندگی او را شاهد هستیم.
در کارهای آخر این گروه اگر از این بدعت بگذریم که در کشور ما و دیگر کشورها نیز خوانندگان به
هنرپیشگی و هنرپیشه‌ها به خوانندگی روی می‌آورند و بعضی از این اشخاص در هر دو حرفه می‌درخشند و برخی دیگر
متوجه عدم موفقیت خود می‌شوند، باید بگویم شهاب خود را محدود به یک حرفه نمی‌کند و شاید بار دیگر به
خودش و به دیگران اثبات ‌کند که فردی توانمند است و هنر مسیری است که برای او تنها در حرفه
هنرپیشگی خلاصه نمی‌شود.
مجری‌گری، بازی، خوانندگی و حالا کارگردانی نشان از عدم محدودیت ذهنی شهاب حسینی و همچنین برخورداری از عزت نفس و
اعتماد به نفس بالای او دارد و این موارد حتی باعث عدم تمرکز یا کمرنگ شدن یکی از این موارد
نشده است؛ برای مثال هرچه جلوتر می‌رویم نقش‌های متفاوت‌تری از او می‌بینیم که پخته‌تر و قدرتمندتر اجرا می‌شوند؛ مانند بازی
او در سریال شهرزاد در نقش قباد که به نظر من نقشی متفاوت‌تر از دیگر نقش‌ها را باز هم با
قدرت اجرا می‌کند.

مسیر شهاب حسینی

مسیر شهاب حسینی

ازدواج زودهنگام او نشانه چیست؟
در مسیر زندگی شهاب حسینی شاهد ازدواج او در ۲۲ سالگی هستیم که نشان از
علاقه او به تشکیل خانواده و همچنین اخلاق‌مداری‌اش دارد.
اگرچه ما می‌گوییم شاید بهتر باشد افراد در سنین کم به علت عدم رشدیافتگی و احتمال خطا در انتخاب یا
عدم مسوولیت‌پذیری ازدواج نکنند اما برخی در این مسیر استثنا هستند.
از جمله هنرپیشه مشهور ما که با وجود ازدواج در سن پایین نشان داد که انرژی وجودی را می‌توان صرف
زندگی مشترک و پذیرش آن کرد.
دوست دارم به او تبریک بگویم که شهرت و محبوبیتش باعث زیر پا گذاشتن تعهداتش نشد و مانند برخی دیگر
از همکارانش شاخه به شاخه نپرید و رشد و پیشرفت در کارش در کنار زندگی مشترکش قرار گرفت نه در
برابر آن.
در جایگاه یک روانشناس به او و البته به همسر بردبار ایشان نیز تبریک می‌گویم و جاودانگی در کنار یکدیگر
را برایشان آرزو می‌کنم.
۸سال بعد از ازدواج، فرزند اول شهاب به دنیا می‌آید که شاید نشان از احتیاط و دقت او برای رسیدن
به شرایطی با ثبات تر و آمادگی بیشتر برای حضور فردی جدید است و ۸ سال بعد نیز فرزند دوم.

مسیر شهاب حسینی

مسیر شهاب حسینی

نقش پر رنگ مادربزرگ در رشد شخصیتی شهاب
شهاب در کودکی شیطنت داشته و به قول خودش در نوجوانی گاهی
شربازی و دعوا کردن را تجربه می‌کرده‌است.
نکته جالب اینکه برخی از افراد چنین خصوصیتی را تا سنین بالاتر نیز به شکل‌های مختلف با خود یدک می‌کشند

اما شهاب موفق می‌شود انرژی و شور و هیجان خود را به سمت و سوی بهتری هدایت کند که شاید
بخش زیادی از این انرژی به سمت حرفه او که ابتدا اجرا و سپس هنرپیشگی بوده هدایت شده باشد.
در روانشناسی اصلی داریم که می‌گوید هر ویژگی حتی یک ویژگی منفی در افراد نیز می‌تواند در برخی شرایط کار
او موثر باشد و اگر در مسیر مناسبی هدایت شود می‌تواند برای فرد امتیازها و موفقیت‌هایی نیز به همراه بیاورد؛

مانند جسارت و کله‌شقی فردی که در مسیر ورزش او را به یک سنگ‌نورد موفق تبدیل می‌کند.
او که به گفته خودش تحت تاثیر مادربزرگش که قصه‌های زیادی را با هنرمندی و دقت برایش روایت می‌کرده قرار
داشته کارش را نیز با اجرا و به نوعی روایتگری آغاز می‌کند.
تن و آهنگ صدایش همراه نوع بیان کلمات و همچنین میمیک او نقش مهمی در موفقیت‌های حرفه‌ای‌اش بازی می‌کند.

مسیر شهاب حسینی

کمتر نقاب به چهره می‌زند
شاید بارزترین ویژگی شهاب حسینی این باشد که کاملا خودش را زندگی می‌کند و کمتر
نقاب می‌زند.
اینکه می‌گویم کمتر، به واسطه اصلی است که می‌گوید همه انسان‌ها نقاب بر چهره دارند و فقط تعداد و قطر
این نقاب‌ها متفاوت است.

تحلیل شخصیت شهاب حسینی
او در یکی از مصاحبه‌هایش به راحتی می‌گوید در کودکی باهوش بودم اما درسخوان نبودم و
در جای دیگری مطرح می‌کند که ۲سال را شبانه درس خوانده که نشان از عدم ترس از قضاوت دیگران دارد
و تلاش نمی‌کند خودش را خوب‌تر از آنچه هست نشان دهد یا اگر ضعفی در گذشته داشته بخواهد آن را
پنهان کند.

مسیر شهاب حسینی


روایت زندگی شهاب حسینی با همه بالا و پایین‌ها

نوزاد نیمه‌شب زمستان
متولد زمستان هستم.
درست بعد از ۹ ماه متولد شدم، حین تولد ۳ کیلو و ۷۰۰ گرم وزن داشتم.
ساعت به دنیا آمدنم هم ۳ و ۳۰ دقیقه نیمه‌شب بود.
پدر و مادرم در جوانی ازدواج کردند، آنها وقتی مرا به دنیا آوردند که سرگرم جمع‌و‌جور کردن زندگی‌شان بودند.

سرشکستگی‌های کودکی
دوران کودکی من به شیطنت‌های مختلف با پسربچه‌ها گذشت.
مادرم می‌گفت تو پسر شری بودی.
روزی که به خاطر سر‌بازی سرم را با نمره ۴ اصلاح کردم، دیدم سرم از ۹ ناحیه شکسته است.
با توجه به اینکه زمان وقوع ۵-۴ مورد از این شکستگی‌ها را به خاطر نمی‌آورم، باید آنها را به دوران
کودکی‌ام نسبت داد.
جز سر از نواحی دیگری همچون صورت و دست و پا هم بارها دچار جراحت‌های مختلف شدم.

مسیر شهاب حسینی


مسیر شهاب حسینی

توپ چرمی عید
در خانواده پدری نوه اول بودم.
ا‌رتباط ما با فامیل مادرم بیشتر بود تا با اقوام پدر.
دوست ندارم از نقطه‌نظر مهر و محبت کسی را برتر از دیگری بدانم.
هر دو خانواده به اندازه وسع خودشان محبت می‌کردند.
یادم می‌آید که مادر پدرم بهترین عیدی‌ها را می‌داد.
یک بار از او یک توپ چرمی فوتبال عیدی گرفتم.
آن موقع این هدیه بسیار گرانبها بود و هر کسی توپ چرمی نداشت.

دوستان بزرگ‌تر از من
دوستی بخش مهمی از روند شکل‌گیری نگاه و بزرگ‌شدن همه ماست.
دانش عمومی من تا حدودی خیابانی است و محصول رفاقت با هم‌محلی‌ها.
کودکی من در حد فاصل میان دو خیابان هاشمی و سپه‌ غربی گذشت.
دوستی داشتم به نام رضا که هم خیلی صمیمی بودیم و هم به صورت متوالی با هم کتک‌کاری می‌کردیم.
ضمن آنکه اهل دوستی با بزرگ‌تر از خودم بودم، ولی مایلم از رفقا به‌خصوص در مسائل مختلف درس بگیرم؛ براساس
این رویه حالا اکثر دوستانم بالای ۴۰ سال سن دارند.

مسیر شهاب حسینی


مسیر شهاب حسینی

از دست دادن رفیق قدیمی
دوست نداشتم قلدر محل باشم.
با این حال همیشه در جمع بچه‌محل‌ها به حساب می‌آمدم.
نوجوانی من حول و حوش خیابان فاطمی گذشت.
هرقدر بزرگ‌تر می‌شدم، دایره ارتباطاتم گسترش می‌یافت.
درنتیجه به تمایل برخی بچه‌ها برای انجام کارهای خلاف پی بردم.
در آن دوره یکی از بهترین دوستانم را به خاطر اعتیاد به مواد مخدر از دست دادم.

کلکسیون ماشین‌های من
در مرور خاطرات هر پسربچه‌ای انگار وجود اسباب‌بازی اتومبیل، امری ناگزیر است.
مادر من هم برایم از این ماشین‌های کوچک اسباب‌بازی می‌خرید.
مجموعه‌ای جمع کرده بودم که در آن ۱۵۰ ماشین کوچک به چشم می‌خورد.
هنگام اسباب‌کشی، اسباب‌بازی‌ها را جا گذاشتم.
۲ هفته بعد که فهمیدم کیسه حاوی ماشین‌ها نیست، از این موضوع بسیار ناراحت شدم.

مسیر شهاب حسینی


مسیر شهاب حسینی

دور ایران با مادر امدادگر
اول دبستان را در مدرسه بامداد نو گذراندم.
سال بعد به خاطر کار مادرم به خرم‌آباد نقل مکان ‌کردیم؛ او امدادگر سیار بود.
سال‌های دوم، سوم و چهارم را در خرم‌آباد خواندم.
دوران بسیار بدی بود.
از جنگ تحمیلی خاطرات ناراحت‌کننده‌ای در ذهنم باقی مانده است.
آن موقع این‌طور احساس می‌کردم که عراقی‌ها با کشتن مردم بی‌سلاح تفریح می‌کنند.

شاگرد گوشه‌گیر کلاس
حضور در یک محیط جنگی، دوری از تهران و اکثریت فامیل به انضمام نگرانی‌هایی که به‌خاطر شغل
مادرم در آنجا متوجه ما بود، باعث شد تا در بازگشت به تهران احساس غریبی کنم و در کلاس پنجم
شاگردی آرام و گوشه‌گیر باشم.
معلمی که بیشتر از بقیه معلم‌های دوره ابتدایی دوستش داشتم، معلم کلاس پنجم من بود.
در ابتدایی دانش‌آموز متوسطی بودم و هیچ‌گاه مبصری را تجربه نکردم.

مسیر شهاب حسینی


مسیر شهاب حسینی

تجدید شدن مبصر کلاس
دوران راهنمایی بود، از کودکی درآمده بودیم و می‌خواستیم شبیه بزرگ ترها رفتار کنیم.
همین تغییر وضعیت به‌شدت روی درس خواندنم تاثیر گذاشت و باعث شد افت کنم.
سال دوم راهنمایی بودم که در درس‌های ریاضی، علوم و عربی کارم به شهریورماه کشید.
در راهنمایی نیز ورزشم فوتبال بود و این بار طعم مبصری را چشیدم.
سال سوم مرا مبصر کلاس‌مان کردند.

دیپلم با اعمال شاقه
نزدیک امتحانات ثلث سوم سال سوم دبیرستان بود که به‌شدت دچار بیماری یرقان شدم.
حالم به قدری خراب بود که نمی‌توانستم از خانه خارج شوم.
معده‌ام حتی آب خوردن را هم پس‌ می‌زد.
به خاطر بیماری نتوانستم در امتحانات شرکت کنم.
به همین خاطر سال سوم را دوبار خواندم و سرانجام دیپلم را با معدل تقریبا خوبی گرفتم.

مسیر شهاب حسینی


مسیر شهاب حسینی

یک روانشناس در راه کانادا
آنقدر به خودم اطمینان داشتم که فقط در کنکور سراسری شرکت کردم.
مطمئن بودم که قبول می‌شوم، اما نشدم.
سال بعد در دانشگاه آزاد جواز ورود به رشته بازیگری را به دست آوردم.
اما آن موقع چون این حرفه برایم مطرح نبود، صبر کردم تا نتایج سراسری هم مشخص شود.
با قبولی در رشته روانشناسی به دانشگاه سراسری نقل مکان کردم.
دو سال درس خواندم و بعد انصراف دادم.
عمویم مقیم کانادا بود.
قصد داشتم هرچه سریع‌تر به او برسم و در کانادا ادامه تحصیل بدهم.
همین تصمیم باعث شد تا درس را نیمه‌کاره رها کنم.
حالا که به گذشته‌ها فکر می‌کنم، می‌بینم درس شیرینی را رها کردم.

مسیر شهاب حسینی


مسیر شهاب حسینی

راننده پرمسوولیت ارتش
برای سفر به خارج یک سال تلاش کردم.
وقتی نشد، رفتم سربازی؛ به این امید که بعد از پایان خدمت بروم.
افتادم ارتش.
در تیپ ۶۵ نیروهای ویژه خدمت، کردم و راننده بودم.
رانندگی در خدمت، کار سخت و پرمسوولیتی است.

معافیت به‌خاطر بیماری
بعد از ۱۸ ماه خدمت دچار خونریزی معده شدم.
مرا به بیمارستان ۵۰۲ منتقل کردند.
آنجا به من گفتند تو نباید به خدمت می‌آمدی.
تو به خاطر وضع معده‌ات می‌توانستی از معافیت پزشکی استفاده کنی.
باتوجه به اضافه‌هایی که خورده بودم ترجیح دادم معاف شوم.
این گونه بود که سر ۱۸ ماه با خدمت خداحافظی کردم.

مسیر شهاب حسینی


مسیر شهاب حسینی

در سربازی عاشق پریچهر شدم
راستش در دوران سربازی بود که عاشق شدم.
عاشق همسرم.
همین موضوع تحمل سربازی را برایم سخت می‌کرد.
افسری که نمی‌خواهم اسمش را ببرم متوجه این ماجرا شد و تا می‌توانست به پر‌و‌پایم ‌پیچید تا آزارم دهد.
راننده‌ها در زمان استراحت‌شان نباید نگهبانی بدهند، با این حال او مرا می‌فرستاد سر پست تا نتوانم مرخصی بگیرم و
از پادگان خارج شوم.
همسرم (پریچهر) را در دانشگاه دیدم.
یک روز از سربازی مرخصی گرفتم تا سری به رفقای دانشجو بزنم.
دیدم دختر خانم زیبا، ساده و محجوبی سرگرم مطالعه کتاب‌هایش است.
هرچه خواستم با او ارتباط برقرار کنم، نشد که نشد.
با این حال در نگاهش چیزی دیدم که تشویقم کرد به ادامه راهی که منجر به ازدواج شد.

مسیر شهاب حسینی


مسیر شهاب حسینی

خانواده یا بازیگری
کار ما به قدری سخت است و دوری از خانواده در آن به چشم می‌خورد که گاهی
می‌بینم چقدر بابت این موضوع شرمنده زن و بچه‌هایم شده‌ام.
یک بار وقتی پسرم را دیدم غرق حیرت شدم.
لحظه‌ای فکر کردم او چقدر بزرگ شده و من این را ندیده‌ام.
خانواده من در این سال‌ها از این مسائل بسیار آسیب دیده‌اند و خوب که فکر می‌کنم از خودم می‌پرسم واقعا
این کارها ارزش این آزار ناخواسته خانواده را داشت یا نه؟!
روشن شدن تکلیف تجرد
شماری از جوان‌ها می‌گویند تا
جوانی باید جوانی کنی، بنابراین باید با تاخیر تن به ازدواج داد.
هرگز این اعتقاد را قبول نداشته و ندارم.
همیشه مایل بودم تکلیفم خیلی زود مشخص شود، به همین دلیل من هم مثل پدر و مادرم در ابتدای دوران
جوانی ازدواج کردم.

مسیر شهاب حسینی

ازدواج بدون سنگ‌اندازی
خانواده من و همسرم از نظر تقسیم‌بندی‌های اجتماعی هم گروه بودند؛ به همین خاطر به سرعت با
هم صمیمی شدند طوری که پدرخانمم می‌گفت ما دخترمان را با پسر شما عوض کردیم.
هیچ‌کدام سنگی جلوی پای ما نگذاشتند.
مهریه هم به میزانی تعیین شد که من و همسرم روی آن توافق داشتیم.
من و همسرم در همه زمینه‌ها با هم توافق داریم.
او مشکلات کاری مرا خیلی خوب درک می‌کند.
همسرم مدتی در فرهنگسراهای بانو و شفق گریم درس می‌داد.
در ضمن نقاش خوبی هم هست.

اتودهای باستان‌شناس اسبق
زمانی دوست داشتم باستان‌شناس شوم.
این حس به مرور از بین رفت و جایش را به بازیگری داد.
بین سال‌های ۷۱ تا ۷۲ بود که در کلاس‌های استاد سمندریان شرکت کردم.
ضمن دستیابی به فنون بازیگری، این کلاس‌ها محاسن دیگری هم برای ما داشت.
به خاطر شرکت در کلاس‌های بازیگری استاد بود که جرات کردم کارهای مختلف را اتود بزنم.
ترسم از بازی در حضور جمعیت ریخت و صاحب اعتمادبه‌نفس شدم.

مسیر شهاب حسینی


مسیر شهاب حسینی

ستاره‌ها در دانشگاه
در دانشگاه با بچه‌های دانشکده هنر، تئاتر کار می‌کردم.
از آن جمع پارسا پیروزفر و یوسف تیموری به بازیگرانی مطرح تبدیل شدند.
اولین کار تصویری من برنامه زنده اکسیژن بود که در آن مجری بودم.
این برنامه زمان خودش مخاطبان زیادی را جذب کرد.
برای اجرا در شبکه‌های ۲ و ۳ و حتی جام‌جم صاحب برنامه شدم.
البته در آن دوره و در اجراهایم بیشتر یک مجری‌بازیگر بودم که برایم جذابیت زیادی داشت.
وقتی تماشاگر از کارم راضی است لذت می‌برم، اما هیچ وقت کاری که انجام داده‌ام به نظرم آرمانی و ایده‌آل
نیست.
به نظرم همیشه می‌توان بهتر بود.
آخرین خبر

گردآوری:
اخبار مرتبط:
فیلم پرشین وی
آرون گروپ
آرون گروپس