سه شنبه, ۴ اردیبهشت , ۱۴۰۳
درخواست تبلیغات

نیما یوشیج و شعر زیبای آی آدمها

اشتراک:
فرهنگ و هنر و شعر
نیما یوشیج و آی آدمها آی آدمها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید!یکنفردر آب دارد می سپارد جان. یک نفر دارد که دست و پای دائم‌ میزندروی این دریای تند و تیره و سنگین که می‌دانید(dot) آن زمان که مست هستید از خیال دست یابیدن به دشمن،آن زمان که پیش خود بیهوده پندارید که […]

نیما یوشیج و آی آدمها

آی آدمها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید!یکنفردر آب دارد می سپارد جان.
یک نفر دارد که دست و پای دائم‌ میزندروی این دریای تند و تیره و سنگین که می‌دانید(dot) آن زمان
که مست هستید از خیال دست یابیدن به دشمن،آن زمان که پیش خود بیهوده پندارید که گرفتستید دست ناتوانی راتا
توانایی بهتر را پدید آرید، آن زمان که تنگ میبندیدبرکمرهاتان

کمربند،

در چه هنگامی بگویم من؟یک نفر در آب دارد
می‌کند بیهود جان قربان! آی آدمها که بر ساحل بساط دلگشا دارید!
نان به سفره،جامه تان بر تن؛ یک نفر
در آب می‌خواند شما را.موج سنگین را به دست خسته می‌کوبد باز می‌دارد دهان با چشم از وحشت دریدهسایه‌هاتان را
ز راه دور دیده آب را بلعیده درگود کبود و هر زمان بیتابش افزونمی‌کند زین آبها بیرون گاه سر، گه
پا.آی آدمها! او ز راه دور این کهنه جهان را باز می‌پاید،می زند فریاد و امید کمک دارد آی آدمها
که روی ساحل آرام در کار تماشایید!موج می‌کوبد به روی ساحل خاموش پخش می‌گردد چنان مستی به جای افتاده بس
مدهوشمی رود نعره زنان، وین بانگ باز از دور می‌آید” آی آدمها “…

رضا نوشمند

گردآوری:
اخبار مرتبط:
فیلم پرشین وی
آرون گروپ
آرون گروپس