سفر نوروزی اسحاق جهانگیری و خانواده اش
اسحاق جهانگیری معاون اول حسن روحانی با انتشار عکسی با اعضای خانواده اش در صفحه اینستاگرامش نوشت: عکسی از خانواده اسحاق جهانگیری را در ادامه مشاهده می کنید.
خانواده اسحاق جهانگیری
عید و سفر گویا لازم و ملزوم هماند و چه سفری نوروزیتر از دیدار دیار.
من امسال هم با خانواده به کرمان میروم تا در کنار مادرم، خویشانم و دوستانم حال و هوای نوروزیتری پیدا کنم.
به راستی نوروز و فرهنگ آن، قدرت بازآفرینی و ترمیم توان انسان، ارتباطات انسانی و سرمایههای اجتماعی
و فرهنگی و اخلاقی را دارد. میشود با نوروز و در نوروز توش و توانی تازه یافت و به فرد و جامعه در پرتو دوستی و شادی و محیط قدرتی نو داد.
درباره خانواده اسحاق جهانگیری بیشتر بدانید:
منطقهای محروم با راهی همچنان صعبالعبور برای رفتوآمد. روستایی که با وجود اتصال نامش به انتهای نامخانوادگی معاون اول رئیسجمهور، محل تولد اسحاق جهانگیریکوهشاهی نیست. اصالت خانوادگی اسحاق را جایی بین بافت، جیرفت، هرمزگان و سیرجان روایت میکنند.
نامهای برای پدر ٢شهید
پدر خانواده، حسن جهانگیری، کارگر معدن کرومیت آبدشت بود. یکی از معادن توابع اسفندقه. زندگی در اسفندقه و کار در معدن اما تا پیش از تولد اسحاق و چهار برادر دیگرش تمام شده و خانواده جهانگیری به سیرجان کوچ میکنند. حسن جهانگیری پس از انتقال از معدن آبدشت تا پایان بازنشستگی کارمند اداره کشاورزی سیرجان ماند.
پدر خانواده جهانگیری تا همین چند سال پیش در سیرجان زندگی میکرد
و درگذشت او در تیرماه سال ٨٩ یکی از مرگهایی بود که مقام معظم رهبری برایش پیام تسلیت نوشتند.
ایشان در این پیام که حجتالاسلام محمدیگلپایگانی آن را ابلاغ کرد، درگذشت
پدر دو شهید را تسلیت گفتند. اسحاق جهانگیری درباره پدرش اینطور میگوید:
«زمانی که مسئول جهاد کرمان بودم، مسئولیت جنگ جهاد را برعهده داشتم و مدام باید به جبهه میرفتم.
مادرم نگرانم بود که پس از یعقوب و محمد من هم به شهادت برسم. اما پدرم تحمل بیشتری داشت.
برادر عزیزم حاجقاسم سلیمانی چند بار به من گفت خانواده شما به اندازه کافی داغدار شده است
و شما دیگر نباید در جنگ شرکت کنید». رابطه نزدیک دو هماستانی – اسحاق جهانگیری
و قاسم سلیمانی- برای سالهای طولانی ادامه داشته اما این نزدیکی زمانی بیشتر خودش را نشان داد
و رسانهای شد که «حاجقاسم» در اولین روز سال ٩۶ به دیدار مادر خانواده جهانگیری رفت
و تصویر آن در شبکههای اجتماعی بارها و بارها بازنشر داده شد. دیداری که اسحاق آن
را در اینستاگرامش صمیمانه توصیف کرد و نوشت: «از مادرم پرسیدم؛ مادر چقدر سردار را دوست داری؟
با لحنی مهربان و مادرانه گفت: خیلی. رفتار مادرم با سردار مثل فرزند خود بود و به ایشان عیدی هم داد».
پسران خانواده اسحاق جهانگیری
خانواده جهانگیری پنج پسر داشت. منهای دو پسر نسبتا مشهورتر خانواده جهانگیری
یعنی اسحاق و مهدی و ابراهیم که شهرت کشوری کمتری دارد، این خانواده دو پسر شهید دارد.
یکی در روزهای ابتدایی جنگ به شهادت رسید و دیگری در سال ۶٣ و در عملیات بدر.
اسحاق شهادت برادرش محمد را اینطور روایت میکند: «اوایل جنگ بود که برادرم
به هویزه رفت و به همراه شهید چمران در جنگهای نامنظم شرکت کرد
و در آبان همان سال ۵٩ در سوسنگرد شهید شد. زمانی که خبر شهادت محمد را برای من آوردند،
من مسئول جهاد جیرفت بودم و خودم را بلافاصله به کرمان رساندم اما جسد محمد نیامد.
۴٠٠ روز طول کشید تا سوسنگرد آزاد شد و جسد محمد به دست ما رسید».
روایت مشابه همین را هم ابراهیم جهانگیری، دیگر برادر خانواده دارد.
ابراهیم که سال ١٣٩۴ رد صلاحیت مانع از حضورش در رقابت انتخاباتی برای مجلس شورای اسلامی شد،
در فیلم تبلیغات انتخاباتیاش میگوید: «برادرم اولین شهید سیرجان بود.
به نوعی که برای کسانی که میخواستند مراسم شهدا را برگزار کنند هم تازگی داشت
که چطور باید این مراسم را برگزار کنند. در پاریز، مدیر دبستان باستانیپاریزی بودم که خبر شهادت برادرم
را به من دادند.
از طریق ژاندارمری سیرجان اطلاع دادند که شما باید به سیرجان بیایید.
ما هم وقتی به همراه جمعی از دوستان به سیرجان آمدیم خبر شهادت برادرم را دریافت کردیم»
آن سالها هنوز لشکر ۴١ ثارالله تأسیس نشده بود و رزمندههای کرمان مانند قاسم سلیمانی
در گردانی تحت عنوان گردان کرمان در جبهه حضور داشتند. محمد جهانگیری در قالب همان گروه
در جبهه حضور یافته بود و شهید شد. محمد فرزند چهارم از خانواده جهانگیریها بود. متولد ۴١ و سه سال کوچکتر از دیگر برادر شهید خانواده یعنی یعقوب که متولد سال ٣٨ بود و در سال ۶٣ شهید شد.
خبر آنلاین و شرق