جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳
درخواست تبلیغات

من باید از زنان خیابانی که شوهرم جلوی چشمان من با آنها مراوده ناجور دارد پذیرایی کنم !

تاریخ نشر :دوشنبه 07 مه 2018 اشتراک:
مراوده شوهر با زنان خیابانی حوادث روز
دختر تنها از دست شوهر هرزه اش خسته شده و می خواهد طلاق بگیرد.

دختر جوان با گریه به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری از زندگی دردناکش و مراوده شوهر با زنان خیابانی صحبت کرد.

مراوده شوهر با زنان خیابانی

اگر چه هنوز در نوجوانی به سر می برم، اما در همین سال های اندک آن قدر با مشکلات
و سختی های حاد روبه رو بوده ام که دیگر به زنی افسرده و روان پریش تبدیل شده ام
و با آن که ریشه همه این بدبختی ها و آشفتگی خانوادگی ام را در جدایی پدر و مادرم از یکدیگر می دانم اما…

دختر ۱۷ ساله در حالی که اشک هایش را پاک می کرد به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت:
۳ بهار از عمرم نگذشته بود که پدر و مادرم از یکدیگر جدا شدند و من و دو برادرم
با پدرم زندگی می کردیم. خانواده پدرم هیچ دل خوشی از مادرم نداشتند و با دیدن من که شبیه مادرم بودم یاد او می افتادند و مرا تحقیر می کردند.

سال های سرد و بی روحی را می گذراندم که پدر معتادم در ۱۵ سالگی مرا به عقد
جوانی بیکار و معتاد درآورد.

داستان تلخ زندگی زن جوان

همسرم همواره مرا سرزنش می کرد و به باد کتک می گرفت.
در خانواده تنها برادر بزرگ ترم از من پشتیبانی می کرد و به دفاع از من می پرداخت که متأسفانه او هم به علت تصادف با یک عابر پیاده به زندان افتاد.

با این اتفاق ناگوار، امیدم را از دست دادم.
آزار و اذیت همسرم آن قدر شدید شد که دیگر نتوانستم تحمل کنم و از او جدا شدم.

در همین هنگام پدرم با زنی ازدواج کرد که با بی احترامی زیاد مرا عذاب می داد، او می گفت:
تو لیاقت زندگی خوب را نداری! من هم برای رهایی از این مشکلات یک بار دیگر
مرتکب اشتباهی بدتر شدم و بدون تحقیق با خواستگاری که داشتم ازدواج کردم و خودم را
از چاله به چاه انداختم. با آن که هنوز زندگی مشترک را آغاز نکرده ام متوجه شدم
همسرم دچار فساد اخلاقی است و با زنان خیابانی زیادی ارتباط دارد و به رعایت اخلاق و معنویات مقید نیست و من از این موضوع دچار عذاب روحی زیادی شده ام.

در این میان برادر کوچکم که شاهد نزاع و درگیری های بین ما بود خیلی ناراحت و
افسرده شده بود تا این که از شدت ناراحتی های روحی دست به خودکشی زد و از دنیا رفت.

تحمل از دست دادن برادرم خیلی برایم سخت و دشوار بود و دیگر پناهگاهی
جز پدر معتادم برایم باقی نمانده بود اما مدت زیادی از مرگ برادرم نگذشت که پدرم را
نیز به جرم سرقت دستگیر کردند و او هم به تحمل زندان محکوم شد.

طلاق به علت مراوده شوهر با زنان خیابانی

با رفتن پدرم، نامادری ام هم منزل را ترک کرد و به مکان نامعلومی رفت و حالا
من در منزل اجاره ای تنها مانده ام و هر روز صاحبخانه برای دریافت اجاره عقب افتاده اش از من می خواهد خانه اش را تخلیه کنم.

او نمی داند پدرم در زندان به سر می برد و من هم از لو رفتن این موضوع وحشت دارم
چرا که می ترسم دیگر سرپناهی هم نداشته باشم.
از سوی دیگر هم به خاطر فساد اخلاقی شوهرم که جلوی چشمان من با زنان
خیابانی می خوابد و من باید از آنها پذیرایی کنم دوست ندارم زندگی مشترکم را با او آغاز کنم چون پایانی جز طلاق پیش رویم نیست و… شایان ذکر است با راهنمایی های مشاور و دستورات رئیس کلانتری زن ۱۷ ساله به مراکز امدادی معرفی شد تا…

مراوده شوهر با زنان خیابانیدرخواست طلاق به علت مراوده شوهر با زنان خیابانی

شهر خبر

گردآوری:
اخبار مرتبط:
فیلم پرشین وی
آرون گروپ
آرون گروپس