چهارشنبه, ۵ اردیبهشت , ۱۴۰۳
درخواست تبلیغات

زن جوان مجری معروفی که قربانی اسیدپاشی شد

تاریخ نشر :چهارشنبه 09 مه 2018 اشتراک:
اسیدپاشی اخبار گوناگون
کتی پیپر مجری مشهوری است که توسط همسر سابقش قربانی اسید پاشی شد او عکسی را از زمان قبل و بعد از اسید پاشی را در اینستاگرامش منتشر کرد

کتی پیپر توسط نامزد سابقش دچار اسیدپاشی شد
او یک مدل مشهور و پر درآمد بود که در سال ۲۰۰۸ قربانی
اسیدپاشی شد او چندین بار عمل جراحی کرده است
اکنون عکسی از روزهای سخت زندگیش را در اینستاگرامش
منتشر کرد و از طرف هوادارانش کامنت های خوبی دریافت کرد.

اسیدپاشی

کتی پیپر “Katie Piper” مدلی مشهور و پر درآمد که در سال ۲۰۰۸ مورد حمله
اسیدی قرار گرفت، عکسی از روز‌های دردناک زندگی اش در اینستاگرام به اشتراک گذاشت.

کتی پیپر مدل مشهور و مجری تلویزیون سابق، در اثر اسید پاشی که توسط نامزد سابق
خود دانیل لینچ ۳۵ ساله برنامه ریزی شده بود دچار صدمات جدی شد. وی صد‌ها بار عمل
جراحی را تجربه کرده، حتی در گذشته به اجبار ۲۳ ساعت در روز از ماسکی استفاده می‌کرده
تا جای اسکار‌های پوستی اش بهبود یابد و با عمل جراحی پیوند قرنیه توانست بینایی چشم اش را بدست آورد.

حال عکسی از آن دوران سخت در اینستاگرام به اشتراک گذاشته است که از سوی کاربران
و هواداران اش کامنت‌های زیبایی دریافت کرده است. کاربران با دیدن این عکس وی را عنصر
الهام بخش و قدرتمندی دانسته اند. آن‌ها به اشتراک گذاشتن عکس‌های مربوط به آن حادثه
تلخ را عملی بسیار شجاعانه توصیف کردند. کتی با اشتراک این عکس گفته باید همیشه
به سمت جلو حرکت کرد و نباید روی مشکلات متمرکز شد چراکه باعث سقوط انسان می‌شود.

اسیدپاشیاسیدپاشی به صورت مجری مشهور

طرفداران کتی پیپر مدل مشهور و پر درآمد

طرفداران نیز به نشانه حمایت از وی نوشتند: “شما قدرت شگفت انگیزی دارید، واقعا انسان
الهام بخشی هستید. شجاعت و قدرت شما قابل تحسین است. ” با وجود گذشت چند سال
از این اتفاق کتی همچنان با مشکلاتی در خصوص سلامتی اش دست و پنجه نرم می‌کند
و به طور مرتب باید به بیمارستان مراجعه کند، اما ازدواج اش با ریچارد ساتون
و به دنیا آمدن دخترش به زندگی وی گرمای بیشتری بخشید.

همچنین فاجعه ی اسید پاشی دیگری را در تبریز بخوانید

بیست و هشتم اسفند بود و داشتم با مادرم برای خرید عید بیرون می‎رفتم، خانه‎مان
در طبقه‎ی سوم بود و قبل از آماده شدن مادرم پایین آمدم و به مادرم گفتم پایین
منتظرش هستم، غافل از این که «محمد» آن بیرون ایستاده بود، در را که باز کردم
با او مواجه شدم و از من خواست تا به ماشین او بروم. به من گفت «یه لحظه بیا کارت دارم».

وارد بخش سوختگی زنان که می‎شوی، اتاق بستری او جزو مناطق
ممنوعه است و پزشکان، ملاقات با او را به دلیل سوختگی شدید درجه سه از ناحیه‎ی صورت و گردن، ممنوع کرده‎اند.

از صورتش چیزی به جز بانداژ مشخص نیست و با گلوی سوخته از روزهای سختی که می‎گذراند، می‎گوید.

** چه شد که قربانی اسیدپاشی شدی؟

اسید پاش، خواستگارم بود و هر روز به محل کارم که یک سالن آرایشگری بود، می‌آمد.
خانواده‌ام از خواستگاری او باخبر بودند و طی چند ماه اخیر، سمج‎‌تر شده بود و هر روز
مقابل خانه‎مان می‎ایستاد و ماردم را که می‌دید به او می‎گفت «من مهسا رو دوست دارم»
و از او خواهش می‎کرد که وساطت کند تا من پیشنهاد ازدواج او را قبول کنم. زندگی قبلی‌ام
با شکست مواجه شده بود، به همین دلیل مادرم حق انتخاب را به خودم داده بود.

اسیدپاشی اسیدپاشی در تبریز

ماجرای اسید پاشی به دختر تبریزی

طبق ادعاهای خودش، پدرش خلافکار بود و به من می‎گفت «راه من از پدرم جداست
و در کارهای خلاف او شریک نمی‎شوم». در ابتدا هیچ حسی به او نداشتم، اما بعد از
پافشاری‎های مدامش، برادرم شروع به تحقیق درباره‎ی او کرد و کسانی که او را می‎شناختند،
در باره‎ی او گفتند «کم از پدرش نداره و هر دو خلاف کار هستند، چندین پرونده دارند و خفت گیری می‎کنند»!

بیست و هفتم اسفند ماه بود که دوباره دم در خانه‎ی ما سبز شد، با شنیدن حرف‎های
برادرم و تایید نشدن او در تحقیقات، قاطعانه به او گفتم «دور من رو خط بکش، من قصد ازدواج ندارم».
مقابل چشمان من با دو خانم تماس گرفت و رو به من گفت «همانطور که می‌بینی دور و بر من شلوغه،
اما من تو رو می‎خوام». در جوابش گفتم «تو اگر الماس هم باشی، بعد از این حرکات دیگه نگاتم نمی‎کنم».

۲۸ اسفند بود و داشتم با مادرم برای خرید عید بیرون می‎رفتم، خانه‎مان در طبقه‎ی سوم بود
و قبل از آماده شدن مادرم پایین آمدم و به مادرم گفتم پایین منتظرش هستم، غافل از این که
«محمد» آن بیرون ایستاده بود، در را که باز کردم با او مواجه شدم و از من خواست تا به ماشین او بروم.

به من گفت «یه لحظه بیا کارت دارم».سرم را از شیشه‎ی ماشینش داخل بردم و گفتم «چی کار داری؟
مگه نگفتم من دیگه با تو کاری ندارم، دست از سرم ندارم». به محض این که این را گفتم با دستانش
موهایم را که بلند بودند گرفت و به زور مرا داخل ماشین کشید.مستقیم به سمت اتوبان حرکت کرد
و گفت «دو تا سوال ازت دارم». شروع کرد به التماس که «اگر پیشنهادمو قبول کنی، همون می‎شم که تو می‎گی».

اسیدپاشیقربانی اسیدپاشی

گفتگو با قربانی اسیدپاشی

گفتم «من تو رو نمی‎خوام»، از میدان فهمیده دور زد و ماشین را کنار خیابان نگه داشت،
قمه‌ی بزرگی را درآورد و تهدید کرد که سر من را می‎برد. دستم را برای محافظت از خودم
جلو بردم و قمه را روی انگشتانم و دستم کشید، اگر پتو را کنار بزنی می‎بینی، تاندون‎های انگشتم قطع شده است.

صندلی ماشین را خواباند و روی سینه‌ام نشست، از پشت سرش یک بطری برداشت.
اول فکر کردم، آب است و می‌خواهد بترساندم، بعد اسید را وحشیانه روی من ریخت
و با پایش پرتم کرد کنار اتوبان و گفت «حالا که قبول نکردی، نباید کسی دوستت داشته
باشه و تو رو بگیره، حالا دیگه کسی سراغت نمیاد». ماشین را راند و دور شد و رفت.

بعد از آن چه کردید، خانواده‌تان چگونه با خبر شدند؟

حدود بیست دقیقه در آن وضعیت در اتوبان تنها بودم و کاری از دستم برنمی‎آمد، تمامی
لباس‌هایم را اسید سوزانده بود و با لباس‎های سوخته و نیم تنه منتظر بودم تا کسی نجاتم دهد.
یک آقا و خانم ماشین را نگه داشته و کمک کردند، صورتم را با آب شستند، خانم یک چادر به من داد
تا خودم را با آن بپوشانم و به اورژانس زنگ زدند، شماره تماس خانه‌ی خواهرم را به اورژانس دادم.

گوشی و کیفم در ماشین او جا مانده بود، با مادرم تماس گرفته و گفته بود «مهسا را کشتم،
برید پیداش کنید» و مادرم که فشار خون و قند بالایی دارد، تا حد مرگ پیش رفته بود.

اسیدپاشی اسیدپاشی در تبریز

حادثه اسید پاشی در تبریز

اکنون با گذشت ۲۲ روز از این حادثه چه حسی دارید؟

چه حسی می‎توانم داشته باشم!؟، دستانم، بازوهایم زخمی هستند، سینه، سر و صورت
و گردنم سوخته است، تمامی موهایم را از دست داده‎ام و موهایم را از ته تراشیدند. دکترها
قول‎ داده‎اند هر کاری توانستند برایم انجام دهند، چشمانم تار می‎بینند و اکنون روی چشمهایم پرده گذاشته‎اند.

۲۲ روز است هر روز شکنجه می‌شوم، تا قعر جهنم می‎روم و برمی‎گردم، پوستم می‎ریزد،
از شدت درد نمی‎توانم به چیزی فکر کنم و با چند آرامبخش به خواب می‎روم و کابوس می‎بینم.
قیافه‎ام خراب شده و از دست رفته، بدنم، دستانم را از دست داده‎ام.

به دلیل این که نیت ازدواج با او را نداشتم، قربانی شدم، من بی‎گناه بودم، این حق من نبود.
می‏‌خواهم حق رعایت شود و دختر دیگری به سرنوشت من گرفتار نشود.

فقط می‎خواهم عدالت اجرا شود، والسلام.
تابناک و ایسنا

گردآوری:
برچسب ها:
اخبار مرتبط:
فیلم پرشین وی
آرون گروپ
تصاویر خبری
بیشتر >
آرون گروپس