چرا «شهره لرستانی» این عکس تاسفبار در اینستاگرامش منتشر کرد؟
شهره لرستانی در تاریخ ۱۳۴۵ در خرم آباد متولد شد وی بازیگر تئاتر و سینما و فیلم نامه نویس است
فعالیت خود را با عنوان بازیگر تئاتر از سال ۱۳۶۴ با کاری به نام آدمبرفی آغاز نموده است و
تاکنون کارگردانی ۱۷ تئاتر حرفهای را بر عهده داشته است.وی در اینستاگرام خود عکس تاسف بار منتشر کرد
شهره لرستانی
شهره لرستانی با انتشار این عکس در اینستاگرامش نوشت: تو کز محنت دیگران بی غمی…نشاید که نامت نهند ادمی
زندگینامه شهره لرستانی
نام: شهره
نام خانوادگی :صالحی لرستانی
تاریخ تولد: ۲۶ مهر ۱۳۴۵
محل تولد:خرم آباد
تحصیلات: فوق لیسانس فیلمنامه نویسی
خاطرات شهره لرستانی
پدرم قاضی دادگستری و مادرم معلم بود. شاید دیدن مادری که هر روز شال و کلاه می کرد
و سر کار می رفت، باعث شد تصویری که از زن در ذهن کودکانه من و خواهر بزرگم شکل گرفت،
تصویر زنی شاغل باشد. اصلا فکر نمی کردیم چیزی به اسم زن خانه دار هم وجود داشته باشد.
در همان بازی های کودکانه هر کدام کاری را انتخاب کرده بودیم، انگار جنم بعضی کارها از همان
زمان در خونمان بود و امواج نامرئی تقدیر ما را به سمت شان هدایت می کرد. من از پنج سالگی
دوست داشتم نمایش اجرا کنم و در همان عوالم بچگی، بدون اینکه بدانم اسم این کار کارگردانی است،
نمایش های کودکانه ام را خودم کارگردانی می کردم. در خانه مان پرده ای اتاق نشیمن را از
پذیرایی جدا می کرد. من همه را جلوی این پرده به صف می نشاندم و با صدای بلند اعلام
می کردم:ساکت باشید. کارگردان شهره اجرا می کند.
سال ۶۴ به تهران برگشتیم. من دیپلم گرفتم و بلافاصله وارد دانشگاه هنر شدم.
سال عجیب و غریبی بود. من چند کار را با هم انجام دادم، تصدیق و دیپلمم را در
اوج بمباران های جنگ گرفتم و در دانشگاه قبول شدم. در حالی که مردم همه در
حال فرار بودند و صدای آژیر خطر تبدیل به موسیقی متن زندگی تک تک مان شده بود.
طنز عجیبی بود، من زیر نور چراغ داشبورد ماشین در جاده فشم فلسفه و منطق می خواندم،
در صورتی که همه چیز در دنیای اطرافم غیر منطقی بود. در همین حال و هوا شدم دانشجوی
رشته کارگردانی و بازیگری دانشکده هنرهای نمایشی. در همان ترم های اول که اکثر درس هایمان عمومی بود،
فعالیت های شهره لرستانی
من غرق تئاتر شدم و ۱۷ نمایش را به کارگردانی خودم روی صحنه بردم. کم کم شروع به بازی کردم
و توجه ها بیشتر به بازی ام جلب شد و پیشنهاد پشت پیشنهاد از راه رسید. با محمد رحمانیان، مهتاب
نصیرپور، علی دهکردی و خیلی های دیگر هم دوره بودیم. شروع به بازی در تلویزیون و سینما کردم،
کارهایی مثل سریال «عبور به خیر» و… اما اولین کار جدی ام که خیلی دیده شد، سریال «آپارتمان» بود.
اواسط دهه هفتاد بود. جنگ تمام شده ودوران اصلاحات هم رو به پایان بود و فضای جامعه داشت بازتر می شد.
من هم دیگر ده سالی بود به عنوان بازیگر شناخته شده بودم.
اما آپارتمان نقطه اوج کارم بود. بعد نوبت به «امام علی(ع)» و «لیلی با من است» و… رسید
تا دیگر کاملا به عنوان بازیگری جدی ثبت شوم، در حالی که همیشه ذوق و شوق کارگردانی داشتم.
بهترین هدیه ای که در زندگی تان گرفته اید چه بوده است؟
یک دوچرخه بود. بچه بودم و آبله مرغان گرفته بودم. یک روز در همان حال مریضی پدر و مادر
و خواهر و برادرم همه با هم آمدند من را بردند روی بالکن. چیزی را که می دیدم باورم نمی شد.
یک دوچرخه نارنجی خیلی خوشگل بود. فوق العاده خوشحال شدم.
بیست و چهار