سه شنبه, ۲۸ فروردین , ۱۴۰۳
درخواست تبلیغات

اشعار بهار از سعدی و رودکی دو شاعر بزرگ و نامی

اشتراک:
فرهنگ و هنر و شعر
شعر بهار سعدی – غزلیات برآمد باد صبح و بوی نوروزبه کام دوستان و بخت پیروزمبارک بادت این سال و همه سالهمایون بادت این روز و همه روزچو آتش در درخت افکند گلناردگر منقل منه آتش میفروزچو نرگس چشم بخت از خواب برخاستحسدگو دشمنان را دیده بردوزبهاری خرمست ای گل کجاییکه بینی بلبلان را ناله […]

شعر بهار

سعدی – غزلیات

برآمد باد صبح و بوی نوروزبه کام دوستان و بخت پیروزمبارک بادت این سال و همه سالهمایون بادت این روز
و همه روزچو آتش در درخت افکند گلناردگر منقل منه آتش میفروزچو نرگس چشم بخت از خواب برخاستحسدگو دشمنان را
دیده بردوزبهاری خرمست ای گل کجاییکه بینی بلبلان را ناله و سوزجهان بی ما بسی بودست و باشدبرادر جز نکونامی
میندوزنکویی کن که دولت بینی از بختمبر فرمان بدگوی بدآموزمنه دل بر سرای عمر سعدیکه بر گنبد نخواهد ماند این
کوزدریغا عیش اگر مرگش نبودی

دریغ آهو اگر بگذاشتی یوز

اشعار بهار از سعدی و رودکی دو شاعر بزرگ و نامی

رودکی سمرقندی آمد بهار خرم با رنگ و بوی طیببا
صد هزار زینت و آرایش عجیبشاید که مرد پیر بدین گه جوان شودگیتی بدیل یافت شباب از پی مشیبچرخ بزرگوار
یکی لشگری بکردلشگرش ابر تیره و باد صبا نقیبنقاط برق روشن و تندرش طبل زندیدم هزار خیل و ندیدم چنین
مهیبآن ابر بین که گرید چون مرد سوگوارو آن رعد بین که نالد چون عاشق کثیبخورشید ز ابر تیره دهد
روی گاه گاهچونان حصاریی که گذر دارد از رقیبیک چند روزگار جهان دردمند بودبه شد که یافت بوی سمن را
دوای طیبباران مشک بوی ببارید نو بنووز برف برکشید یکی حله قصیبگنجی که برف پیش همی داشت گل گرفتهر جو
یکی که خشک همی بود شد رطیبلاله میان کشت درخشد همی ز دورچون پنجه عروس به حنا شده خضیببلبل همی
بخواند در شاخسار بیدسار از درخت سرو مر او را شده مجیبصلصل بسر و بن بر با نغمه کهنبلبل به
شاخ گل بر بالحنک غریباکنون خورید باده و اکنون زیید شادکه اکنون برد نصیب حبیب از بر حبیب

محفل شعر

گردآوری:
برچسب ها:
اخبار مرتبط:
فیلم پرشین وی
آرون گروپ
آرون گروپس