جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳
درخواست تبلیغات

حسین رضازاده از زندگی خصوصیش میگوید / او دوست داشته معلم شود

اشتراک:
حسین رضازاده از زندگی خصوصیش میگوید / او دوست داشته معلم شود مهارت های زندگی
حسین رضازاده وزنه‌برداری ایران با جعفر سلماسی از المپیک ۱۹۴۸ لندن سر زبان‌ها افتاد و قهرمانانی مانند علی میرزایی، محمود نامجو، پرویز جلایر، اسماعیل علم‌خواه و محمد نصیری در تاریخ این ورزش روی سکوی المپیک‌ها ایستادند(dot) در میان قهرمانان آن نسل، آخرین مدال ایران در المپیک را نصیری در ۱۹۷۶ گرفت و بعد از آن […]

حسین رضازاده

وزنه‌برداری ایران با جعفر سلماسی از المپیک ۱۹۴۸ لندن سر زبان‌ها افتاد و قهرمانانی مانند علی میرزایی، محمود نامجو، پرویز
جلایر، اسماعیل علم‌خواه و محمد نصیری در تاریخ این ورزش روی سکوی المپیک‌ها ایستادند(dot) در میان قهرمانان آن نسل، آخرین
مدال ایران در المپیک را نصیری در ۱۹۷۶ گرفت و بعد از آن ۲۴ سال طول کشید تا وزنه‌برداری ایران
با حسین توکلی و حسین رضازاده دوران طلایی خود را آغاز کند.رضازاده در عصر تازه وزنه‌برداری دو بار مدال طلا
را از المپیک‌های سیدنی و آتن به ارمغان آورد و آن‌قدر رکورد زد تا شد قوی‌ترین مرد جهان.

حسین رضازاده از زندگی خصوصیش میگوید / او دوست داشته معلم شود

مدال‌های او در مسابقه‌های جهانی، بازی‌های آسیایی و پیکارهای قهرمانی آسیا، حسین رضازاده را به یکی از پرافتخارترین چهره‌های ورزش
ایران و جهان تبدیل کرد تا جایی که هنوز ورزشکاری موفق نشده رکورد دو ضرب او را در مهار وزنه
۲۶۳ و نیم کیلوگرم بشکند.رضازاده این روزها در وزنه‌برداری نیست، اما به قول خودش وزنه‌های سنگین‌تر از وزنه‌برداری را بلند
می‌کند و در شورای شهر تهران به مردم فکر می‌کند.
او در گفت‌وگو با چمدان می‌گوید هر چه دارد لطف خداست و دعای خیر مردم.

زادروز؟

۲۲ اردیبهشت ۱۳۵۷٫

زادگاه؟

اردبیل.

قد؟

۱۸۶ سانتی‌متر.

ازدواج؟

در مکه با همسرم ازدواج کردم.

بهترین دوران؟
بچگی.

غیر از وزنه‌برداری؟
فوتبال.

مسیر قهرمانی؟
از نوجوانی می‌خواستم موفق باشم.
از شکست خوشم نمی‌آمد و پیروزی به من انگیزه می‌داد.
تمریناتم را بیشتر کردم و به قهرمانی نزدیک‌‌تر ‌شدم تا این‌که به تیم ملی آمدم.
قهرمانی نوجوانان ایران آغاز یک مسیر طولانی بود.

حمایت؟
پدر و مادر.

خارج از گود ورزش؟
داخل گود ورزشم.

کجا؟
همین دور و اطراف؛ ورزش شهرداری.

داخل پارک‌ها؟
خیر، دبیر کمیسیون ورزش شورای شهرم.

برنامه؟
یکی دو تا نیست.
برای ۳۰۰ مجموعه ورزشی آبی و غیرآبی را در برنامه داریم.آبی؟استخرها و…

نه، آن آبی؟
فقط تیم ملی.

شنا؟
گاهی می‌روم استخر.

زیرآبی؟
فقط در استخر.

آب یا فولاد؟
باز هم فولاد.
هنوز وزنه می‌زنم.

چند کیلو؟
۵۰ تا ۶۰ کیلو.
در تمرینات هفتگی خودم.

ریاست فدراسیون؟
دوستش دارم.

وزیر ورزش؟
به این یکی فکر نکرده‌ام.

دلتنگی؟
گاهی برای دوران قهرمانی دلم تنگ می‌شود.
برای رکوردهایم.

رکورد سیدنی یا آتن؟
هر دو.

کدام بیشتر؟
سیدنی.
در المپیک‌ها به قوی‌ترین، سریع‌ترین و بالاترین‌ها بها می‌دهند.

چرا؟
سیدنی نخستین تجربه المپیکی من بود و هیجان و استرس رقابت داشتم برای همین خاطره آن قهرمانی به عنوان
قویترین مرد المپیک را فراموش نمی‌کنم.

حسین رضازاده از زندگی خصوصیش میگوید / او دوست داشته معلم شود

سختی؟
در آتن وظیفه‌‌ام سخت‌تر بود.
همه منتظر مدال کاروان ایران بودند و از من توقع مدال داشتند.سه نشد که.

چی؟
مدال‌ها؟
آهان، نه به پکن نرسیدم همان دو مدال سیدنی و آتن و تمام.

هرکول؟
هرکول در افسانه‌هاست.
من اینجا هستم!
حسرت؟
برای مدال طلای المپیک پکن حسرت خوردم‌.
تا سه ماه پیش از المپیک تمرین کرده بودم، اما ۳ دکتر فوق تخصص غدد به من گفتند وزنه بزنم
می‌میرم.

شهرت؟
از سیدنی به بعد بیشتر شد.
راستش در مسابقه‌های جوانان جهان در سال ۷۸ قهرمان شده بودم، اما با قهرمانی در المپیک سیدنی کل ایران مرا
شناختند و احساس کردم معروف شدم.

اردبیل چطور؟
در اردبیل بخاطر قهرمانی در مسابقه‌های قهرمانی ایران معروف شده بودم اما در سیدنی بیشتر.

جهانی شدید؟
بله.
بعد از قهرمانی در سیدنی با کورش باقری، نصیری نیا و پانزوان رفته بودیم داخل شهر.
همه مردم آنجا مرا می‌شناختند که خیلی برای من جالب بود.

با شهرت چه کردید؟
زندگی خودم را ادامه دادم.

کجا به کارتان آمد؟
یک ورزشکار نباید کار خاصی با شهرتش انجام دهد.

وام؟
مخارج زندگی قهرمانی را خودم تامین کردم و جوایز و پاداش‌ها هم به زندگی ام خیلی کمک کرد.
شاید مثل خیلی از مردم یک وقت‌هایی نیاز داشتم و وام هم گرفتم.

بیزنس؟
اهلش نیستم.

شم اقتصادی ؟
در حد خودم دارم.

قلک؟
داشتم، اما زیاد اهل جمع کردن نبودم.

اعتبار یا پول؟
برای من اعتبار مهم‌تر از پول بوده و هست.
با اعتبار می‌شود سرمایه بهتری جمع کرد.

کمک؟
در حد توانم کمک می‌کنم.
هنگام موفقیت‌ها مردم بارها مرا شرمنده کردند اینک باید یک جوری جبران کنم .

حق‌خوری؟
متنفرم.

حق‌تان را خورده‌اند؟
نه.
توی دسته ما اجازه ندادم.

آلکسی لوچف؟
او هم که دوپینگی از آب در آمد.
من هنوز قویترین مرد جهان و رکورددار دو ضرب هستم.

تابعیت دوم؟
فقط ایران.

تابعیت به ازای ۲۰ هزار دلار در ماه؟
ترک‌ها و یونانی‌ها پیشنهاد دادند اما دیدید که نرفتم.
مردم هر کجا مرا می‌دیدند به خاطر رد پیشنهاد ترکیه دعایم می‌کردند.هوای ورزش را دارم
شورا؟
خوب است و ۳۱
عضو دارد.

مشورت؟
از وقتی خودم را شناختم در بیشتر کارها مشورت می‌کردم.
وقتی وارد شورای شهر تهران شدم بیشتر به مشورت علاقه‌مند شدم.

از مشورت دادن پشیمان شده‌اید؟
نه تاکنون پیش نیامده است.

ورزش و شورا؟
این طرف کار را یاد گرفته‌ایم تا گره از مشکلات مردم باز کنیم.

سکو ندارد؟
سکو و پاداش را مردم در قبال انجام درست مسئولیت‌هایمان می‌دهند.

شورا وزنه دارد؟
خیلی.
سنگین‌‌تر از وزنه‌برداری.

چطور از پس آن برمی آیید؟
فقط من نیستم همه زیر وزنه‌ها را گرفته‌ایم تا مشکلات مردم سبک شود.

همه ورزشکاران؟
ورزشکاران شورا خودشان از جنس مردم هستند و مشکلات مردم را خیلی خوب درک می‌کنند.

سیستم شهری؟
همه باید کمک کنند.
دولت، دستگاه‌های مختلف، مردم و…
کار یکی دو نفر نیست.

هوای شهر آلوده است یا هوای ورزش؟
هوای شهر که آلوده است، اما باید مراقب باشیم هوای ورزش آلوده نشود.

حمل و نقل عمومی؟
مترو.

بهترین جمله؟
عاشق آقایم ابوالفضل هستم.

اردبیل؟
تاسوعا و عاشورا آنجا بودم و در مراسم عزاداری شرکت کردم.عزاداری آنجا را با هیچ چیزی عوض نمی‌کنم.

موسیقی؟
موسیقی ایرانی را دوست دارم؛ سنتی و پاپ.

حسین رضازاده از زندگی خصوصیش میگوید / او دوست داشته معلم شود

ارثیه خانوادگی
رضازاده‌ها در وزنه‌برداری؟
برادرم، خودم و خواهرزاده‌ام، سعید رضازاده.

پسر؟
هنوز برای ابوالفضل وزنه‌زدن زود است و الا دوست دارم وزنه‌برداری را از من و عمویش به ارث ببرد.

علاقه‌اش؟
مثل بروبچه‌های ده – دوازده ساله دنبال توپ فوتبال می‌دود.

مخالفت؟
نه مخالفتی ندارم.
خودش باید ورزش مورد علاقه‌اش را پیدا کند.

علاقه شما؟
خودم دوست دارم وزنه‌بردار شود البته اگر استعدادش را داشته باشد.

از چه سنی باید وزنه زد؟
۱۴ سالگی.

۱۴ سالگی شما؟
هیجان قهرمانی در رده‌های پایه.

شیطنت؟
در حد خودمان داشتیم، اما نمی‌گذاشتیم کار به اخراج یا آوردن اولیا به مدرسه برسد.

خانواده؟
ما ۲ برادر و ۵ خواهر هستیم وخانواده‌ای پرجمعیت داریم.

رفاه؟
پدرم راننده ماشین‌های سنگین بود و ما در حد خودمان در رفاه بودیم.

مستقل بودید؟
از ۱۹ سالگی که با یک تیم لیگی قرارداد بستم سعی کردم روی پای خودم بایستم.

دوپینگ؟
از اول با عسل و سرشیر اردبیل.

شغل؟
دوست داشتم معلم شوم.

روزنامه جام جم

گردآوری:
اخبار مرتبط:
فیلم پرشین وی
آرون گروپ
مهارت های زندگی
بیشتر >
آرون گروپس