ماجرای دعوت احمدی نژاد از شقایق دهقان و جواب رد او!

مهراب قاسم خانی همسر شقایق دهقان خاطره جالبی از دعوت احمدی نژاد از شقایق دهقان برای شرکت در مراسم افطاری را منتشر کرد.

دعوت احمدی نژاد از شقایق دهقان

” توی این اسباب کشى یه چیز بانمک دیگه هم پیدا کردم. کارت دعوت مراسم افطارى رئیس دولت
قبل که براى شقایق فرستاده بودن. چند روز هم پشت سر هم زنگ میزدن به موبایلش، از ترس
این که مجبور نشه جوابشونو نمیداد… چند وقت بعدش یه روز توى خونه به شقایق گفتم یه نسکافه بهم میدى؟
گفت: “برو بینیم بابا. من جواب تلفن رئیس جمهور رو نمیدم، واسه تو نسکافه درست کنم؟”

پ.ن اول: اصلاً یکى از دلایلى که این دولت رو انتخاب کردم همین بود. قبلیا این دهقانه رو زیادى شاخ کرده بودن

پ.ن دوم: یعنى من یه همچین خط مشى سیاسى عمیقى دارم”

کارت دعوت احمدی نژاد از شقایق دهقان برای مراسم افطاری

همچنین بخوانید: خاطره جالب مهراب قاسم خانی از روزهایی که هنوز معروف نشده بود

مهراب قاسم‌خانی طراح دکور و نویسنده که همسر شقایق دهقان است و یکی از زوجهای هنرمند
سینما و تلویزیون به شمار می روند در صفحه اینستاگرامش تصویری از حضور خود، همسر
و دخترش در لوکیشن شبهاى برره را منتشر و خاطره ای جالب را روایت کرد.

گفتنی است؛ این دو هنرمند بیشتر در ژانر کمدی فعالیت دارند و به خاطر
چهره همیشه خندانشان طرفداران زیادی را به خود جلب کرده اند.
یکی از موفق‌ترین کارهای قاسم خانی، سریال ساختمان پزشکان به کارگردانی سروش صحت بود که تابستان ۱۳۹۰ از شبکه سوم سیما پخش شد.

مهراب قاسم خانی در صفحه اینستاگرام خود نوشت:

“اوایل دوران فیسبوک، من کم کم داشتم با جذابیت هاى شناخته شدن آشنا میشدم.
تازه موفق شده بودم که اسمم وارد ویکیپدیا بشه. البته تنها توضیح جلوى اسمم “همسر شقایق دهقان” بود…
توى همین دوران شیرین بود که یه روز یه نفر برام توى فیسبوک مسیج فرستاد و نوشت، زشته که صفحه فیک
براى آقاى قاسم خانى درست کردید. منم جوابش رو دادم که خودم آقاى قاسم خانى هستم
و اگه میخواستم صفحه فیک درست کنم به اسم محمدرضا گلزار درست میکردم نه قاسم خانى. قانع نشد.

شقایق دهقان و مهراب قاسم خانی

خاطره جالب مهراب قاسم خانی همسر شقایق دهقان

گفت: مطمئنم خودش نیستید و من سه تا سوال ازتون میپرسم که اگه جواب دادید باور میکنم.
خوشم اومد. بازى بانمکى بود. با خیال راحت کفتم باشه بپرس. پرسید گوشى آقاى مدیرى چیه؟ چه میدونستم؟ مهران هفته اى یه گوشى عوض میکرد. منم اصلاً اهل گوشى نبود
م که اگه دیده بودم هم بدونم چیه. همین رو بهش گفتم. یه لبخند فرستاد که معنیش این بود که خر خودتى.
قضیه برام جدى‌تر شد. گفتم سوال بعدى رو بپرس. پرسید تولد آقاى رضویان چه روزیه؟
کلاً حدودش رو هم نمیدونستم. ارفاق هم کرد. گفت: ماهش رو هم بگى کافیه. دیگه شاکى شدم
. گفتم اینا چیه میپرسى؟ من تولد خودم رو به زور یادم نگه میدارم. یه سوال بپرس که مربوط به خودم باشه.
بازم لبخند فرستاد و گفت: باشه. پلاک خونه پدرى خانم دهقان چنده؟.

بلد نبودم… خب خونه شون ته کوچه بن بست بود و پلاک دونستن لازم نداشت. اومدم توضیح بدم، گفت:
خجالت بکش. زشته. آدماى عقده اى به اسم بقیه صفحه باز میکنن. دیگه هر چى هم مسیج دادم جوابم رو نداد
… آخرش نتونستم ثابت کنم خودمم. قشنگ تحقیر شدم.
پ. ن. اول: این عکسا رو دیروز یکى از دوستان اینستاگرام برام دایرکت کرد و گفت: جلوى لوکیشن
شبهاى برره ازمون گرفته. مررسى.
پ. ن. دوم: دخترم قد بچه سوسک بود اون روزا. بعداً بزرگ شد، توله سگ شد”

صفحه اجتماعی مهراب قاسم خانی و باشگاه خبرنگاران جوان