سارا روستاپور معروف به خاله سارا مادر شد | سبک زندگی افراد مشهور (۲۱۶)
سارا روستاپور مجری محبوب تلویزیون که همه اورا با نام خاله سارا در برنامه کودک و نوجوان می شناسند با انتشار عکسی در اینستاگرام از تولد فرزندش خبر داد.
سارا روستاپور
تصاویر دختر بانمک سارا روستاپور را در ادامه مشاهده کنید.
دختر سارا روستاپور
استوری سارا روستاپور
بیوگرافی سارا روستاپور معروف به خاله سارا
سارا روستاپور متولد ۱۲ دی ۱۳۶۰ در تهران، مجری است
فارغ التحصیل لیسانس رشته میراث فرهنکی و فوق لیسانس نمایش عروسکی از پردیس هنر دانشگاه تهران است او با نام هنری خاله سارا مجری برنامه های کودک معروف است
تغییر نام خانوادگی
سارا روستاپور هستم تا قبل از اینکه پدرم نام فامیلی مان را عوض کند ما خانرومنانی بودیم که البته الان فامیلی ام را دوست ندارم
شروع مجری گری با تست
سال ۷۸ دوست پدرم درباره آزمونی گفت که قرار بود از دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس برای اجرا گرفته شود با اینکه آن زمان دانش آموز بودم، ترغیب شدم در این آزمون شرکت کنم
متنی سخت را حفظ کردم و در آزمون قبول شدم. اما برای برنامه از نظر سنی مناسب نبودم و نتوانستم مجری شوم اما در برنامه از مدرسه تا مدرسه شش ماه مجری بودم. چون اجرا مانع درس خواندن می شد، ترجیح دادم دیگر مقابل دوربین نروم تا بعد از قبولی دانشگاه ….
زندگینامه سارا روستاپور
نحوه حضور در برنامه رنگین کمان
بعد از دانشگاه به عنوان خبرنگار فعالیت میکردم. برای گرفتن گزارش پشت صحنه به لوکیشن این برنامه رفتیم تهیه کننده من را دید و دعوت کرد برای اجرای برنامه تست بدهم
آرزو داشتم خاله سارا باشم
پیش از شهرت با نام خاله سارا در نمایشگاه مطبوعات خاله نرگس را دیدم
غرفه آنها کنار غرفه نشریهای بود که من در آن کار میکردم. به دلیل ازدحام جمعیت خاله نرگس نمی توانست از غرفه بیرون بیاید و من کمک کردم از غرفه ما بیرون برود همان موقع به همسرم گفتم چه میشد بچه ها هم به من بگویند خاله سارا. نمایشگاه سال بعد من خاله سارا بودم
ازدواج
سارا روستاپور متاهل می باشد و به تازگی صاحب یک دختر شده است.
طلاق و ازدواج دوباره سارا روستاپور ( خاله سارا )
وی مدرک کارشناسی میراث فرهنگی دارد و کارشناسی ارشد خود را در رشته نمایش عروسکی از پردیس هنر دانشگاه تهران دریافت کرده است. وی ابتدا با مجید سعیدی عکاس معروف، ازدواج کرد و پس از مدتی از او جدا شد. سپس با وحید انشایی، مدرس دانشگاه ازدواج کرد.
بازیگری و اجرا
من اجرا را بیشتر از بازیگری دوست دارم، توانایی بازیگری هم دارم اما نمی خواهم این حرفه را دنبال کنم اگر یکروز بخواهم بازیگری را تجربه کنم دوست دارم در یک فیلم سینمایی برای مخاطب کودک باشد
مهاجرت از شبکه پنج به دو
توانستم نویسندگی، کارگردانی و تهیهکنندگی را تجربه کنم و اینها تجربههایی خوب بود
در شبکه دو با تهیه کنندگان و گروه های حرفه ای آشنا شدم. این مناسبات حرفه ای کمک کرد رشد کنم و در زمینه ای که دوست دارم تجربه های بیشتر به دست بیاورم
الان بیشتر درگیر بخش تحریریه و برنامه سازی هستم
برنامه های مورد علاقه کودکی
آقای حکایتی را خیلی دوست داشتم
کلاه قرمزی و اجرای آقای طهماسب هم برای نسل من بیادماندنی است. خونه مادربزرگه عالی و دوست داشتنی بود کارتون های دوران کودکی ما بیادماندنی و شیرین بودند
زندگی شخصی سارا روستاپور
بزرگترین ترس
اینکه در هواپیما بمیرم همیشه هم کابوسش را می بینم و فکر می کنم بر می گردد به دوران بمبارانی که در کودکی شاهدش بودم
خاله سارا در ۶۰ سالگی
اصلا عمر طولانی را دوست ندارم
دوست دارم در ۶۰ سالگی یک پیر زن بامزه باشم که دایم سفر می کنم نه اینکه در خانه بمانم و نوه هایم را نگه دارم دوست دارم در آن سن عشق را تجربه کنم
عکس سارا روستاپور
گفتگوی جالب آزاده نامداری با خاله سارای تلویزیون
خودت را برای ما تعریف کن.
سارا روستاپور هستم تا قبل از اینکه پدرم نام فامیلیمان را عوض کند ما خانرومنانی بودیم
که البته الان فامیلیام را دوست ندارم.
که البته الان فامیلیام را دوست ندارم.
چرا تو بیشتر خاله سارا هستی تا سارا؟
خود من خیلی درگیر این خاله بودن و درگیر تصویر نیستم و زندگیام حول این محور نمیچرخد.
مگر میشود خودت را جدا از شغلت بدانی؟
من خودم را خیلی مجری نمیدانم، الان بیشتر درگیر بخش تحریریه و برنامهسازی هستم.
رسیدن به شهرت از راه اجرا خیلی ایدهآل من نیست. روز سوم که اجرا را انجام دادم از همان روز شروع به نوشتن متن کردم
و بعد از گذشت یکسال برنامه را خودم تهیه کردم و این اتفاق برایم مهمتر بود.
ضمن اینکه کار با کودکان را خیلی دوست دارم و علاقه عجیبی به آنها دارم.
رسیدن به شهرت از راه اجرا خیلی ایدهآل من نیست. روز سوم که اجرا را انجام دادم از همان روز شروع به نوشتن متن کردم
و بعد از گذشت یکسال برنامه را خودم تهیه کردم و این اتفاق برایم مهمتر بود.
ضمن اینکه کار با کودکان را خیلی دوست دارم و علاقه عجیبی به آنها دارم.
از هر چیزی که به تصویر و کار هنری مربوط است اگر بگذریم سارا دیگر در چه حوزههایی میتواند کار کند؟
خیلی به کارهای خیریه علاقهمند هستم نه برای اینکه بگویم فرد خیری هستم اما فکر میکنم اگر بتوانم
این کار را انجام بدهم، آرامش خواهم داشت. در دورهای از کودکیم درگیر یک بیماری بودم و
حالا وقتی به بیمارستان میروم عکس آن دوران را با خودم میبرم و به خانوادهها نشان میدهم
تا به آنها بگویم که من هم این دوران را گذراندهام.
این کار را انجام بدهم، آرامش خواهم داشت. در دورهای از کودکیم درگیر یک بیماری بودم و
حالا وقتی به بیمارستان میروم عکس آن دوران را با خودم میبرم و به خانوادهها نشان میدهم
تا به آنها بگویم که من هم این دوران را گذراندهام.
این جنس کارها را خیلی دوست دارم.
در دوران مدرسه دانشآموز درسخوانی نبودم و وقتی تصمیم گرفتم رشته هنر را انتخاب کنم،
در دانشگاه سراسری قبول شدم و در نهایت فوق لیسانس کارگردانی نمایش عروسکی را گرفتم و الان
بزرگترین آرزویم این است که تئاتر بازی کنم. برای تئاتر بازی کردن باید خیلی تلاش کنم.
بازیگران تئاتر حرفهای ما بسیار افراد خبره، با سواد و ریشهداری هستند و به این آسانی که فکر میکنیم، نیست.
در دوران مدرسه دانشآموز درسخوانی نبودم و وقتی تصمیم گرفتم رشته هنر را انتخاب کنم،
در دانشگاه سراسری قبول شدم و در نهایت فوق لیسانس کارگردانی نمایش عروسکی را گرفتم و الان
بزرگترین آرزویم این است که تئاتر بازی کنم. برای تئاتر بازی کردن باید خیلی تلاش کنم.
بازیگران تئاتر حرفهای ما بسیار افراد خبره، با سواد و ریشهداری هستند و به این آسانی که فکر میکنیم، نیست.
البته الان مدتی است که خیلی به عکاسی علاقهمند شدهام و این کار دنیای من را عوض کرده است.
الان مدت یکسال است که دچار یک تحول درونی شدهام. من خیلی چیزها را فراموش نمیکنم اما
سعی میکنم به تلخی هم از آنها یاد نکنم و از آنها درس بگیرم.
خودم را نمیبازم و به دنبال این هستم که جایی که آن آرامش را دارم پیدا کنم.
الان مدت یکسال است که دچار یک تحول درونی شدهام. من خیلی چیزها را فراموش نمیکنم اما
سعی میکنم به تلخی هم از آنها یاد نکنم و از آنها درس بگیرم.
خودم را نمیبازم و به دنبال این هستم که جایی که آن آرامش را دارم پیدا کنم.
مصاحبه با سارا روستاپور
این آرامش الان کجاست؟
الان در عکاسی کردن است. ممکن است یک قرار کاری مهم و حتی برنامه زنده داشته باشم و خیلی هم
دیرم شده باشد اگر یک سوژه عکاسی ببینم در کمال خونسری اول عکسم را میگیرم و بعد میروم.
با موبایل هم عکاسی میکنم اما بعد از ادیت کردن عکسها از آنها لذت میبرم.
دیرم شده باشد اگر یک سوژه عکاسی ببینم در کمال خونسری اول عکسم را میگیرم و بعد میروم.
با موبایل هم عکاسی میکنم اما بعد از ادیت کردن عکسها از آنها لذت میبرم.
سارا روستاپور در سینما
ممکن است روزی نمایشگاه هم برگزار کنید ؟
بله، حتما میخواهم یک نمایشگاه عکاسی با موبایل برگزار کنم.
فقط نگاه من است. اصلا عکسها به صورت حرفهای نیست.
فقط نگاه من است. اصلا عکسها به صورت حرفهای نیست.
چرا برنامه کودکی که تو میسازی با برنامههای دیگر فرق دارد؟
برای اینکه من بچهها را جدی میگیرم. من روی بچههایی که الان در برنامه من هستند سرمایهگذاری کردهام
و کلی وقت برایشان گذاشتهام برای اینکه آرزوی کودکی خودم مجریگری و بازیگری بوده است و
این بچهها یادآور کودکی خودم هستند و میخواهم از راه درست آنها را هم به آرزویشان برسانم.
و کلی وقت برایشان گذاشتهام برای اینکه آرزوی کودکی خودم مجریگری و بازیگری بوده است و
این بچهها یادآور کودکی خودم هستند و میخواهم از راه درست آنها را هم به آرزویشان برسانم.
اگر این کار را از تو بگیرند چه اتفاقی میافتد؟
خیلی سخت میشود. یک دوره این اتفاق را تجربه کردم ولی من آدمی هستم که یکجا نمینشینم
و حتما راه دیگری را پیدا میکنم.
من در بدترین شرایط زندگیام با توکل به خدا اگر دری بسته شود،بازش میکنم.
همیشه نمیشود مدعی شد که کارهارا خودمان انجام میدهیم. قطعا حکمت خدا هم دخیل است.
بدترین اتفاقات زندگی نهایت یک ماه من را درگیر میکند. فکر میکنم هیچ چیزی نمیتواند انسان را از حرکت رو به جلو نگه دارد.
و حتما راه دیگری را پیدا میکنم.
من در بدترین شرایط زندگیام با توکل به خدا اگر دری بسته شود،بازش میکنم.
همیشه نمیشود مدعی شد که کارهارا خودمان انجام میدهیم. قطعا حکمت خدا هم دخیل است.
بدترین اتفاقات زندگی نهایت یک ماه من را درگیر میکند. فکر میکنم هیچ چیزی نمیتواند انسان را از حرکت رو به جلو نگه دارد.
آدمها این روزها کمتر انگیزه دارند اما این انگیزه چیست که تو را حرکت میدهد؟
ما اشرف مخلوقاتیم و زندگی یک فرصت طلایی است. باید به بهترین شکل از آن استفاده کنیم، خطا کنیم و زندگی کنیم.
گفتگو با سارا روستاپور
اینها شعار نیست؟
نه اصلا. من به اینها فکر میکنم اگر گربه به دنیا آمده بودم، چه اتفاقی میافتاد یا اگر آهو بودم باید همیشه فرار میکردم.
پس از این فرصت استفاده میکنم و انگیزهام به تعالی رسیدن است. اینکه اگر به ۷۰ سالگی رسیدم
به جای ایکاش گفتن به کارهایی که دوست داشتم و انجام دادم فکر کنم.
پس از این فرصت استفاده میکنم و انگیزهام به تعالی رسیدن است. اینکه اگر به ۷۰ سالگی رسیدم
به جای ایکاش گفتن به کارهایی که دوست داشتم و انجام دادم فکر کنم.
عکس برفی سارا روستاپور
الان در این سن کاش داری؟
نمیتوانم بگویم ندارم. یک جاهایی در زندگی تصمیمهای اشتباه گرفتم. اما باز فکر میکنم این اتفاقها باید میافتاد.
خودت را سرزنش میکنی؟
خیلی کم. سرزنش کردن مدت کمی است باید ادامه داد.
من بهشدت فرد درونگرایی هستم. اتفاق افتاده است که ۶ سال یک مسئله را در دل خودم نگه داشتهام.
یک اخلاق دیگرمن این است که یکدفعه گم و گور میشوم و میخواهم فقط برای خودم باشم و فکر کنم و پرونده مسائلی که به آنها فکر میکنم را میبندم.
من بهشدت فرد درونگرایی هستم. اتفاق افتاده است که ۶ سال یک مسئله را در دل خودم نگه داشتهام.
یک اخلاق دیگرمن این است که یکدفعه گم و گور میشوم و میخواهم فقط برای خودم باشم و فکر کنم و پرونده مسائلی که به آنها فکر میکنم را میبندم.
فرق ما با کسانی که فکر نمیکنند این است که من وقتی خودم را با همسالان خودم مقایسه میکنم
به این نتیجه میرسم که من از آنهایی که فکر نمیکنند خیلی جلوتر هستم.
دوستان من ناخودآگاه شبیه من هستند اما هستند کسانی که همسن من هستند اما آرمانهایمان خیلی با هم متفاوت است و از این بابت خیلی خوشحالم.
به این نتیجه میرسم که من از آنهایی که فکر نمیکنند خیلی جلوتر هستم.
دوستان من ناخودآگاه شبیه من هستند اما هستند کسانی که همسن من هستند اما آرمانهایمان خیلی با هم متفاوت است و از این بابت خیلی خوشحالم.
بزرگترین ترسی که سراغت میآید چیست؟
اینکه در هواپیما بمیرم. همیشه هم کابوسش را میبینم و فکر میکنم برمیگردد به دوران بمبارانی که
در کودکی شاهدش بودم. من چهار سالگیام را به خاطر دارم. بعد از این از گربه میترسم و در آخر از مرگ عزیزانم.
در کودکی شاهدش بودم. من چهار سالگیام را به خاطر دارم. بعد از این از گربه میترسم و در آخر از مرگ عزیزانم.
چه رویایی داری؟
خیلی دوست دارم مادر بشوم و این حس را تجربه کنم.
عکس سارا روستاپور
چه خیالی در ذهن داری؟
اخبار بدی که از کودکان میشنوم خیلی اذیتم میکند و نمیدانم چرا از کودکی سهمی ندارند و این من را
خیلی آزار میدهد و من هیچ کاری غیر از دعا نمیتوانم انجام بدهم. خیال خوب هم برایم یک زندگی
آرام و بدون دغدغه است و دلم میخواهد با تلفن خاموش یک مسافرت خیلی طولانی بروم و این مسائل با من است تا زمانی که مادر بشوم و کارهایم را محدود کنم.
خیلی آزار میدهد و من هیچ کاری غیر از دعا نمیتوانم انجام بدهم. خیال خوب هم برایم یک زندگی
آرام و بدون دغدغه است و دلم میخواهد با تلفن خاموش یک مسافرت خیلی طولانی بروم و این مسائل با من است تا زمانی که مادر بشوم و کارهایم را محدود کنم.
تا حالا کسی ازت پرسیده، تو که اینقدر بچه دوست داری چرا خودت بچهدار نشدهای؟
بله؛ همه میپرسند اما تا الان پیش نیامده که بچهدار شوم. برای یک زن لذتی بالاتر از مادر شدن وجود ندارد.
حس از خود گذشتگی و بزرگ کردن یک انسان دیگر.
حس از خود گذشتگی و بزرگ کردن یک انسان دیگر.
باید مراقب باشیم تا آرزوهایمان را به کودکانمان تحمیل نکنیم. آرزوهای آنها قطعا با ما فرق دارد.
بعضی از پدر و مادرهای شاغل که این روزها خیلی زیاد هستند، فقط بر اساس ما میتوانیم بچهدار شویم،
بچهدار میشوند. پدر و مادرهایی که هر دو پزشک هستند اما کودکشان خیلی متفاوت است؛
به این خاطر که این بچه به دست پرستار و مربی مهد بزرگ میشود و خانوادهها تعجب میکنن که چرا فرزندشان شبیه خودشان نیست.
گفتگو آزاده نامداری با سارا روستاپور
تفریحت چیست؟
رانندگی کنم، موسیقی گوش کنم و فقط بروم.
سارا روستاپور
آخرین سفری که رفتی کجا بود؟
یک ماه و نیم پیش با یک همسفر خیلی خوب رفتم شمال.
دوستان صمیمی زیاد داری؟
نه؛ دوستان زیادی ندارم چون تجربه به من نشان داده است که اول و آخر آدمها برای خودشان هستند
و اگر تو تمام وقتت را برایشان بگذاری در نهایت آنها را که نداری خودت را هم از دست میدهی.
کسی هست که او را نبخشیده باشی؟
نه؛ من همه را بخشیدم به خاطر اینکه آدمها مثل بالن میمانند. ناراحتیها مثل کیسه شن هستند
که مانع این بالا رفتن است.
آن کس که بدی میکند در ابتدا به خودش بدی کرده است برای اینکه «هر چه کنی به خود کنیگر همه نیک و بد کنی».
من خیلی بدی دیدهام اما از کسی عصبانی نیستم. اشکال رفتاری خودم است که افراد را متوقع
بار میآورم و تا حدی از خودم میگذرم که افراد خودشان را محق هر کاری میدانند و آنجاست که من از آن آدم میگذرم.
تلخترین شب زندگیت چه زمانی بوده است؟
شبهای تلخ زیادی داشتم که نمیتوانم بگویم اما خیلی سخت صبح شد. من تنهایی این شبها را فقط با خدا شریک میشوم. فقط خداست که میتواند انسان را آرام کند. خدا من را خیلی آزمایش میکند. با خودم فکر میکردم اگر باز هم به ۱۸ سالگی برگردم، باز هم همین مسیر را خواهم رفت.
سارای ۶۰ سالـه کجاست؟
اصلا عمر طولانی را دوست ندارم. دوست دارم در ۶۰ سالگی یک پیرزن بامزه باشم که دایم سفر میکنم نه اینکه در خانه بمانم و نوههایم را نگه دارم. دوست دارم در آن سن عشق را تجربه کنم. دوست داشتنی که در ازای هیچ چیز نیست.
برای مسافرت کجا را انتخاب میکنی؟
الان حج واجب را دوست دارم .
آدمها را متوجه احساس عمیقت میکنی؟
نه اصلا. معمولا احساسم را بیان نمیکنم.
اینکه خاله سارا هستی خوشحالی؟
بله زیاد. من مدیون آزاده معیری و عروسک چرا هستم.
هر چه دوست داری بگو؟
من پدر و مادرم را خیلی دوست دارم. خواهری دارم که ۹ سال از من کوچکتر است اما جاهایی به من کمک کرده که هیچ کس دیگری نمیتوانست این کار را انجام بدهد. یک برادر و برادرزاده خیلی خوب دارم. هر چه دارم از خانوادهام دارم. از آنها آرامش میگیرم.