جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳
درخواست تبلیغات

فریدون مشیری | شعر زیبای تو کیستی، که من اینگونه بی تو بی تابم؟

اشتراک:
فرهنگ و هنر و شعر
فریدون اولین مجموعه شعرش با نام تشنه توفان در ۲۸ سالگی او با مقدمه محمدحسین شهریار و علی دشتی در ۱۳۳۴ به چاپ رسید.

فریدون مشیری

فریدون مشیری سرودن شعر را از نوجوانی و تقریباً از پانزده سالگی شروع کرد.
اولین مجموعه شعرش با نام تشنه توفان در ۲۸ سالگی او با مقدمه محمدحسین شهریار و علی دشتی در ۱۳۳۴
به چاپ رسید.
خود او دربارهٔ این مجموعه می‌گوید: «چهارپاره‌هایی بود که گاهی سه مصرع مساوی با یک قطعه کوتاه داشت، و هم
وزن داشت، هم قافیه و هم معنا، آن زمان چندین نفر از جمله نادر نادرپور، هوشنگ ابتهاج (سایه)، سیاوش کسرایی

مهدی اخوان ثالث و محمد زهری بودند که به همین سبک شعر می‌گفتند و همه شاعران نامدار شدند، زیرا به
شعر گذشته بی‌اعتنا نبودند.
اخوان ثالث، نادرپور و من به شعر قدیم احاطه کامل داشتیم یعنی آثار سعدی و حافظ و فردوسی را خوانده
بودیم، در مورد آنها بحث می‌کردیم و بر آن تکیه می‌کردیم.»

فریدون مشیری

تو کیستی، که من اینگونه بی تو بی تابم؟

شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم .
تو چیستی، که من از موج هر تبسم تو بسان قایق، سرگشته، روی گردابم! تو در کدام سحر، بر کدام
اسب سپید؟ تو را کدام خدا؟ تو از کدام جهان؟ تو در کدام کرانه، تو از کدام صدف؟ تو در
کدام چمن، همره کدام نسیم؟ تو از کدام سبو؟ من از کجا سر راه تو آمدم ناگاه! چه کرد با
دل من آن نگاه شیرین، آه! مدام پیش نگاهی، مدام پیش نگاه! کدام نشاه دویده است از تو در تن
من؟ که ذره های وجودم تو را که می بینند، به رقص می آیند، سرود میخوانند!

فریدون مشیری

چه آرزوی محالی است
زیستن با تو مرا همین بگذارند یک سخن با تو: به من بگو که مرا از دهان شیر بگیر! به
من بگو که برو در دهان شیر بمیر! بگو برو جگر کوه قاف را بشکاف! ستاره ها را از آسمان
بیار به زیر؟ ترا به هر چه تو گویی، به دوستی سوگند هر آنچه خواهی از من بخواه، صبر مخواه.
که صبر، راه درازی به مرگ پیوسته ست! تو آرزوی بلندی و، دست من کوتاه تو دوردست امیدی و پای
من خسته ست.
همه وجود تو مهر است و جان من محروم چراغ چشم تو سبزست و راه من بسته است.
شهلا نظری

گردآوری:
برچسب ها: ,
اخبار مرتبط:
فیلم پرشین وی
آرون گروپ
آرون گروپس