جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳
درخواست تبلیغات

زندگی نامه جی.آر.آر. تالکین محبوب ترین نویسنده بریتانیا ! + عکس

اشتراک:
زندگی نامه جی.آر.آر. تالکین محبوب ترین نویسنده بریتانیا ! + عکس مهارت های زندگی
تالکین انگلیسی ها اصطلاحی دارند که اگر اسم فلان چیز به گوش ات نخورده باشد یا فلان چیز را ندانی، پس حتما تا به حال زیر سنگ زندگی می کردی.حتی اگر کسی باشد که زیر سنگ یا توی غار زندگی کند، باز هم یا اسم جی.آر.آر.تالکین را بارها شنیده، یا کتاب هایش را خوانده یا […]

تالکین

انگلیسی ها اصطلاحی دارند که اگر اسم فلان چیز به گوش ات نخورده باشد یا فلان چیز را ندانی، پس
حتما تا به حال زیر سنگ زندگی می کردی.
حتی اگر کسی باشد که زیر سنگ یا توی غار زندگی کند، باز هم یا اسم جی.آر.آر.
تالکین را بارها شنیده، یا کتاب هایش را خوانده یا فیلم های ساخته شده از روی آنها را دیده و
می داند گندالف کیست و شاید حتی بداند «بگو دوست و وارد شو» کجا کاربرد دارد.

با این حال دنیای ساخته دست تالکین نابغه، محبوب ترین نویسنده بریتانیا – که محض اطمینان سه بار در انگلستان
رأی گیری شد و هر سه بار اسم تالکین درآمد و یک یاز پردرآمدترین افراد دنیا پس از مرگ (بعد
از مایکل جکسون و الویس پریسلی)، آنقدر گسترده است که ممکن است بعضی از نکات آن از دست مان در
برود و ابعاد واقعی نبوغ این اعجوبه زبان شناسی از چشم مان دور بماند.

اطلاعات سر دستی در مورد «ارباب حلقه ها» و شخصیت هایش که بی نهایت بار گفته شده، این است که
تالکین قصه را با گفتن «هابیت» برای بچه های خودش شروع کرد و اولین جمله کتاب همان اولین جمله ای
است که موقع تصحیح برگه های دانشجویان، در حاشیه نوشت و از آنجا هابیت ها از سوراخشان بیرون آمدند.

«هابیت» سال ۱۹۳۷ (۱۳۱۶) چاپ شد و از آن زمان تا سال ۱۹۴۹ (۱۳۲۸)، تالکین به نوشتن داستان اصلی «ارباب
حلقه ها» پرداخت و کنار دست آن هم «سیلماریلیون» را به عنوان تاریخ «سرزمین مینه» پیش از شروع داستان قرار
داد.

زندگی نامه جی.آر.آر. تالکین محبوب ترین نویسنده بریتانیا ! عکس

محبوبیت تالکین و داستان هایش آنقدر زیاد و ریشه دار شد که حالا کلمه «تالکینی» به عنوان صفتی برای اشاره
به داستانی از نوع قصه های او، در دائره المعارف آکسفورد واردشده است.
سال ۲۰۰۳ (۱۳۸۲)، در رأی گیری بی بی سی «ارباب حلقه ها» به عنوان محبوب ترین رمان کل تاریخ ادبیات
انگلیس انتخاب شد.

پیتر جکسون کارگردان هم به عنوان یک سرسپرده دو آتشه، سه نسخه سینمایی «یاران حلقه»، «دو برج» و «بازگشت شاه»
را بین ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۳ (۱۳۸۲-۱۳۸۰) روی پرده سینما فرستاد و اخیرا هم «هابیت» را تبدیل به یک سه گانه
سینمایی کرد.
نکته جالب این که هنوز هم برخی از آثار تالکین منتشر می شوند که در دوران حیاتش نور روز را
ندیدند؛ گرچه به دلیل اختلاف با استودیوهای فیلمسازی، بعید به نظر می رسد که نمایش سینمایی دیگری از این دنیا
را شاهد باشیم.

۱- اسطوره

با این که اسطوره از نظر خیلی ها داستان و قصه است، تالکین کاملا برعکس فکر می کرد.
یک بار دوست عزیز تالکین، سی، اس.
لوییس – خالق نارنینا- به او اعتراض کرد که «اسطوره هر چقدر هم که جذاب باشد، در نهایت یک مشت
دروغ است.» و تالکین هم خیلی دقیق جواب داد: «نه، این طور نیست!» از نظر او، اسطوره برابر است با
حقیقت، زیبایی، شرافت و بسیاری دیگر از ارزش های انسانی.

زندگی نامه جی.آر.آر. تالکین محبوب ترین نویسنده بریتانیا ! عکس

حقیقت و زیبایی هم دیدنی نیستند اما انسان به آنها اعتقاد دارد.
تالکین ادعا می کرد که تنها اسطوره می تواند بعضی حقایق را بیان کند؛ او انسان را موجودی الهی می
دید و عقیده داشت تنها از طریق داستان گویی است که می توانیم به اوج چنین جایگاهی دست پیدا کنیم
و اسطوره هم خود برترین شکل داستان گویی است.
به همین دلیل کلمه «mythopoeia» را به کار برد که یک ژانر ادبی و سینمایی برای تصویر کردن اسطوره های
خیالی بر پایه کلیشه های کلی – مثل نبرد خیر و شر – است.

۲- دوستی

تالکین ذاتا یک دوست خوب بود و دوستان برایش اهمیت فراوان داشتند؛ دوستی برای تالکین یک هدیه الهی بود و
نمی شد تعمدا یا مصنوعی آن را به وجود آورد.
بازتاب چنین چیزی در «ارباب حلقه ها» به شکل دوستی فرود و سم، فرودو و آراگون و لگولاس و گیملی
هم دیده می شود.
تالکین می گفت که دوستی زمانی رخ می دهد که دو انسان هم عقیده، هم تجربه، هم نشین یا هم
سفر مدت درازی را با یکدیگر سر می کنند و رابطه شان چیزی فراتر از آشنایی صرف می رود.

در زندگی شخصی او و سی.
اس.
لوییس خیلی نزدیک بودند و گرچه بعدا به دلیل اختلاف عقیده مذهبی و ادبی کمی از هم فاصله گرفتند، تالکین
در مورد او نوشت: «دوستی با لوییس برای من جبران خیلی از کمبودها بود و جدا از لذت و آرامشی
که برایم به همراه داشت، خصوصیات او را به عنوان انسانی صادق، شجاع و هوشمند – یک محقق، شاعر و
فیلسوف و در نهایت یک انسان الهی به من هم انتقال داد.»

 زندگی نامه جی.آر.آر. تالکین محبوب ترین نویسنده بریتانیا ! عکس

مرگ لوییس برای تالکین بسیار دردآور بود
و آن را به تبر زدن به ریشه کهنسال زندگی خودش توصیف کرد.
به نظر تالکین ارزش دوست تنها در همراهی نیست بلکه این است که در عین همراهی، هر دو از یک
زاویه به دنیا نگاه کنند.

۳- ارباب حلقه ها و جنگ ستارگان

خیلی ها از تالکین و دنیای خیالی «سرزمین میانه» تاثیر گرفته اند و شاید جورج لوکاس و مجموعه «جنگ ستارگان»
اولین مثالی باشد که به ذهن می رسد.
خود لوکاس هم «ارباب حلقه ها» را به عنوان یکی از داستان های تاثیرگذار بر حماسه خود می داند و
بعضی نکات فیلم، از جمله قمر «اندور» در دنیای جنگ ستارگان ادای احترامی به تالکین است.
اندور در زبان الفی یعنی «سرزمین میانه».
از طرفی جنگ ستارگان باعث پیشرفت صنعت فیلمسازی شد و به عنوان یک داستان خیالی ثابت کرد که سرمایه گذاری
برای ساخت چنین فیلم هایی می تواند ارزشمند باشد؛ یعنی جنگ ستارگان به سهم خود منجر به ساخت نسخه سینمایی
«ارباب حلقه ها» شد.

زندگی نامه جی.آر.آر. تالکین محبوب ترین نویسنده بریتانیا ! عکس

۴- هابیت

این مخلوقات دوست داشتنی اولین بار در کتابی به همین نام ظاهر شدند و گل سرسبد آنها، بیلبوبگینز، به دعوت
گندالف با دورف ها رهسپار ماجراجویی عظیمی شد و کلید داستان سه گانه «ارباب حلقه ها» را زد.

نکته جالب این است که هابیت ها در حقیقت تصویری از خود تالکین بودند.
تالکین عاشق خوراکی بود (هابیت ها شش بار در روز غذا می خوردند)، باغبانی را دوست داشت و از پیاده
روی در خارج از شهر لذت می برد.
تالکین پیپ می کشید، تفریحش قصه گفتن بود و به دوستانش علاقه زیادی داشت.
از طرفی مرد خانواده بود و به جای سفر، ترجیح می داد خانه اش بماند (درست مثل بلیلبوبگینز).
تالکین شوخ طبع، مهربان و بخشنده بود، علاقه ای به تغییر جهان نداشت و ترجیح می داد توی سوراخ خودش
زندگی راحت و بی دردسری را بگذراند.

از نظر او خانه، خانواده و کار نعمت بودند و هر کس باید بدون زحمت دادن به دیگران، به
سهم خودش نیکی می کرد.
نکته مهم این که «ارباب حلقه ها» با بازگشت هابیت ها به خانه تمام می شود؛ با این که این
پایان برای خیلی ها غم انگیز است و آن را در مقابل اوج داستان بیش از حد پیش پا افتاده
می دانند اما خود تالکین ادعا می کرد که هر ماجرای بزرگی وقتی بزرگ است که قهرمان به خانه اش
برگردد و بتواند زندگی عادی اش را از سر بگیرد.

زندگی نامه جی.آر.آر. تالکین محبوب ترین نویسنده بریتانیا ! عکس

۵- بی علاقه به شکسپیر

تالکین در مدرسه با دنیای شکسپیر روبرو شد و وقتی در «مکبث» به بخشی رسید
که جنگلی از تپه بالا می رود، از این نابغه ادبیات ناامید شد و از او دست کشید؛ چرا که
فهمید این عبارت فقط یک استعاره است و در حقیقت جنگل از هیچ کجا بالا نمی رود.
با این حال او به زبان شناسی علاقه داشت و یکی از چیزهایی که با ولع مطالعه می کرد، زبان
انگلیسی کهن در حماسه هایی چون «بئوولف» و «سر گاوین و شوالیه سبزپوش» بود.
او به اسطوره های اسکاندیناوی هم علاقه فراوان داشت.

۶- «مقاومت» استیون کینگ

یکی دیگر از آثاری که از تالکین تاثیر پذیرفته، رمان پساآخرالزمانی استیون کینگ است.
خود کینگ گفته: «تا زمانی که کسی این را اشاره نکند، خودم حرفی از این مسئله نمی زنم؛ چون خودم
را در حد و اندازه تالکین نمی دانم؛ اما تلاشم این بود که آمریکای بعد از شیوع بیماری و آخرالزمانی
را شبیه «سرزمین میانه» نشان دهم.
یک نشانه این که در کتاب گفتم: «بعد از طاعون، جادو از راه می رسد.» یکی از بهترین نقدها از
رمان «مقاومت» این بود که شخصیت استوردمن را به فرودو تشبیه کردند که همراه باقی هابیت ها در پمپ بنزینش
زندگی می کند و بعد دست به یک ماجراجویی بزرگ می زند.»

۷- طرفداران دو آتشه

تالکین تقریبا محبوب ترین
نویسنده انگلیسی است؛ بعد از چاپ «ارباب حلقه ها» بحث میان طرفداران او بالا گرفت.
از یک طرف دبلیو.
اچ آدن – شاعر پرآوازه انگلیسی – می گفت: «اگر کسی ارباب حلقه ها را دوست ندارد، یعنی سلیقه ادبی
ندارد.» و از طرف دیگر چارلز الیوت از چاپ کتاب ناراحت بود و ترجیح می داد این داستان در انزوا
و حلقه دوستان نزدیک می ماند، یعنی آن وقتی که: «فقط من، آدن، لوییس و چند نفر دیگر از وجود
آن خبر داشتیم.»

نکته هیجان انگیز این که بیتل ها بدشان نمی آمد «ارباب حلقه ها» را با کارگردانی استنلی
کوبریک تبدیل به فیلم کنند اما آن زمان خود تالکین هنوز زنده بود و پروژه را لغو کرد و بعدا
در ۱۹۶۹ (۱۳۴۸) حق ساخت فیلم را به مبلغ ده هزار پوند فروخت.

 زندگی نامه جی.آر.آر. تالکین محبوب ترین نویسنده بریتانیا ! عکس

۸- بی علاقه به هواداران دو آتشه

با وجود طرفدارهای پروپاقرصی که قبل و بعد از چاپ کتاب های تالکین
به «سرزمین میانه» و شخصیت ها و داستان های آن عشق می ورزیدند، خود تاکین ادعا می کرد که از
کار آنها سر در نمی آورد و این افراد به گمانش دیوانه بودند.
از نظر تالکین او در درجه اول یک زبان شناس بود و در درجه دوم یک نویسنده محسوب می شد.
بنابراین او برنامه ای برای شهرت غیرمنتظره که بعد از چاپ داستان هایش کسب کرد نداشت چرا که قبل از
آن جواب رد از ناشران زیادی شنیده و برای حفظ کلیت کتابش به سختی جنگیده بود.

از طرفی، تالکین حس می کرد که خواننده های داستانش آنطور که باید و شاید معنای اثر او را درک
نمی کنند و به جای کنه مطلب به سطح و ظواهر چسبیده اند.
با در نظر گرفتن طرفدارهای امروزی که اوج ارادت خود را با پوشیدن شنل لگولاس نشان می دهند، می شود
گفت تالیکن پربیراه هم فکر نمی کرده است.

۹- راهنمای فانتزی متعالی

تا قبل از تالکین، فانتزی متعالی – شامل جهان سازی، تاریخ سازی، داستانی به وسعت یک
جهان با بیشمار شخصیت و گره – چندان رواج نداشت؛ بیشتر داستان ها یا قصه پریان بودند یا فانتزی گوتیک
و کمی هم سحر و شمشیر که در آنها محدوده داستان و شخصیت پردازی بسیار محدود است اما تالکین با
انتشار «ارباب حلقه ها»، «هابیت» و «سیلماریلیون» در حقیقت راهنمای نوشتن فانتزی متعالی را برای نویسندگان بعدی به وجود آورد.

طبق دستورالعمل او، فانتزی های متعالی باید به سه نکته توجه می کردند؛ زبان شناسی یا خلق یک زبان
ساختگی و کامل برای موجودات ساختگی داستان که به نوبه خود خلق تاریخ ساختگی را به دنبال می آورد؛ جهان
سازی بر پایه تاریخ خیالی و بسیاری از داستان های بعدی برای طرح نقشه و تاریخ خود و اهمیت پایان
خوش در انتهای داستان فانتزی به شکل ترکیبی از شگفتی و شادی از پیروزی خیر بر شر.

۱۰- زبان دوست

تالکین زبان را دوست نداشت، به آن عشق می ورزید.
استعداد تالکین این بود که به جای یاد گرفتن زبان، ساز و کار آن را از بیخ و بن یاد
می گرفت؛ مثل این که فرد به جای رانندگی گرفتن، مکانیک خودرو را بلد باشد.
تالکین از دوران نوجوانی به ساختن زبان های مصنوعی علاقه مند شد و در این راه به دوتا از عموزاده
هایش مدیون بود؛ آنها زبانی رمزی برای ارتباط با هم ساخته بودند و وقتی یکی از آنها از بازی خسته
شد و کنار کشید، تالکین با اشتیاق تمام جایش را گرفت و بازی با زبان را تا آخر عمر ادامه
داد.

بعدتر زبان های ساختگی نقش مهمی در داستان هایش بازی کردند و خودش ادعا می کرد که داستان می نویسد
تا فقط محملی برای استفاده از زبان های تازه اش به وجود بیاورد.
او می گفت: «برای من اولویت زبان است و بعد تازه نوبت به داستان می رسد.» تالکین در کل ۱۱
زبان مختلف ساخت که نمونه هایی از آن در فیلم های پیتر جکسون هم به کار رفته و به خصوص
ویگومورتنس – بازیگر آراگون – در زبان الفی بسیار ماهر شد.

۱۱- کوه های تایتان

تایتان یکی از بزرگترین اقمار زحل است که بابت ویژگی هایی چون تغییرات فصلی، رودخانه، دریاچه
و کوهستان هایش بسیار مورد توجه اختر فیزیکدان ها قرار گرفته است.
حتی بعضی می گویند اگر روزگاری بالاخره حیات جایی در منظومه شمسی یافت شود، آنجا تایتان خواهد بود.
خیلی از فیلم ها و داستان ها هم روی این قمر تکیه دارند و بار علمی تخیلی آن را زیادتر
می کنند.
شاید همین شباهت به یک سیاره مسکونی باعث شده که ستاره شناسان خلاق به فکر دنیایی اسطوره ای و فانتزی
بیفتند و از اسامی معنادار برای نامیدن ویژگی های جغرافیایی آن استفاده کنند.

دهانه های آتشفشانی تایتان بر اساس اسطوره های یونان باستان نام گذاری شده اند.
دشت هایش بر اساس «تل ماسه» نوشته فرانک هربرت، کوه ها هم سهم تالکین شدند و نام هایی چون کوهستان
اربور»، «کوه های مه آلود» و «کوهستان میث ریم» را گرفتند.
«کوه وحشت» – جایی که حلقه سائورون باید در آن نابود شود – هم بلندترین کوه تایتان است.
طرفداران «ارباب حلقه ها» خوشحال باشند که روی تایتان گم نخواهند شد.

۱۲- نازی ها و تالکین

تحقیقات تالکین روی تاریخ و اساطیر تورس و آلمان کهن بین روشنفکران نازی بسیار محبوب
بود چرا که به واسطه آن می توانستند ریشه اصیل و باستانی خود را اثبات کنند اما خود تالکین از
هیتلر و دارودسته اش دل خوشی نداشت و این دل ناخوشی را پنهان هم نمی کرد.
او حتی قصد داشت جلوی ترجمه آلمانی «هابیت» را بگیرد چرا که ناشر در نامه ای رسمی از او خواسته
بود نسب «آریایی» خود را اثبات کند و او هم در جواب، نامه تند و تیزی به ناشر آلمانی نوشت
و گفت حیف که هیچ کجای اصل و نصبش به یهودی ها نمی خورد!

بعدتر هم در نامه ای
به پسرش نوشت «چیزی که باعث می شود در ۴۹ سالگی سرباز بهتری نسبت به ۲۲ سالگی باشم، نفرت بی
پایانم از آن آدولف هیتلر احمق است که روح پر افتخار تورس را که بی نهایت بر فرهنگ اروپا تاثیر
گذاشته و همیشه به آن عشق ورزیده ام و تلاشم این بوده تا آن را به بهترین وجه نشان دهم،
تخریب و لجن مال کرده و نامش را تا ابد با تف و لعنت همراه ساخته است.»

۱۳- انتقام از
شکسپیر

در مکبث، مرگ او این طور پیش بینی می شود: «مکبث شکست نخواهد خورد تا زمانی که جنگل بزرگ
بیرنام از تپه دان سینن بالا رود و مقابلش بایستد.» اما جنگل هیچ کجا نمی رود؛ فقط ارتشی که با
شاخ و برگ درختان خود را پوشانده از این راه خود را به مکبث می رساند و او را شکست
می دهد.
تالکین نوشته که بعد از فهمیدن واقعیت، از بزرگترین نابغه ادبیات انگلیسی «فوق العاده ناامید» شد و بعدتر تصمیم گرفت
خودش دست به کار شود و انتقام این ناامیدی را بگیرد.
بنابراین داستان را آگاهانه یا ناآگاهانه طوری پیش برد که اِنت ها – رسما درختان متحرک – به راه افتادند
و به آیزنگارد و کارخانه اورک سازی سارومان حمله کردند.
به این صورت جنگل واقعا از تپه بالا رفت و این صحنه زبان درازی تالکین به شکسپیر بود؛ چه انتقامی
از این بهتر، جدا که دست مریزاد!

۱۴- تمثیل بی تمثیل

تالکین اصلا با تمثیل و تشبیه و استعاره میانه
خوبی نداشت و نمونه اش هم همان برخورد با مکبث بود که باعث شد بعدتر شکسپیر را تحویل نگیرد.
از طرفی شکرآب شدن رابطه اش با سی.اس.لوییس هم تا اندازه ای سر همین علاقه زیاد لوییس به سر و
کله زدن با تمثیل و استعاره بود و نشان به آن نشان که «نارنیا» در کل استعاره ای مسیحی است.
مشکل تالکین با تمثیل و استعاره این بود که اصولا به خوراندن زورکی ایده و فکر اعتقادی نداشت و با
این که مسیحی معتقدی بود اما دلش نمی خواست با زور و زیر جلدی دیگران را به کیش خود بگرداند.

با استناد به این نکته می توان گفت تمام کسانی که «ارباب حلقه ها» را تمثیلی از جنگ جهانی اول
با پیش بینی جنگ دوم می دانستند، راه را اشتباه رفته اند.
«ارباب حلقه ها» یک داستان سر راست و آب کشیده است و به هیچ واقعه بیرونی ربطی ندارد.
تالکین جایی نوشته: «ذاتا از تمثیل به هر شکلی که باشد، بدم می آید و از زمانی که آنقدر عقل
رس شدم که وجود و ساز و کار آن را بشناسم، این بی علاقگی در من به وجود آمد.
تاریخ – چه واقعی و چه ساختگی – برای من ارجح تر است و بیشتر به کار ذهن و تجربه
خواننده می آید.»

۱۵- آثار چاپ نشده

هر از گاهی می شنویم که اثر تازه ای از تالکین منتشر شده
است با این که مدت ها از مرگ او می گذرد اما او حجم خارق العاده ای از آثار نیمه
تمام را باقی گذاشته که حالا پسرش، کریستوفر تالکین، مسئولیت تدوین و ویراستاری و چاپ آنها را برعهده گرفته است.
بعضی ها به شوخی می گویند که تالکین کمی قبل از مرگ، متکای زیر سرش را به پسرش بخشید و
حالا جناب کریستوفر گاهی دستی در متکا می کند و یک داستان چاپ نشده بیرون می آورد! این طوری هم
علاقه مندان سیراب می شوند و هم جناب تالکینِ پسر و اهل و عیال به نان و نوایی می رسند.

۱۶- سه گانه، بی سه گانه

با این که «ارباب حلقه ها» در سه مجلد چاپ شد و به شکل
سه فیلم درآمد اما در حقیقت داستان هیچ وقت از سوی خود تالکین تقسیم به سه قسمت نشد و اصطلاح
«سه گانه» در مورد این داستان از بیخ و بن غلط است.
نظر تالکین این بود که داستان او واحد است و می توان آن را به شش بخش تقسیم کرد.

بعد از چاپ کتاب در سه جلد، خود تالکین بارها تکرار کرد که هیچ کدام از اینها جداگانه در نظر
گرفته نشود، چرا که این کار معنا و یکدستی داستان را به هم خواهد زد.
دلیل تقسیم داستان به سه بخش هم روشن است.
ناشرها فکر می کردند کتاب چندان فروش نخواهد کرد و با چاپ جلد اول می خواستند بدون ریسک ضرر مالی،
اوضاع و احوال بازار را بسنجند و این روند بعدها ماندگار شد.

۱۷- نمونه های مشابه

بعد از موفقیت خارق العاده «ارباب حلقه ها» از نظر جلب مخاطب و فروش خوب در
دهه ۱۹۶۰ (دهه ۱۳۴۰)، ناشرها خصوصا در آمریکا دست به کار شدند تا از این فرصت استفاده کرده و آثار
مشابه را به بازار بفرستند.
مثلا نشر بالانتین، به سرپرستی لین کارتر سریع وارد بازار این حوزه شد و البته کارهای چندان دندان گیری را
معرفی نکرد.

در مقابل، لستر دل ری سختگیری بیشتری به خرج داد و به لطف او بود که «شمشیر شانارا» از تری
بروکر، «بلگاردیا» از دیوید ادینگز و «ماجراهای توماس کاونانت کافر» از استفن دونالدسون منتشر شدند.
بعضی هم مستقیما از خود «سرزمین میانه» نوشتند؛ نیک پروموف، بدون کسب اجازه از صاحب امتیاز، یک مجموعه داستان نوشت
که بعد از وقایع کتاب آخر رخ می دهند و دنیس مک کیرنان هم یک دوگانه به نام «آوای نقره
ای» نوشت که ظاهرا قرار بود دنباله ای بر ارباب حلقه ها باشند اما درنهایت مجبور شد آن را تغییر
دهد.
یک نمونه جالب «جهان کهربا» از اس.ام.
استرلینگ است که در آن شخصیتی مبتلا به وسواس «ارباب حلقه ها» عمدا جامعه ای پساآخرالزمانی را خلق می کند
تا «الف ها» و نژاد «دونه داین» جهان میانه را در آن به وجود بیاورد.

مجله دانستنی ها

گردآوری:
اخبار مرتبط:
فیلم پرشین وی
آرون گروپ
مهارت های زندگی
بیشتر >
آرون گروپس