جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳
درخواست تبلیغات

اشعار زیبایی از فاضل نظری

اشتراک:
فرهنگ و هنر و شعر
شعرهای منتخب فاضل نظری بی قرار توام ودر دل تنگم گله هاستآه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاستمثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آبدر دلم هستی وبین من وتو فاصله هاستآسمان با قفس تنگ چه فرقی داردبال وقتی قفس پر زدن چلچله هاستبی هر لحضه مرا بیم فرو ریختن استمثل شهری که به […]

شعرهای منتخب فاضل نظری

بی قرار توام ودر دل تنگم گله هاستآه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاستمثل عکس رخ مهتاب
که افتاده در آبدر دلم هستی وبین من وتو فاصله هاستآسمان با قفس تنگ چه فرقی داردبال وقتی
قفس پر زدن چلچله هاستبی هر لحضه مرا بیم فرو ریختن استمثل شهری که به روی گسل زلزله هاستباز می
پرسمت از مسئله دوری

وعشق

وسکوت تو جواب همه مسئله هاستشعر از فاضل نظری

به خدا حافظی تلخ تو سوگند
نشدکه تو رفتی ودلم ثانیه ای بند نشدلب تو میوه ممنوع ولی لبهایمهر چه از طعم لب سرخ تو دل
کند نشدبا چراغی همه جا گشتم وگشتم در شهرهیچ کس هیچ کس اینجا به تو مانند نشدهر کسی در دل
من جای خودش را داردجانشین تو در این سینه خداوند نشدخواستند از تو بگویند شبی شاعرهاعاقبت با قلم شرم نوشتند:نشد!شعر
از :آقای فاضل نظریفاضل نظری, اشعار عاشقانه

بعد از این بگذار قلب بیقراری بشکندگل نمی روید.چه غم گر شاخساری بشکندباید
این آیینه را برق نگاهی می شکستپیش از آن ساعت که از بار غباری بشکندگر بخواهم گل بروید بعد از
این از سینه امصبر باید کرد تا سنگ مزاری بشکندشانه هایم تاب زلفت را ندارد پس مخواهتخته سنگی زیر پای
آبشاری بشکندکاروان غنچه های سرخ روزی می رسدقیمت لبهای سرخت روزگاری بشکندشعر از:آقای فاضل نظری

در گذر از عاشقان رسید
به فالمدست مرا خواند و گریه کرد به حالمروز ازل هم گریست آن ملک مستنامه تقدیر را که بست به
بالممثل اناری که از درخت بیفتددر هیجان رسیدن به کمالمهر رگ من رد یک ترک به تنم شدمنتظر یک اشاره
است سفالمبیشه شیران شرزه بود دو چشمشکاش به سویش نرفته بود غزالمهر که جگرگوشه داشت خون به جگر شددر جگرم
آتش است از که بنالم

پیر خرابات

گردآوری:
اخبار مرتبط:
فیلم پرشین وی
آرون گروپ
آرون گروپس