ناصر چشم آذر ؛ نابغه ی دوست داشتنیِ موسیقی | سبک زندگی افراد مشهور (۲۲۲)
ناصر چشم آذر یکی از جاودانه ترین ستاره های هنر و از نوابغ موسیقی ایران بود. از جمله کارهای ماندگار ناصر چشم آذر می توان به آلبوم زیبای باران عشق و آهنگسازی برای فیلم های هامون و خواهران غریب نام برد. در ادامه بیشتر با زندگی زنده یاد ناصر چشم آذر آشنا شوید.
ناصر چشم آذر
ناصر چشم آذر که بود؟
ناصر چشم آذر متولد ۱۰ دی ۱۳۲۹ در اردبیل، موسیقیدان است
دورههای موسیقی جاز را در سن ۲۰ سالگی در آمریکا گذرانده است، او از نوابغ موسیقی ایران است،
سابقه همکاری با گوگوش را دارد، و بعد از سی سال در ایران کنسرت اجرا کرده است
علاقه از کودکی
چشم آذر در کودکی ساز آکاردئون را بر می گزیند و همراه آن تئوری های موسیقی را
نیز فرا می گیرد در ۱۳ سالگی جایزه ویژه موسیقی را در مقطع دبیرستان به خاطر
نواختن آکاردئون دریافت می کند
تا ۱۶ سالگی در اداره کل هنرهای زیبا کشور از طریق موسیقی های فولکوریک – ارمنی – آشوری و ایرانی به فعالیت می پردازد
در ۱۷ سالگی به عراق رفته و کنسرتی را برای سفارت ایران در عراق رهبری می نماید
رفتن به آمریکا
این موسیقیدان در سن ۲۰ سالگی به آمریکا رفته و موفق به گذراندن دوره فشرده جاز می شود و به ایران باز می گرد
وی در سال ۱۳۵۷ نیز برای ادامه تحصیلات موسیقی راهی آمریکا شده و به مدت ۵ سال
دوره موسیقی فیلم را فرا می گیرد. “ناصر چشم آذر” در ۹ اردیبهشت سال ۱۳۶۳
به ایران بازگشت و ادامه فعالیت های خود را آغاز کرد
ازدواج و فرزندان
ناصر چشم آذر با شیرین احمدلو ازدواج کرده و صاحب دو فرزند است یک پسر و یک دختر بنام رعنا که پسرش در ایران و دخترش در خارج از ایران به دنیا آمده اند
برگزاری کنسرت بعد از سی سال
ناصر چشم آذر که قرار بود پس از حدود ۳۰ سال در تالار وحدت روی صحنه برود، متاسفانه
اجرای کنسرت توام میشود با حادثه منا در سال ۹۴ و کنسل شدن کنسرت ها، که مجبور میشود در نهایت این اجرا رو یک شب برگزار کند
آلبوم باران عشق
باران عشق یکی از شاهکارهای اوست همچنین بنابر نطر کسانی که جدیدترین موسیقی
فیلم وی را شنیدهاند؛ موسیقی فیلم سینمایی آنها به کارگردانی احسان سلطانیان یکی از شاهکارهای موسیقیایی وی در کارنامه سینمایی اش به نظر می رسد
آهنگسازی برای ترانه هجرت
آهنگ هجرت با شعر شهیار قنبری که قرار بود افشین مقدم در سال ۱۳۵۵ این ترانه را اجرا کند اما به دلیل تصادف فوت میکند، و گوگوش این ترانه را اجرا می کند
به گفته عدهای از موسیقی دانان این آهنگ یکی از شاهکارهای موسیقی ایرانیست
جوایز و افتخارات
● کاندید سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن در هشتمین دوره جشنواره
فیلم فجر برای موسیقی فیلم “هامون”.
● برنده سیمرغ بلورین دوازدهمین جشنواره فیلم فجر
برای موسیقی فیلم های “بلندی های صفر” و “چشم شیطان”.
● کاندید سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن در چهاردهمین دوره جشنواره فیلم فجر
برای موسیقی فیلم “خواهران غریب”.
● برنده سیمرغ بلورین بیستمین جشنواره فیلم فجر برای موسیقی فیلم “قارچ سمی”.
● بهترین موسیقی فیلم در هفتمین دوره جشن خانه سینما برای فیلم “قارچ سمی”.
● بهترین موسیقی فیلم در جشنواره فیلم مالزی برای موسیقی فیلم “خواهران غریب”.
● کاندید تندیس زرین بهترین موسیقی متن هشتمین دوره جشن خانه سینما
برای موسیقی “شمعی در باد
ناصر چشم آذر
علت فوت ناصر چشم آذر
ناصر چشم آذر استاد بنام موسقی ایران در ۱۴ اردیبهشت ۹۷ در سن ۶۸ سالگی بدلیل سکته قلبی دار فانی را وداع گفت – روحش شاد یادش گرامی باد
زمان تشییع پیکر زنده یاد ناصر
پیکر زنده یاد ناصر چشم آذر آهنگساز و نوازنده پیشکسوت کشورمان، صبح روز یکشنبه شانزدهم
اردبیهشت ماه از مقابل تالار وحدت تهران به سمت قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) تشییع می شود.
مراسم یادبود ناصر چشم آذر
مراسم یادبود زنده یاد ناصر چشم آذر آهنگساز پیشکسوت روز سه شنبه ۱۸ اردیبهشت ماه از ساعت ۱۶ الی ۱۷:۳۰ در مسجد جامع شهرک غرب برگزار میشود.
تصاویر ناصر چشم آذر
نوشته نادر مشایخی درباره ناصر چشم آذر
آشنایی با ناصر چشمآذر یکی از زیباترین تجربههایی بود که بعد از بازگشتم در ایران داشتم.
شما در اولین مواجهه متوجه میشدید انسانی زلال مقابلتان قرار دارد و این در حالی
اتفاق میافتاد که سبک موسیقی من و او با یکدیگر تفاوت داشت اما وقتی برای کار یا دیدار دعوت میکرد چنان مهربان و بامحبت بود که شیفتهاش میشدید.
لطف و محبتش به حدی بود که حتی اگر زمانی کاری پیش میآمد و نمیتوانستم
بهراحتی انجام بدهم قطعا به من کمک میکرد. شاید باور خاطرهای که
میگویم در این روزگار ساده نباشد…
همانطور که در لحظه اول برای من هم سخت بود. ناصر چشمآذر روزی
با من تماس گرفت و گفت: «میخواهم چیزی بگویم و تو باید حرفم را جدی بگیری.»
و بعد ادامه داد:
«باید به من موسیقی مدرن آموزش بدهی.» من که آنچه شنیده بودم برایم عجیب بود،
گفتم ما باید کتاب بنویسیم، تجربه شما بسیار زیاد است و مسائلی از این دست.
این خاطره را بیان کردم که بگویم انسانی در این سطح از تجربه و استعداد چطور همیشه به دنبال آموختن بود.
درخواست ناصر چشمآذر در همین حد که بیان شد بسیار به من امید و روحیه داد.
معتقدم ما سه نوع آهنگساز داریم.
گروه اول که ساعتها کار میکند و بعد به خروجی میرسد.
گروه دوم برای مطالعه تئوری ارزش زیادی قائل است و بیشتر علم آهنگسازی را دنبال میکند
اما گروه سوم افرادی هستند که ٢۴ ساعته مشغول آهنگسازی هستند
و به نظر من ناصر چشمآذر دقیقا از این دست هنرمندان بود. فراموش نمیکنم حتی وقتی
مشغول صرف غذا بودیم امکان داشت به یکباره همهچیز را رها کند، پشت پیانو بنشیند و قطعهای که همان لحظه در ذهنش شکل گرفته بود را بنوازد. خیلی مولتی تسکینگ کار میکرد.
اصولا یکی از دلایلی که دههها قبل موجب دیده شدن و شهرت چشمآذر شد
ساخت موسیقی برای بعضی ستارگان پاپ بود. چنان که شما با شنیدن آنها پی میبرید
هرکسی توان و کیفیت جاری کردن احساس در آن قطعات را ندارد.
چشمآذر به خوبی به کاراکتر صدایی خواننده آشنایی داشت و میتوانست موسیقی را با
تصویر ذهنی موجود از صاحب صدا یکی کند. اما در نهایت چه چیز باقی میماند؟
تنهایی و خلوت برای آهنگساز و شهرت بیشتر برای خواننده.
گرچه ما شاگردان موزارتی هستیم که خودش شبها آخر وقت با درشکهچی شام میخورد
درحالی که خوانندگان سر میز اشراف مینشستند. مهمترین جنبه آهنگسازی
او قریحه و استعدادش بود و اگر زمانی به آموزش بیشتر احساسِ نیاز میکرد قطعا پیگیر یادگیری بود
کمااینکه همین اتفاق هم افتاد. چطور میشود فردی که این همه سابقه و تجربه دارد چنین از خودش خلوص نشان میدهد؟ این برایم خیلی بزرگ است.
ناصر چشمآذر هنرمندی بود که همواره و در هر دقیقه به موسیقی فکر میکرد و
چنین آدمی قطعا صدمه زیادی میبیند. به خصوص در جامعهای که چندان متوجه اهمیت
و نیروی موسیقی نیست. افرادی هستند که میتوانند مشکلات و مسائل را
طبقهبندی و بایگانی کنند اما چشمآذر چنین انسانی نبود و به دلیل اینکه احساس بهشدت قدرتمندی داشت، بسیار آزار میدید.
استاد ناصر چشم آذر
گفتگوی خواندنی با استاد «ناصر چشمآذر»
از رسیدن ما به منزل استاد در اقدسیه تهران خیلی نمیگذرد که همگی مست موسیقی میشویم.
آهنگی در دستگاه چهارگاه که فقط رگههایی از ملودی «صبا» را در خود دارد و یک آهنگ باشکوه تازه است.
بیرون از خانه، وقتی درون ماشین نشستهایم، «هجرت» را زمزمه میکنیم و حرف
اساسی ما این است که موسیقی پاپ ما، که چهل سال قبل این سطح از آهنگسازی را داشته،
چرا ترقی معکوس کرده و بعد «باران عشق» از ذهنمان میگذرد و آهنگهای دیگر استاد
و قبل از آنکه «گلشن» برسد، زنگ میزنیم و به درون خانه میرویم و با استقبال گرم و صمیمی استاد مواجه میشویم.
بعد که نفر چهارم هم میرسد، به اتاق کارِ آهنگسازِ صاحبسبک میرویم و خیلی زود
مست موسیقی میشویم. حکایت آهنگی که جناب چشمآذر بر اساس یا تحت تأثیر
آهنگی از استاد «صبا» ساخته بود، به گوشمان خورده بود، اما اقلاً ما سه نفر این آهنگ را نشنیده بودیم.
آهنگی در دستگاه چهارگاه که فقط رگههایی از ملودی «صبا» را در خود دارد و
یک آهنگ باشکوه تازه است. یک اثر مدرن و شریف. با وجود آنکه در سال ۱۳۵۵ ساخته شده،
بسیار شنیدنی و مدرن است. موسیقیای برای همه فصلها. ۱۷ دقیقه زمان
این آهنگ است اما آنقدر فراز و فرود و دقایق و ظرایف دارد که زمان را حس نمیکنیم.
آهنگ که تمام میشود، مبهوتیم که چرا تاکنون این اثر منتشر نشده است.
استاد میداند که ممکن است درباره «باران عشق» هم بپرسیم و قبل از آنکه ما حرفی
به میان بیاوریم، خودش شروع میکند: «بس است «باران عشق». من آذری هستم.
بچه سرزمینِ لزگی. آرامش را دوست دارم اما چه نوع آرامش؟ از این نوع آرامش.»
پیانو نوازی ناصر چشم آذر
مصاحبه با ناصر چشم آذر
وقتی این جملهها را میگوید صداقت را در چهرهاش میتوان دید.
غرق آرامش است و موج میزند برای آن. بیقرار بیقرار. میداند ما چه حسی داریم. میگوید:
«اگر اینجا شمع بود و روشن میکردم، شما بیست دقیقه سکوت میکردی.
زمانی که برای دل خودم ساز میزنم، کمتر از هفده دقیقه که هفده رکعت نمازم است، ساز نمیزنم.»
وقتی این سخنان را به زبان میآورد، همزمان دنبال فایل دیگری میگردد تا با آهنگی
دیگر شگفتزدهمان کند: «الان یک «یا علی» توی دلتان بگویید و بروید در بهشت مولا علی…»
و آهنگ باشکوه دیگری را پخش میکند با طنینی فوقالعاده و لابلای آن صدای خود استاد که با حرارت تمام نغمهای جانسوز را سر داده است.
آهنگ که تمام میشود، میگوید: «میخواهم این کارهای دلی را آلبوم کنم.
هر کسی که میشنود، میپرسد چند وقت روی این آهنگ کار کردی؟ میگویم دلی است
و بداهه زدهام. میزنم و میخوانم. من شاعر سرخودم. خواننده سرخودم.
ادعا ندارم، ولی برای توصیف خودم هرکاری میکنم.»
مهدی ماهانی و ناصر چشم آذر
دیدار با استاد ناصر چشمآذر در عصر یک روز زمستانی: دنبال حال موسیقی هستم
این آهنگ، غمِ غریبی دارد. میداند. میگوید: «موسیقی سنگین، آدم را غمگین میکند؛ چون سرشت بشر با غم گره خورده است. ما هر لحظه که بنشینیم و فکر کنیم، شادیهایمان یادمان نمیآید، ولی غممان هزار هزار. خوشا به حال آنکه دلش غمگین است ولی لبهایش خندان…» و آخرش میگوید «علی» و اینجا جایی از آهنگ است که در آن «علی علی» میگوید.
و بعد خواب ۹ سالگیاش را تعریف میکند که خواب نداشت و کابوسها دست از سرش برنمیداشتند تا اینکه او را بردند پیش دکتر اعصاب و روان: «اسم دکتر بود علیاصغر خوشنویس. او به من دوا داد وگفت نصفش را بخور. خوردم، خوابیدم و تا ته خواب را دیدم.
اقیانوس بود. رفتم به قعر اقیانوس. انتهای اقیانوس. آنجا علی (ع) از دل اقیانوس میجوشید. انوار علی (ع) مرا احاطه کرده بود و دلم روشن شد. ایمان و اعتقاد، بشر را زنده میکند. تا ایمان نداشته باشی، هیچی…»
کارگردانی برنامه دست اوست و حالا، بعد از این دو آهنگ، سکوت را توصیه میکند و در سکوت با صدایی پچپچگونه میگوید: «…و چقدر زیباست سکوت… و چقدر زیباست سکوت… و چقدر زیباست در سکوت یکدیگر را نگریستن. به پاس ارادت و عشق قدیسی… به آسمان شب نگاه کردهاید که چه سکوت عمیقی جریان دارد با این همه ستاره و با این ماه زیبا؟ و سکوت سرشار از ناگفته هاست. پس برای چه این همه سر و صدا راه انداختهاید بچههای جوان امروز. این چه جور موسیقی است؟»
میپرسم: «وقتی داشتم میآمدم، فکر میکردم که شما همیشه جلوتر از سنتان بودید. سیزده سالگی سرپرست ارکستر میشوید و هجده سالگی خیلی از مدارج ترقی را طی میکنید و در آن سالها و در عنفوان جوانی این آهنگهای زیبا را میسازید. این «آنِ» موسیقی شما از کجا میآید؟»
میگوید: «تمام این احساسات که شما از آن حرف میزنید، از یک نت میآید. یک نت که به آن میگوییم نت پدال یا پایه. این نت پایه را هیچکس به من یاد نداد، جز پدرم. حالا من اولین اتود و اولین قطعهای که پدرم با آکاردئون به من یاد داد و خودش با کمانچه میزد را برای شما میزنم و امیدوارم جواب همه سوالات توی ذهنتان را با همین بدهم.» و ساز میزند. لابلایش توضیح میدهد: «…آرامش….»
واقعاً زیباست. دارد یک قطعه زیبای آذری را مینوازد و توضیح میدهد: «صادقانه میگویم. اولین نتهایی که از پدرم یاد گرفتم، همین بود. یعنی از اینجا شروع کردم.»
برخلاف خیلیها تعریف شنیدن از خود را دوست ندارد. ما البته به آنچه گفتیم، اعتقاد داشتیم اما توصیهاش نشان میدهد که علاقهای به شنیدن تعریف ندارد: «خواهش میکنم هرگز به هیچکس و حتی خودتان جایگاه ندهید. جایگاه ما بیش از آن چه هستیم، نیست.»
و بعد توضیحاتش را پی میگیرد: «صحبت از «آن» بود و من گفتم که «آن» موسیقی من در همین نت پایه است. این «آن» همان است که نگهات میدارد. همین پدال است که نگهات میدارد. مثل هر چیزی که باید پایه داشته باشد. این نت از نظر من استعاره از چرخش کره زمین است و اشاره به عمق زندگی بشریت دارد.»
میخواهیم از پدر ایشان صحبت کنیم که دیپلمه هنرستان موسیقی بادکوبه بودند و کمانچه، پیانو، تار، آکاردئون و دف میزدند و توأم با این، در صنعت سازسازی هم فعال بودند و کمانچه، دف و تار میساختند. استاد میگوید همه اینها را در کتاب زندگینامهام نوشتهام.
این گزارش تلخ به احترام شما مردم عزیز منتشر می شود. انتشار چنین گزارشی فقط به دلیل انجام رسالت رسانه ای است تا علاقه مندان به ناصر چشم آذر در جریان خبرهای مربوط به درگذشت این هنرمند به یادمادنی و بی تکرار باشند
عکس هایی از خانواده ناصر چشم آذر و هنرمندان در ساعاتی پس از درگذشت این موسیقیدان بزرگ
عکس هایی که می بینید مربوط به ساعاتی پس از درگذشت ناصر چشم آذر هستند. تعدادی از هنرمندان و دوستان نزدیک ناصر چشم آذر در خانه این موسیقیدان بزرگ به دیدار همسرش شیرین احمدلو و دخترش رعنا آمدند. جامعه هنری ناباورانه به سوگ یکی از جاودانه ترین های هنر ایران نشسته است
فیلم خانه ناصر چشم آذر بزرگ در ساعاتی پس از درگذشتش
.video_embed_frame {position: relative;}.video_embed_frame iframe {position: absolute;top: 0;left: 0;border-width: 0;margin: 0;width: 100%;height: 100%}