شعر شب و روز از اوحدی مراغه ای
شعر شب و روز
شعر شب و روز , رکن الدین ابوالحسن مراغی مشهور به اوحدی مراغهای عارف و شاعر پارسیگوی نامدار صاحب مثنوی
معروف جام جم است که آرامگاهش در میان باغ سرسبزی واقع شدهاست.
سنگ قبر اوحدی از سنگ کبود درست شدهاست.
بر دیوار شمالی و جنوبی آن نام اوحدی و تاریخ فوت که ۷۳۸ ه.ق است حک شدهاست.
در سال ۱۳۵۲ از سوی انجمن آثار ملی ایران بنای جدیدی بر روی قبر مزبور احداث شده و سنگ مقبره
قبلی را به موزه آرامگاه انتقال دادند.
شب و روز مونس من غم آن نگار بادا سر من بر آستان سر کوی یار بادا دلش ارچه
با دل من به وفا یکی نگردد به رخش تعلق من، نه یکی، هزار بادا چو رضای او در آنست
که دردمند باشم غم و درد او نصیب من دردخوار بادا ز ملامت رقیبان نکند گذار بر من
که بت من از رقیبان به منش گذار بادا سخن کنار پر خون که مراست هم بگویم به میان لاغر
او، که درین کنار بادا چو باختیار کردم دل و جان فدای آن رخ گر ازو کنم جدایی نه باختیار
بادا به من، ای صبا، نسیمی ز بهار دولت او برسان، که سال و ماهت همه نو بهار
بادا چه کند مرا رقیبش همه سال دور از آن رخ؟ که چو من بدرد دوری همه ساله زار بادا
لب او چو باز پرسد دل عاشقان خود را دل ریش اوحدی نیز در آن شمار بادا تمنا