جمعه, ۳۱ فروردین , ۱۴۰۳
درخواست تبلیغات

اشعاری زیبا از شاعران نامی درباره نوروز

اشتراک:
فرهنگ و هنر و شعر
شعر های نوروزی شاعران نامی شعر درباره نوروز از سعدی شیرازی برآمد باد صبح و بوی نوروز به کام دوستان و بخت پیروزمبارک بادت این سال و همه سال همایون بادت این روز و همه روز ****************** خیام نیشابوری بر چهره ی گل نسیم نوروز خوش است بر طرف چمن روی دل افروز خوش استاز […]

شعر های نوروزی شاعران نامی

شعر درباره نوروز از سعدی شیرازی

برآمد باد صبح و بوی نوروز به کام دوستان و بخت پیروزمبارک بادت این سال و همه سال
همایون بادت این روز و همه روز

******************

خیام نیشابوری

بر چهره ی
گل نسیم نوروز خوش است بر طرف چمن روی دل افروز خوش استاز دی که گذشت هر چه بگویی خوش
نیستخوش باش ومگو ز دی که امروزخوش است ******************

شعر درباره نوروز از حافظ شیرازی

ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی از این باد ار
مدد خواهی چراغ دل برافروزی به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی به گلزار آی کز
بلبل غزل گفتن بیاموزی ******************

شعری از نظامی گنجوی درباره بهار

بهاری داری از وی بر خور امروز که هر فصلی نخواهد بود نوروزگلی کو
، را نبوید ، آدمی زاد چو هنگام خزان آید برد ، باد ******************

شعری زیبا درباره بهار از مولوی
ای نوبهار خندان از لامکان رسیدیچیزی بیار مانی از یار ما چه دیدیخندان و
تازه رویی سرسبز و مشک بوییهمرنگ یار مایی یا رنگ از او خریدی

 اشعاری زیبا از شاعران نامی درباره نوروز

******************
از استاد سخن سعدی شیرازی
برخیز
که می‌رود زمستانبگشای در سرای بستاننارنج و بنفشه بر طبق نهمنقل بگذار در شبستانوین پرده بگوی تا به یک بارزحمت
ببرد ز پیش ایوانبرخیز که باد صبح نوروزدر باغچه می‌کند گل افشانخاموشی بلبلان مشتاقدر موسم گل ندارد امکانآواز دهل نهان
نمانددر زیر گلیم عشق پنهانبوی گل بامداد نوروزو آواز خوش هزاردستانبس جامه فروختست و دستاربس خانه که سوختست و دکانما
را سر دوست بر کنارستآنک سر دشمنان و سندانچشمی که به دوست برکند دوستبر هم ننهد ز تیربارانسعدی چو به
میوه می‌رسد دستسهلست جفای بوستانبان ******************
شعری از نظامی گنجوی درباره بهار
بهاری داری از وی بر خور امروز ****
که هر فصلی نخواهد بود نوروزگلی کو ، را نبوید ، آدمی زاد ***** چو هنگام خزان آید برد ،
بادفریدون مشیری, شعر بهار

از شهریار شعر ایران، استاد شهریار
از همه سوی جهان جلوه او می بینمجلوه اوست جهان
کز همه سو می بینم چون به نوروز کند پیرهن از سبزه و گلآن نگارین همه رنگ و همه بو
می بینم ******************
استاد شهریار
ای وطن آمده بودم به سلام نوروز مگرم کوکب اقبال تو تابد پیروزآمدم در پی
آن کوکب آفاق افروزلیک از این غمکده رفتم همه درد و همه سوزدگر ای مادر غمدیده بخون زیور کنجشن نوروز
بهل، شیون شهریور کنالبته ایشان در قطعه دیگری نیز که با عنوان «مهمان شهریور» سروده، به بیرون رفتن قوای اشغالگر
شوروی از خاک ایران در سال ۱۳۲۵ اشاره می‌کند و از خروج «مهمان ناخوانده» شادمان چنین می فرماید:خوان به یغما
برده آن ناخوانده مهمان می رودآن نمک نشناس بشکسته نمکدان می روداز حریم بوستان باد خزانی بسته باریا سپاه اجنبی
از خاک ایران می‌رودقحط و ناامنی و بیماری و فقر آورده استگو بماند زخم، باز از سینه پیکان می‌رود ******************

شعر از فریدون مشیری
بوی باران بوی سبزه بوی خاکشاخه های شسته باران خورده پاکآسمان آبی و ابر سپیدبرگهای سبز
بیدعطر نرگس رقص بادنغمه شوق پرستو های شادخلوت گرم کبوترهای مستنرم نرمک می رسد اینک بهارخوش به حال روزگارخوش به
حال چشمه ها و دشت هاخوش به حال دانه ها و سبزه هاخوش به حال غنچه های نیمه بازخوش به
حال دختر میخک که می خندد به نازخوش به حال جام لبریز از شرابخوش به حال آفتابای دل من گرچه
در این روزگارجامه رنگین نمی پوشی به کامباده رنگین نمی نوشی ز جامنقل و سبزه در میان سفره نیستجامت از
آن می که می باید تهی استای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیمای دریغ از من اگر
مستم نسازد آفتابای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهارگر نکویی شیشه غم را به سنگهفت رنگش میشود هفتاد
رنگ

شعر و ترانه

گردآوری:
اخبار مرتبط:
فیلم پرشین وی
آرون گروپ
آرون گروپس