زشت ترین زن دنیا ( دختر ۲۴ ساله ای که۲۰۰ کارگاه آموزشی دارد ) + عکس

و باز هم فکرش را بکن که در جهانی زندگی کنی که وقتی فیلمی ۸ ثانیه ای از تو ، روی شبکه ها ی مجازی قرار می گیرد ، عده زیادی از کسانی که فیلم را دیده اند، به جای همدردی و دلگرمی دادن ، تو را به این که خودت را از شر هیولای چهره ات خلاص کنی ، تشویق کنند خودکشی کنی و خودت و دیگران را راحت کنی.

۶ ساله بود که معلم دستش را گرفت و او را روی صندلی نشاند. او را به همه معرفی کرد و گفت که دچار یک بیماری است که بدنش نمی تواند چربی جذب کند ولی به تمام تست های مدرسه جواب داده و دختر خیلی با هوشی است و می تواند دوست خوبی برای تمام شان باشد .بچه های کلاس، خودشان را جمع کردند. دختری که کنارش نشسته بود ، کیفش را برداشت و دو نیمکت ، عقب تر نشست. معلم ها در برخورد اول ، از دیدنش جا می خوردند . توی حیاط مدرسه همیشه تنها بود. موقع برگشتن از مدرسه ، مردم او را به هم نشان می دادند.

۱۸ ساله که شد به دانشگاه رفت. باز همان تمسخرها و تنهایی ها. بچه های دانشکده ، کنار دیوار صف می کشیدند و از اومی خواستند دنیا را از شر قیافه اش خلاص کند وتا همین الان که انگاراین قصه قرار نیست تمام شود..

این ها قسمتی از سرگذشت والاسکوئز دختر ۲۴ ساله آمریکایی است . دختری که از وقتی راه رفتن را یاد گرفت ، فهمید دیگران مسخره اش می کنند. از همان سال های اول زندگی اش فهمید باید فرق عمده ای با دیگران داشته باشد. بزرگتر که شد دلیل این همه رفتار غیر عادی را فهمید . او زشت بود حتی یک ذره هم نه ! او بی اندازه زشت بود.

والاسکوئز علیرغم تمام حرف هایی که می شنید ،تمام برخوردهایی که او را آزرده می‌کرد، رفتار کسانی که در کوچه و خیابان و فضاهای مجازی مسخره‌اش می کردند و با وجود آینده تاریکی که در پیش رویش می دید ، از یک جایی به بعد تصمیم گرفت چهار هدف را در زندگی اش دنبال کند:

اول این که خود را به عنوان یک سخنران توانمند در تشویق دیگران به پیشرفت و زندگی معرفی کند

دوم : تحصیلات عالی بیاموزد و سوم این که کتاب بنویسد و دست آخر هم برای خودش زندگی تشکیل بدهد و شغل مناسبی داشته باشد.

ولی مگر نمی خواست زندگی کند؟ خودش می گوید دو عامل در قدرت گرفتنش نقش داشتند . یکی این که خانواده اش هیچ وقت تنهایش نگذاشته اند.بدر و مادرش هیچ وقت به او به چشم یک دختر زشت نگاه نکرده اند و هیچ فرقی میان بچه های دیگرشان با او نگذاشتند. والاسکوئز یک خواهر و برادر دارد که قد و وزن طبیعی دارند و خیلی وقت ها وقتی برای انجام کارهایشان تردید دارند سراغش می آیند تا با او مشورت کنند و زندگی در چنین خانواده ای ، اعتماد به نفس او را آنقدر بالا برده که احساس می کند هیچ کاری غیر ممکن نیست.

دومین عامل یک اتفاق بود و آن هم روزی بود که فهمید خیلی وقت ها هدف از نوشتن یک کتاب ، بیدا کردن جمله ی شاهکاری است که در میان نوشته هایش ، گم شده و او کم کم یاد گرفت چطور این جمله ها را شکار کند ، در کتاب دیگری جمع آوری کند و در زندگی اش به کار بگیرد. کتاب اولش منتشر شده و با استقبال خوبی هم روبرو شده و الان دارد روی جلد دوم کتابش ، کار می کند. والاسکوئز دراین کتاب ها ، جملات مثبت وعبارت های ماندگار بزرگان را جمع آوری کرده چون به گفته ی خودش همین جملات زندگی او را ساخته و به او چگونه نگاه کردن به زندگی را یاد داده است مثل جمله ای که به او آموخته باید برای جبران زشتی اش ، باید به زیبایی درونش بپردازد. هر چه در انتخاب راه زندگی اش محکم تر قدم برداشت، بیشتر معتقد شد که زیبایی یکی از فاکتورهای زندگی است ، همان طور که تحصیلات یا ثروت تمام زندگی نیست. به خاطر همی از زشتی به عنوان ابزاری برای شناخته شدن استفاده کرد و تلاش کرد تا از همین عاملی که باعث شناخته شدنش در تمام جهان ، شده است ، به عنوان ابزاری برای پیشرفت استفاده کند و این نکته را در خیلی زود فهمید یعنی در اوج سال های جوانی اش.

حالا در ۲۴ سالگی ، توانسته در مدت زمان هفت سال ، بیشتر از ۲۰۰ کارگاه آموزشی بر ژا کند. این کارگاه ها آن قدر کاربردی اند که آدم های زیادی جذب آن شده اند و بعد که هر کدام از آن دم ها از کارگاه بیرون می روند به یک بلندگوی تبلیغاتی تبدیل می شوند و دیگران را برای رفتن به این کارگاه ها تشویق می کنند.از طریق این کارگاه ها، با خانواده های زیادی در ازتباط است. به آن ها یاد می دهد جطور مشکلات شان را برای دیگران ، تعریف کنند و راه حل های دیگران را بشنوند و فقط بخواهند تغییر کنند و از آنچه هست فاصله بگیرند.

ریتم زندگی
تی وی پلاس