پنج شنبه, ۹ فروردین , ۱۴۰۳
درخواست تبلیغات

زندگی نامه بیتا دریاباری ، یاور ۱۰ میلیون دلاری زبان فارسی !

اشتراک:
زندگی نامه بیتا دریاباری ، یاور ۱۰ میلیون دلاری زبان فارسی ! مهارت های زندگی
بیتا دریاباری نام « بیتا دریاباری » اگر پیش از این به خاطر ازدواج با امید کردستانی از مدیران ارشد و پیشین گوگل و توییتر بر سر زبان ها افتاد اما با این که چندی است از هم جدا شده اند، هنوز هم هر از گاهی خانم دریاباری به عرصه خبر می آید. چهره اول […]

بیتا دریاباری

نام « بیتا دریاباری » اگر پیش از این به خاطر ازدواج با امید کردستانی از مدیران ارشد و پیشین
گوگل و توییتر بر سر زبان ها افتاد اما با این که چندی است از هم جدا شده اند، هنوز
هم هر از گاهی خانم دریاباری به عرصه خبر می آید.

چهره اول این شماره نه یک سیاستمدار سرشناس یا یک شخصیت فرهنگی و هنری در گذشته و از دنیا
رفته که یک بانوی دست به جیب و ثروتمند ایرانی است اما نه از آن دست زنان که تنها به
زیبایی یا دارایی خود ببالد.
نام «بیتا دریاباری» اگر پیش از این به خاطر ازدواج با امید کردستانی از مدیران ارشد و پیشین گوگل و
توییتر بر سر زبان ها افتاد اما با این که چندی است از هم جدا شده اند، هنوز هم هر
از گاهی خانم دریاباری به عرصه خبر می آید، نه به خاطر دیگری یا ازدواج یا جدایی که به سبب
خودش که پس از کمک قبلی ۶٫۵ میلیون دلاری به دانشگاه استنفورد برای پژوهش های ایران شناسی، ۱٫۵ میلیون دلار
نیز به تازگی به دانشگاه کالیفرنیا کمک کرده تا صرف توسعه زبان و ادبیات فارسی کند.

بر این پایه می توان گفت خانم دریاباری ۴۴ ساله بیش از هر شخصیت حقیقی دیگر در ایران و جهان
برای توسعه زبان فارسی هزینه و کمک کرده است.
اگر دو میلیون دلاری را که به بخش شاهنامه دانشکده پمبروک دانشگاه کمبریچ یاری رسانده نیز اضافه کنیم، مجموع این
سه رقم سر به ۱۰٫۵ میلیون دلار می زند.

همین چندی پیش بود که دفتر رییس دانشگاه کالیفرنیا رسما اعلام کرد: «از خانم بیتا دریاباری ۱٫۵ میلیون دلار به
عنوان هدیه دریافت کرده تا صرف پژوهانه (گرنت های پژوهشی) شود و به آن دسته از پژوهشگران این دانشگاه که
در گستره زبان و ادب فارسی فعالیت می کنند اختصاص داده شود.»

دانشگاه های بزرگ در آمریکا به جای اتکا
به بودجه دولتی و تبدیل به کارخانه های تولید مدرک، به تولید دانش و انجام پژوهش مشغول هستند و بودجه
و هزینه آنها نیز بیشتر از طریق قراردادهایی که می بندند یا کمک هایی که از ثروتمندان دریافت می کنند
تامین می شود.

در شمال ایالت کالیفرنیا شهر دیویس واقع است و دانشگاه کالیفرنیا نیز در سال ۱۹۰۵ در همین شهر بر پا
شد و اکنون بر پایه رده بندی معتبر تایمز، پنجاه و پنجمین دانشگاه برتر جهان به حساب می آید.

بیتا دریاباری تنها ۱۶ سال داشت که ایران را به قصد آموزش و زندگی در آمریکا و به مقصد این
کشور ترک کرد و در رشته کامپیوتر فارغ التحصیل شد و به یکی از چهره های نامدار «دره سیلیکون» (Silicon
Valley) تبدیل شد که جایگاه غول های فناوری است.
با این حال بیش از آن که به خاطر تخصص خود در تکنولوژی و کامپیوتر شهرت داشته باشد به سبب
کوشش های اجتماعی و مشخصا عشق و علاقه وصف ناپذیر به زبان فارسی اشتهار دارد.

از بنیادها و موسسات و مراکزی که او پایه گذاشته می توان به این نهادها اشاره کرد.
بنیاد زن نمونه، بنیاد حمایت از تحصیل زنان افغان و نیز مرکز برابری پارس برای پشتیبانی از مهاجران ایرانی در
آمریکا یکی دیگر از کمک های او در سال ۲۰۰۹ زبانزد شد که موزه بریتانیا و بنیاد میراث ایران را
یاری رساند تا یکی از برجسته ترین برنامه های این موزه به نام نمایشگاه شاه عباس صفوی در لندن برپا
شود و جهانیان با ایران روزگار صفوی آشنا شوند.

معرفی این چهره برای آن است که یادآوری کنیم ثروتمندان می توانند و باید از فعالیت های هنری حمایت کنند
و حداقل اگر در طول زندگی چنین انگیزه یا جسارت و بخشندگی ندارند، بخشی از میراث خود را به این
گونه امور اختصاص دهند.

اگر زنده یاد دکتر محمود افشار اقدام به وقف ملک خود در شمال تهران نکرده و کانون زبان فارسی را
بر پا نداشته بود چه بسا امکان برگزاری شب های فرهنگی و هنری بدون دخالت دولت و نهادهای مداخله گر
یا یاری خواستن از آنها فراهم نبود.

برای آشنایی بیشتر با بیتا دریاباری نقل گفتگوی چندی پیش «مسعود لقمان» از گروه فرهنگ و هنر روزنامه «قانون» با
او نیز خالی از لطف نیست، وقتی از او پرسیده می شود «دانشکده پمبروک دانشگاه کمبریج چه ویژگی هایی داشت
که شما را ترغیب به کمک مالی به آن کرد؟» او پاسخ می دهد: «متاسفانه در سال های اخیر از
یک سو به این پژوهش ها علاقه ای نشان نداده اند و از دگر سو به علت مشکلاتی که میان
ایران و کشورهای اروپایی رخ داد، نه تنها سبب شد هیچ کمک مالی به این پروژه نرسد که حتی چند
باری هم که پروفسور چارلز ملویل (Charles Melville) خواسته بود به ایران بیاید، به او ویزا ندادند و چنین بود
که این کارهای پژوهشی زمین ماند.

پروفسور ملویل، استاد تاریخ ایران و از مدیران انجمن ایران شناسی بریتانیا و رییس انجمن نسخ خطی اسلامی کمبریج است و از سال ۱۹۹۹ مدیریت پروژه شاهنامه را به دوش دارد.

برای به فرجام رسیدن چنین پروژه هایی، عموما یک یا چند نفر، پول هنگفتی می گذارند تا پژوهشگرانی چون پروفسور
ملویل، بتوانند با دریافت حقوق ماهانه به کارهای تحقیقاتی خود ادامه دهند.
متاسفانه پولی که در سال ۱۹۹۹ برای این پروژه نهاده شد، مصرف شده بود و کسی هم در این میان
کمکی نکرده بود.»

درباره چگونگی آشنایی با پروفسور ملویل و پژوهش های شاهنامه شناسی او و بخش شاهنامه پمبروک، نیز
گفته است: «از سال ۲۰۰۷ به این سو با دانشگاه استنفورد همکاری می کنم.
آقای حمید مقدم با کمک ۱۰ میلیون دلاری شان، بخش ایران شناسی این دانشکده را بنیاد گذاشته اند و من
نیز در این بخش، «جایزه بیتا» را راه اندازی کردم که هر ساله به یکی از نامداران فرهنگ و هنر
ایران داده می شود.
این تجربه کمک کرد تا با پژوهشگران دیگر آشنا شوم.

یادم هست که برای پروفسور دیویس که ۱۰ سال روی «ویس و رامین» پژوهش، و ترجمه ای هم از
آن به انگلیسی منتشر کرده است، سخنرانی گذاشتم.
توسط او بود که با پژوهش های پروفسور ملویل و مرکز شاهنامه آشنا شدم.
در سفرهایی که به لندن داشتم، این شانس را آوردم که با پروفسور ملویل و همسرشان فیروزه عبدلاوا آشنا شوم
که اگرچه روس تبار است اما علاقه بسیاری به زبان فارسی و شاهنامه دارد.

شاید جالب باشد بگویم این دو، نزدیک ۲۰ سال پیش در ایران و در برنامه ای مربوط به شاهنامه با
هم آشنا شدند و با یکدیگر ازدواج کردند.
این زوج ایران پژوه، اکنون در کمبریج در پروژه شاهنامه با یکدیگر همکاری می کنند و من سال گذشته، دخترم
را که زاده آمریکا است و فارسی اش چنان که باید و شاید کامل نیست، تشویق کردم تا در کنار
این زوج کارآموزی کند تا با فرهنگ خودمان بیش از پیش آشنا شود و من از این طریق با پروژه
شاهنامه و همچنین پژوهش های پروفسور ملویل بیشتر آشنا شدم و از آنجا که آنان برای ادامه پژوهش هایشان به
کمک مالی نیاز داشتند و حتی دانشگاه کمبریج تهدید به قطع این پژوهش ها به علت نبود پشتیبان مالی کرده
بود، بر آن شدم تا به این پروژه کمک کنم.

این را هم باید در نظر آورد که دانشکده پمبروک که پیشینه ای ۶۰۰ ساله دارد، یکی از ۳۱ دانشکده دانشگاه کمبریج است که کارنامه ای برجسته در ایران شناسی دارد.»

گفتگو کننده در مقام تصدیق یادآور می شود: «ای جی براون (۱۹۲۶-۱۸۶۲) و مینس (۱۹۳۵-۱۸۷۴) از ایران شناسان برجسته این
دانشکده اند و حتی شنیده ایم یکی از رویدادهای بسیار اثرگذار در رابطه با پروژه شاهنامه نمایشگاه «حماسه پادشاهان ایرانی:
هنر شاهنامه فردوسی» بود که در سال های ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ در موزه فیتز ویلیام کمبریج برگزار شد.» و بانوی
یاور زبان فارسی نیز تایید می کند و می گوید: «همین گونه است.

شما باید در نظر آورید کسانی چون پروفسور ملویل یا پروفسور دیک دیویس (Dick Davis) که استاد ادبیات فارسی است،
در جهان بی مانند و بسان گوهری اند که ما ایرانیان باید از آنان نگهداری کنیم و سپاسگزار کوشش هایشان
باشیم؛ چرا که آنان همه زندگی شان را بی چشمداشت، صرف شناخت فرهنگ و زبان ما کرده اند و من
شرم زده می شوم هنگامی که می بینم پروفسور دیویس بهتر از من به پارسی سخن می گوید و شعر
می خواند.
ارزش این بزرگان را تا زنده اند، باید دانست.»

وی در پاسخ به این پرسش که این کمک دو میلیون
دلاری شما به «بخش شاهنامه» پمبروک، چه پیامدهایی برای جهان شاهنامه پژوهی به ارمغان می آورد، گفته است: «قرار است
همه نسخه های شاهنامه از سراسر جهان گردآوری شود و پس از پژوهش های بایسته از سوی دانشمندان شاهنامه پژوهش،
این نسخه ها برای دسترسی همگان به طور رایگان روی اینترنت نهاده شود.
این کار افزون بر اینکه تحقیق روی شاهنامه را برای هر فردی که دسترسی به اینترنت دارد، آسان خواهد کرد؛
سبب خواهد شد غیر ایرانیان و همچنین نسل تازه ای از ایرانیان که در بیرون از ایران زاده شده اند
و فارسی خوان نیستند، شاهنامه را بخوانند و بفهمند.»

نوبت به پرسشی می رسد که در ذهن خواننده این سطور نیز احتمالا شکل گرفته است. این گونه کمک های کلان که پاره ای دستگاه های مسئول نیز حاضر به انجام آن نیستند با کدام انگیزه صورت می پذیرد؟

پاسخ می دهد: «خانواده من، خانواده ای فرهنگ دوست اند.
ما همچنین با زنده یادان محمد معین (مردی که همه زندگی اش را وقف فرهنگ ایران و زبان فارسی کرد)
و محمد علی امیر جاهد (شاعر و تصنیف ساز برجسته) خویشاوندی داریم.

خود من نیز از کودکی علاقه زیادی به شعر و هنر، به ویژه موسیقی و نقاشی داشتم.
از ۱۶ سالگی هم که به آمریکا مهاجرت کردم، موسیقی در زندگی ام جریان داشته است.
همه اینها مرا به فرهنگ و هنر از دوران کودکی علاقه مند کرده است.»

اما چرا دیگر ثروتمندان ایرانی چندان تمایلی برای یاری فرهنگ و هنر ندارند؟

به اعتقاد او «ریشه این مشکل
فرهنگی است و آرزو می کنم روزی را شاهد باشیم که ثروتمندان ایرانی، بزرگ ترین پشتیبان فرهنگ و هنر ایران
باشند.
هر چند ایرانیان برون مرز در کمک به کوشش های فرهنگی و هنری با محدودیت ها و مشکلات بسیاری چون
تحریم ها و …
روبرویند.»

این فقره اخیر البته پس از برجام رفع شده و باید دید آیا دیگران نیز دست به جیب می
شوند یا مانند بسیاری از هموطنان در داخل گمان می کنند خدمات دیگر در اولویت است یا این گونه کارها
در زمره وظایف دولت و حکومت است یا می پرسند پس فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی که هر سال بودجه
دریافت می کند یا فلان بنیاد فرهنگی چرا کمک نمی کنند و این نکته را در نظر نمی گیرند که
همان گونه که بهرام بیضایی با استقلال از دولت و حکومت به این درجه از اعتبار رسید، کمک هایی از
جنس خانم دریاباری نیز می تواند به غنای زبان و استغنای اهل فرهنگ یاری رساند.

هفته نامه امید جوان

گردآوری:
اخبار مرتبط:
فیلم پرشین وی
آرون گروپ
مهارت های زندگی
بیشتر >
آرون گروپس