پنج شنبه, ۶ اردیبهشت , ۱۴۰۳
درخواست تبلیغات

رضا کیانیان و پسرش از گذران زندگیشان و موسیقی می گویند

اشتراک:
رضا کیانیان مهارت های زندگی
رضا کیانیان یکی از بهترین بازیگران ایران است و زندگی بسیار جالبی دارد . از عضویت در حزب توده و فعالیت علیه حکومت پهلوی ، درس خواندن در حوزه علمیه ، ازدواج با خواهرزاده سهراب سپهری تا تک پسری به نام علی که موزیسین است. در این مطلب مصاحبه رضا کیانیان و پسرش علی را بخوانید.

رضا کیانیان در ۲۹ خرداد سال ۱۳۳۰ در خیابان لرزاده تهران به دنیا آمد. رضا کیانیان دومین فرزند خانواده است و ۴ برادر و دو خواهر دارد. رضا کیانیان در سال ۵۵ از دانشگاه هنرهای زیبا در رشته تئاتر فارغ‌التحصیل شد. رضا کیانیان در اواخر حکومت محمدرضا شاه علیه این حکومت به عنوان یک عضو حزب توده فعالیت داشت . رضا کیانیان با هایده قراچه داغی که خواهرزادهٔ سهراب سپهری است ازدواج کرده و دارای یک پسر به نام علی است. در این شماره از زندگی افراد مشهور با فضای زندگی رضا کیانیان و پسرش علی بیشتر آشنا شوید.

علایق مشترک رضا کیانیان و پسرش

«زندگى رو با غم و شادیش، حبس و آزادیش تجربه کردم اما من همیشه راهمو رفتم».

فکر می‌کنم بد نباشد همین ابتدای گفت و گو، شما را با شخصیت هنرمندی آشنا کنم که در روزهای شلوغ
کاری‌اش، چندین ساعت وقت برای گفت‌و‌گویی گذاشت که به قول خودش دلیلش را نمی‌دانست!

منظورم از آشنایی، جمله‌ای است که
ابتدای متن نوشته شده؛ واژه‌هایی که بخشی از ترانه‌ای را ساخته‌اند که می‌توان گفت چکیده‌ای از شخصیت رضا کیانیان است.
اتفاقاً همین ترانه هم بود که منجر به تجربه اولین حضورش در یک ویدئو‌موزیک در دنیای موسیقی شد.

کیانیان از قضاوت شدن نمی‌ترسد، برای همین هم هست که با وجود منتقدانِ همیشه در صحنه، در رشته‌های مختلف هنری
سرک می‌کشد؛ گاهی نامش در نمایشگاه‌های عکاسی دیده می‌شود، گاهی در کنار مجسمه‌های ساخته شده از چوب، گاه کنار دریاچه
نیمه‌جان ارومیه و گاهی هم در تئاتر و سینما.
به قول خودش اگر احساس کند علاقه به انجام کاری دارد، با اینکه ممکن است کل آبروی سینمایی‌اش به خطر
بیفتد، بازهم در آن شیرجه می‌زند و از زندگی در کنار علائق‌اش لذت می‌برد.

فکر کردیم بد نباشد، برای اولین‌بار از علائق موسیقایی بازیگری بشنویم که در کنار پسر و همسرش یک موسیقی گوش
کن درست و حسابی است و به قول خودش موسیقی دائماً در زندگی‌اش جاری است.
اگر از دلایل بالا بگذریم، فکر می‌کنم همین یک دلیل آخر برای گفت‌و‌گو و شنیدن حرف‌های کیانیان که در زندگی،
همیشه از یاد نگرفتن موسیقی حسرت می‌خورد، کافی باشد.

مصاحبه با رضا کیانیان و پسرش

آقای کیانیان! اینکه پسر شما (علی) به صورت حرفه‌ای کار موسیقی می‌کند، نشان می‌دهد که نباید خیلی دور از فضای موسیقی باشید. اصلاً برخورد اول شما با موسیقی به کجا برمی‌گردد؟

رضا کیانیان: یکی از حسرت‌های زندگی من این است که تا الان موسیقی کار نکرده‌ام! هیچ سازی را نمی‌توانم بنوازم
وصدای خوبی هم برای خواندن ندارم!

پس تیتر گفت‌وگوی ما همین اول کار در آمد!

چند سال پیش یک نمایشگاه عکس داشتم.
خبرنگاری آمد و گفت می‌خواهم در مورد موسیقی با شما صحبت کنم و می‌خواهم بدانم چه نوع موسیقی گوش می‌دهید‌.
من که داشتم درب ماشینم را باز می‌کردم، گفتم بیا این سی‌دی‌ها را ببین.
از «ساسی مانکن» (که آن زمان روی بورس بود) تا «هایدن» را در ماشینم دارم.
واقعیت این است که با توجه به احوالاتم، همه نوع موسیقی گوش می‌کنم و اصلاً نمی‌شود در زندگی من موسیقی
وجود نداشته باشد.

چون بدون موسیقی حتماً چیزی در زندگی کم دارم.
از آن آدم‌ها هم هستم که وقتی کار می‌کنم، دوست دارم موسیقی پخش شود.
«هایده» (همسرم) معتقد است به موسیقی باید احترام گذاشت.
او به هر نوع موسیقی گوش نمی‌دهد و معتقد است زمان پخش موسیقی، نباید کاری انجام داد.
در نتیجه، خیلی وقت‌ها که در ماشین به موسیقی خوب گوش می‌کنیم، باید کاملاً ساکت باشیم و به موسیقی گوش
کنیم تا به آن احترام گذاشته باشیم! و هر وقت حال خوبی ندارد با یک شجریان می‌شود حالش را خوب کرد.(خنده)

رضا کیانیانرضا کیانیان و پسرش

  آدم‌ها دو دسته‌اند؛ بعضی‌ها نمی‌توانند در حین انجام کار، موسیقی گوش کنند، چون حواس‌شان پرتِ آن می‌شود و بعضی‌ها هم برعکس؛ موسیقی باعث تمرکزشان روی کار می‌شود. شما جزء کدام گروه هستید؟

من جزء دسته دوم هستم.
وقتی هم که موسیقی نباشد، کاملاً جای خالی آن را احساس می‌کنم.

 مثل موسیقی فیلم که باید در فیلم جاری باشد. در مورد آن هم بعضی کارگردان‌ها ترجیح می‌دهند موسیقی در فیلم‌شان اصلاً شنیده نشود و عده‌ای هم بر این باورند که به فیلم کمک می‌کند.

من معتقدم موسیقی باید در فیلم شنیده شود، برای همین هم «موریس ژار» و «هنری من چینی» را خیلی دوست
دارم؛ چون علاوه بر اینکه موسیقی‌ شان در فیلم شنیده می‌شود، خارج از فضای فیلم هم می‌توانی آن را به عنوان یک اثر مستقل گوش کنی.

آنهایی که دوست ندارند موسیقی در فیلم شنیده شود، گروهی هستند که معمولاً سلیقه سینمایی‌شان هم با من متفاوت است.
مثلاً اکثر آنها معتقدند در کمدی کلاسیک، «باستر کِیتون» از بقیه بهتر است اما از نظر من «چارلی چاپلین» جایگاه
دیگری دارد و بیشتر دوستش دارم.
یا مثلاً در مورد فیلم‌هایی که از روی متون «شکسپیر» ساخته شده، مثل «هملت» و «شاه لیر»، نسخه انگلیسی‌شان را بیشتر دوست دارند، اما من روسی آن‌ها را بیشتر می‌پسندم .

مصاحبه با علی و رضا کیانیان

سلیقه من بیشتر به سمت فیلم‌ها یا موسیقی‌هایی است که دیده و شنیده می‌شوند و برای مخاطب عام، قابل‌فهم هستند
اما آنها قاعدتاً کارهایی را می‌پسندند که خاص‌تر باشد و مخاطب محدودتری را در بر بگیرد.
در مورد کارگردان‌ها، معتقدم آنهایی موفق‌ترند که از سطوح پایین جامعه تا روشنفکران، از کارشان خوش‌شان بیاید.
کارگردان‌هایی مثل «جان فورد»، «کریستوفر نولان»، «وودی آلن» یا «اسپیلبرگ» یا «اصغر فرهادی» خودمان که گارگردان‌های بزرگی هم هستند.
خود من با کارگردان‌هایی که فیلم‌های خیلی خاص می‌سازند حال نمی‌کنم.

به هر حال، همه با این پدیده مواجه شده‌ایم که یک‌سری از افراد معتقدند اگر یک تعداد از فیلم‌ها یا
موسیقی‌های خیلی روشنفکرانه را ندیده و نشنیده باشند، برایشان اُفت دارد.
اما من معمولاً این نوع فیلم‌ها را می‌بینم تا متوجه شوم چرا در مورد آنها این‌گونه صحبت می‌کنند که خب،
بعضی از آنها را دوست دارم اما معمولاً از اکثرشان اگر هم خوشم بیاید، با آنها حال نمی‌کنم.

چنین تفکری بین اهالی موسیقی هم وجود دارد و معمولاً ژانر را بر کیفیت مقدم می‌دانند.مثلاً از نظر برخی، یک کار درجه سه سنتی یا کلاسیک، بر یک کار درجه یک پاپ ارجحیت دارد!

من
درجه‌بندی نمی‌کنم.
بیشتر در مورد ارتباط عاطفی می‌گویم تا عقلانی! در همه رشته‌ها مثل نقاشی، معماری و چیزهای دیگر هم این مسأله
وجود دارد.

مصاحبه با رضا کیانیان

پس شما طرفدار کیفیت هستید.

من طرفدار چیزی هستم که از آن لذت ببرم و شعف و شور زندگی در من ایجاد کند.
شعف هم فقط با خوشی و چیزهایی که ظاهراً لذت می‌آفرینند، به وجود نمی‌آید؛ مثلا «کشف کردن» هم باعث شور
و شعف می‌شود.
این یک مثال از «برتولت برشت» است که می‌گوید: «وقتی ارشمیدوس در وان حمام فهمید اجسام در آب سبک‌تر هستند،
از شور و شعف و شوقِ کشفی که کرده بود، برهنه از حمام بیرون پرید و در خیابان فریاد می‌زد
«یافتم، یافتم» شعف از این بزرگ‌تر؟ پس می‌بینید کشف کردن هم نوعی شادی و شور است.
من هم دوست دارم کارهایی که می‌بینم و می‌شنوم، من را شگفت‌زده کنند و دوست دارم و سعی می‌کنم مخاطبم
هم با دیدن کارهای من همین اتفاق برایش بیفتد.

گفتید دوست دارید موسیقی فیلم شنیده شود. اما اگر حواس بیننده را از مضمون اصلی فیلم پرت کند، باز هم به نظرتان اتفاق خوبی است؟

به نظرم
آن دیگر موسیقیِ فیلم نیست.
همین موریس ژار موسیقی فیلم‌های بسیار مهمی را ساخته اما موسیقی او، نه‌تنها هیچ‌وقت حواس‌تان را از فیلم پرت نمی‌کند
بلکه تأثیر مضاعفی هم روی شما می‌گذارد.

رضا کیانیانپسر رضا کیانیان

چند وقت پیش گفت‌وگویی با کریستف رضاعی داشتیم. او هم یکی از آهنگسازهایی است که معمولاً موسیقی‌اش در فیلم نقش پررنگی دارد و حتی گاهی تبدیل به محور اصلی فیلم می‌شود.

من خیلی از کارهای آقای رضاعی را شنیده‌ام و آنها را هم دوست دارم.
ببینید، نوع موسیقی فیلم را کارگردان مشخص می‌کند؛ چون موسیقی فیلم وابسته به نگاه کارگردان و دنیایی است که فیلم
را در آن به وجود آورده.
این موضوع، چیزی از اهمیت کار آن موسیقیدان کم نمی‌کند؛ اما اصل موضوع، فیلم است و موسیقی باید برای فیلم یا تئاتر ساخته شود.
اگر بخواهد از فیلم جلو بزند، اشتباه است و کارگردان باید جلویش را بگیرد؛ اما اگر کارگردان دوست دارد این
اتفاق بیفتد، حتماً به صلاح‌دید او این اتفاق می‌افتد.

از میان فیلم‌هایی که دیده‌اید، کار کدام آهنگساز فیلم بیشتر مورد علاقه شما بوده است؟

راستش الان خیلی حضور ذهن ندارم…
مثلاً از کار پیمان یزدانیان خوشم می‌آید، کار محمدرضا علیقلی را دوست دارم همین آقای رضاعی، فردین خلعتبری، حسین علیزاده،
فرهاد فخرالدینی و کارهای احمد پژمان.
البته حتماً دیگرانی هم هستند که ممکن است الان به خاطر نداشته باشم.
مثلاً برخی آثار ناصر چشم‌آذر عالی هستند.
از بچه‌های جدید کمتر کسی را به اسم می‌شناسم.
مثلا دنیای علی را دوست دارم.

علایق مشترک رضا کیانیان و پسرش علی

موسیقی فیلم «گاهی به آسمان نگاه کن» شما را پیمان یزدانیان ساخته بود.درست است؟

بله.
موسیقی خیلی خوبی هم برای آن ساخته بود اما متأسفانه آن فیلم به دلایلی دیده نشد.
در یکی از صحنه‌های فیلم، من روی پشت‌بام ایستاده‌ام و در حال خواندن خطابه‌ای در مورد زندگی و مرگ هستم.
موسیقی آن قسمت، ترکیب موسیقی ملل مختلف است که به نظر من اتفاق بسیار عجیبی را شکل داده و فکر
می‌کنم خیلی با آن صحنه هم‌سو است.

از بین خارجی‌ها چطور؟ کدام سازنده موسیقی فیلم را می‌پسندید؟ موریکونه، جان ویلیامز، هانس زیمر، موریس ژار، هنری منچینی و…

این‌ها همه هم‌دوره‌ای‌های من‌اند که فوق‌العاده هم هستند.
چه کسی می‌تواند دوستشان نداشته باشد؟ یا مثلاً تئودوراکیس.

علی: البته خود هانس زیمر، صفر تا صد موسیقی‌هایش را نمی‌نویسد.
یک شرکت دارد و با یک‌سری آهنگساز کار می‌کند.
خودش با پیانو یک تِم اولیه می‌سازد و موزیسین‌های شرکت‌اش آن را بسط و گسترش می‌دهند.

رضا کیانیانعکس رضا کیانیان و پسرش

فکر می‌کنم رامین جوادی هم در همین تشکیلات رشد کرده است.

علی: بله، فکر می‌کنم همین‌طور باشد.
یک‌سری فایل صوتی از مایکل جکسون موجود است که صداهایی که می‌خواهد سازها تولید کنند را با دهان می‌زند و
از تنظیم‌کننده‌هایش می‌خواهد تا آن را برایش تنظیم کنند.

یکی دیگر از این موزیسین‌های دلی که نت بلد نیست و اتفاقاً در ایران هم خیلی معروف است «یانی»
است که تم می‌سازد و بعد تنظیم‌کننده‌ها آن تم را تبدیل به چیزی می‌کنند که ما می‌شنویم.

رضا: بعضی‌ها واقعاً نابغه‌اند، مثلاً مایکل جکسون در تمام زمینه‌های فعالیت‌اش نابغه بود.
اما یانی هیچ‌وقت مرا شعف‌زده نکرد.
راستش بیشتر یاد موسیقی‌های آمبیانس می‌افتم که در رستوران‌ها پخش می‌شود! یک‌سری از موسیقی‌های عامه‌پسندند و یک‌سری هم خیلی خاص؛
اما اکثراً هیچ کدام از این دو مدل کار، من را شعف‌زده نمی‌کند و همان‌طور که گفتم، ترجیح می‌دهم کاری
را ببینم یا بشنوم که همه قشری با آن ارتباط برقرار می‌کنند.

علی: مثل مایکل جکسون که آدم‌های مختلف او را می‌پسندند.

موریکونه هم همین‌طور است و موسیقی‌هایش هم برای مردم و هم متخصصین ستایش‌برانگیز است.

رضا: بله، کارهای مایکل جکسون یا موریکونه روح من را در اختیار خودشان می‌گیرند.

رضا کیانیانعکس رضا کیانیان

موسیقی جوان و امروز ایران چطور؟

رضا: در مورد موسیقی راک در ایران هم خیلی از افراد یا گروه‌ها هستند
که فعالیت می‌کنند و کار می سازند که اکثراً کارهای قبلی خودشان و دیگران را تکرار می‌کنند.
اما به نظرم در این نسل، محسن نامجو یک نابغه است.

علی: البته آقای نامجو زمانی که در ایران فعالیت می‌کرد، خیلی بهتر بود و امیدوارم دوباره به آن روزها برسد!

رضا: نامجو بدون زور و ضرب ، تمام تلفیق‌های جهان را انجام داد.

علی: تلفیقی هم از آن اصطلاحات عجیب و غریب است!

گفتگو با علی کیانیان و رضا کیانیان

می‌دانم که شما هم با واژه «تلفیقی» مشکل دارید .

رضا: بله.
اصلاً موسیقی تلفیقی یعنی چی؟ این سوال را علی در ذهن من کاشت.
وگرنه من هم داشتم مثل اکثر آدم‌ها این کلمه را به‌کار می‌بردم.

علی: طبیعتاً با هر سازی می‌توان صداهای متفاوتی تولید ‌کرد اما من می‌گویم نباید دائماً این موضوع را بیان کرد
که ببینید من با گیتار این صدا را در می‌آورم.
خب با هر سازی که قشنگ‌تر است این کار را بکن.
اگر تار صدای بهتری دارد، خب با همان تار این کار را انجام بده! مهم صدایی است که تولید می‌شود
و به گوش می‌رسد! چه فرقی می‌کند؟ من قرار است آن موسیقی را گوش کنم و لذت ببرم.
حالا با هر چه می‌خواهی آن را بنواز.

رضا: یادم هست علی که کوچک بود، با گیتار، دوتار خراسانی می‌زد! آن زمان فکر کرده بود کشف عجیبی کرده
اما الان که بزرگ شده، خودش می‌گوید خب برو دوتار بزن، چرا این‌همه زحمت می‌کشی که با گیتار صدای دوتار در بیاوری؟ (خنده)

اتفاقاً تجربه نشان داده که آلبوم چنین هنرمندانی، به صرف معروف بودن‌شان در یک حیطه دیگر معمولاً با استقبال مواجه
نشده است.

علی: اما خیلی راحت این کار را انجام می‌دهند.
مثلاً الان شخصی مثل «مسی» نمی‌تواند اگر دلش خواست، خیلی راحت آلبوم منتشر کند.
ممکن است همه آن را بخرند و خود من هم این کار را انجام می‌دهم اما مطمئناً به خاطر این کار کلی فحش می‌شنود.

علاقه رضا کیانیان به موسیقی

اگر آلبوم خوبی باشد، چه‌طور؟

علی: اگر خوب باشد یعنی کارشناسان آن کمپانی به او گفته‌اند کارت خوب است و
آلبومش را منتشر می‌کنند؛ اما اگر خوب نباشد، مطمئناً لیبلی مثل «وارنر برادرز» به او پیشنهاد خواندن نمی‌دهد و فوقش
می‌گوید بیا در موزیک‌ویدئو فلان خواننده، روپایی بزن! وقتی این چرخه معیوب باشد، هر کس هر کاری که دلش بخواهد
می‌کند.

رضا: گاهی اوقات صدای بعضی‌ها فقط برای خواندن در یک مهمانی خوب است اما فکر می‌کنند برای همین، باید آلبوم
هم بدهند.
مدت‌ها پیش یک آهنگساز که خیلی هم دوستش دارم، به من گفت اگر بخواهی آلبوم بدهی، من با توجه به
صدای تو یک موسیقی می‌نویسم که راحت از پس اجرای آن بربیایی و مطمئن باش که آلبوم خوبی هم خواهد
شد.
من هم گفتم من در سن و سالی هستم که دیگر فریب این حرف‌ها را نمی‌خورم.
بعد یک قسمت را با هم ضبط کردیم و او هم با دستگاه آن را تیون کرد و گفت ببین
چه‌قدر خوب است.
من هم گفتم صدای من که خوب نیست، این چیزی که تو درست کرده‌ای ممکن است خوب باشد.

رضا کیانیانرضا کیانیان و علی کیانیان

البته برعکس آن هم هست و گاهی خواننده‌ها هم به خاطر مشهور بودن در دنیای موسیقی، هوس می‌کنند بازیگری را
هم تجربه کنند.

رضا: مشکل بازیگری این است که همه مردم دنیا فکر می‌کنند بازیگرهای خوبی هستند! مثل عقل است که «کانت» می‌گوید
تنها چیزی که خداوند عادلانه بین همه مردم تقسیم کرده، عقل است و شما هیچ‌کسی را نمی‌بینید که بگوید عقل
من کم است! بازیگری هم همین‌طور است و می‌گویند مگر من چه کم دارم؟!

موسیقی ما

گردآوری:
اخبار مرتبط:
فیلم پرشین وی
آرون گروپ
مهارت های زندگی
بیشتر >
آرون گروپس