نظر همسر قرائتی درباره سفرهای شوهرش/ محمدی گلپایگانی با چه شرطی رییس دفتر رهبر انقلاب شد
حجت الاسلام والمسلمین قرائتی در جلسات درسهایی از قرآن که این هفته در تلویزیون درباره "نهضت علمی امام باقر(ع)" سخن گفته است.
قرائتی در ابتدای این سخنرانی با اشاره به سالروز شهادت امام باقر(ع) گفت: امام باقر هنرش در تأسیس مراکز علمی و حوزه علمیه بود.
این واعظ مشهور همچنین در ادامه سخنانش درباره "علم آموزی، مکان و زمان ندارد" ، "افزودن علوم دیگران به علوم خودمان" ، "تلخیص و تصفیه کتب از مطالب کم فایده" ، "لزوم هجرت فارغ التحصیلان مراکز علمی" ، "تشخیص نیازهای واقعی برای انجام تحقیقات" و … سخن گفته است. آنچه در ادامه میخوانید گزیدهای از سخنان این استاد حوزه علیمه و دانشگاه است:
چند وقت پیش برای رؤسای تمام شبکههای تلویزیون یک برنامهای بود، گفتم: خیلی از این فیلمها را میشود جمعش کرد. منتهی خوب حالا این به ضرر تولید کنندگان است. به جای اینکه مثلاً بگویند: سیزده ساعت تولید کردیم، باید بگوید: هفت دقیقه تولید کردیم. آنوقت پولی به او نمیدهند. یک جایی کلاس بود صد تا صد تا میآوردند. گفتم: بابا خوب شما که جا دارید، یک مرتبه ۵۰۰ نفر را بیاورید. گفت: خوب پس مدیریت ما چه میشود؟ من باید صد تا صد تا بدهم که اینها را لفت بدهم هی دوره دوره که ما هم به نانی برسیم. نهضت تصفیه، نهضت تلخیص.
نهضت هجرت
قدیم مثلاً میگفتند: این آیت الله زشت است برود مسافرت. یک وقت میدیدی یک آیتالله هفتاد سال در قم میماند. الآن نه مراجع و اساتید خوب، یک سری هجرت باید واجب باشد. حالا نگویید آقای قرائتی خودت هجرت میکنی یا نه؟ من در سال میانگین صد تا سفر دارم. من همهی ایران نمازم را مثل شوفرها چهار رکعتی میخوانم. یکبار به خانمم گفتم: حاج خانم شما یک قرآن بردار من را از زیر قرآن رد کن. آخر من مسافر هستم. گفت این برای شوهری است که سالی یکبار برود. من باید یک قرآن در سینی بگذارم و در خیابان بایستم. (خنده حضار)
من خودم هیچ وقت ده روز تهران نیستم. ولی خوب همه هم نمیشود. بالاخره این حرفی که من در تلویزیون زدم میگوید: آقای قرائتی پس چطور ما گفتیم، بیا بخش ما، روستای ما نیامدی؟ من که نمیتوانم به همه جا برسم. ولی به هر حال هجرت، تازه من دانشمند نیستم، طلبه هستم. دانشمندان اگر هجرت کنند، بالاخره مردم این پروفسور، این دکتر، این خلبان را قیافهاش را هم از نزدیک ببینم. اینطور نباشد که بعضی از نمایندگان همین که یکبار آمدند یک چهار سال تهران، دیگر از تهران بیرون نمیروند. دیگر بیرون نمیروند. آب تهران چه خصوصیاتی دارد آدم را پاگیر میکند. یک نهضتی لازم است. هیچ مشکلی نیست که قانون شود که هرکسی در سال بیست روز هجرت کند. چهار تا پنج روز، به مناطقی که…
آقای محمدی گلپایگانی رئیس دفتر مقام معظم رهبری وقتی به ایشان گفتند بیا رئیس دفتر شو، گفت: من با آقا یک شرط دارم. دهه محرم اجازه بدهید در یک روستایی بروم که آخوند نمیرود. سالی ده روز برای خودم. میخواهم یک روستایی منبر بروم که این روستا هیچکس من را نشناسد و هیچ آخوندی هم نرود یا کم برود. سالی ده روز، دو تا پنج روز، دو تا چهار روز، این…
امتیازات را به دانشمندان بدهیم. البته اسلام این کار را کرده است. قوهی مقننه، قوهی مجریه، قوهی قضائیه، اینها همه باید باسواد باشند. شرطش است.
قرآن محوری در علوم انسانی
قرآن محوری، من الآن این را که میگویم یک ذرهاش را خدا لطف کرده به آن رسیدم. مثلاً فکر میکنیم در حقوق فرانسه حرف اول را میزند، اینطور نیست. والله بالله اینطور نیست. دو هزار و پانصد نکتهی حقوقی از قرآن در همین تفسیر بنده آمده که به عنوان یک کتاب حقوقی به اسم سیمای حقوق در قرآن درآمده، حضرت عباسی صدها نکته است که در حقوق فرانسه نیست. ما خودمان را باور نکردیم. خدا آیت الله العظمی فاضل لنکرانی را رحمت کند. میگفت: یک حدیث است برو پیدا کن، رفتم پیدا کردم. امام رضا فرمود: «من أراد العلم» هرکس علم واقعی میخواهد، «فلیثور القرآن» با (ث). «فلیثور القرآن» یعنی قرآن را کنجکاوی کنیم. ما باور کنیم که مسائل حکومتی را قرآن چطور دارد، مسائل سیاسی را چطور دارد. مسائل خانوادگی را چطور دارد.
مثلاً آئین همسرداری، قرآن سه کلمه برای همسرداری گفته است. گفته: اگر میخواهید همسرداری کنید، طوری همسرداری کنید که ۱- «لا یحْزَنَّ» (احزاب/۵۱) خانم شما حزن پیدا نکند. غصه نخورد. «وَ یرْضَین» خانم شما از شما راضی باشد. «تَقَرَّ أَعْینُهُن» چشم خانم شما به جمال شما روشن شود. یکی دیگر هم هست یادم رفت. آئین همسرداری!
پرهیز از بدعت، خودباختگی و تحجر در مراکز علمی
پرهیز از بدعت به اسم نو اندیشی، به اسم اینکه من میخواهم حرف نو بزنم، یک چیزی را که جزء دین نیست، جزء دین میآورم.
من یک مسجدی رفتم، دیدم میگویند: «واشهد ان فاطمه ولیه الله» بسم الله الرحمن الرحیم، حرف تازه! بعد دیدم که یک نفر از همشهریهایشان از علمای همشهری گفته است. گفتم اگر شما همشهریتان نبود این را میگفتید، مثلاً اینجا فرض کنید این شهر است، اگر یک آیتالله برای یک شهر دیگر بود میگفتید؟ گفتند: نه. گفتم: پس ببینید این تعصب محلی است. چون آیتالله محلهتان گفته میخواهید این را جا بیاندازید. اگر همه مراجع گفتند روی چشم! به اسم نواندیشی یک چیز نویی را…
یا مثلاً در حرم امام رضا آمده، روبروی امام رضا است هی میگوید یا رقیه، یا رقیه، یا رقیه، میگویم: بابا این امام رضا است. این امام رضا است. آخر پهلوی امام رضا… بله اگر شما سوریه رفتی، شام رفتی، روضهخوانی بود رقیه را هم بگو. آخر کنار ضریح میگویی: یا رقیه! گاهی وقتها هم حزباللهیاش، هم روشنفکرش، قاطی میکنند. وقتی… یک کسی همهی لباسهایش را سبز کرد، ریشهایش را هم سبز کرد. گفتند: دیگر چرا ریشت را سبز کردی؟ گفت: من میخواهم یک ضرب چهارده معصوم شوم. گاهی وقتها افرادی قاطی میکنند، به اسم روشنفکری بدعت میگذارند.
برنا