جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳
درخواست تبلیغات

شعر کودکانه آقا موش شکمو

اشتراک:
شعر آقا موش شکمو کودک و نوزاد
ما در این مطلب چند شعر زیبای کودکانه و آموزنده درباره موش ها را برایتان به اشتراک گذاشته ایم

شعر ها برای بازپروری خلاقیت کودک و آشنایی با واژگان و بالا بردن دایره لغت دانی
بسیار مفید هستند ما در این مطلب از پرشین وی قصد داریم  برای شما کودکان عزیز
چند شعر زیبا و آموزنده کودکانه را به اشتراک بگذاریم : شعر موش خرد زیرکی
و شعر آقا موش شکمو ، تا انتها این مطلب همراه ما باشید

شعر آقا موش شکمو

آقا موشه، ای شکموی دله

دیدی افتاد آخر دمت لای تله

حالا چشمات از کاسه در اومده

شکسته پات عمرت
به سر اومده

چطور بوی گردو رو از یه فرسخی شنیدی

اون تله گنده رو تو یک قدمی ندیدی

آخه
زبون بسته مگه تو چشم و گوش نداشتی

همین شکمو داشتی و فکر و عقل و هوش نداشتی

متن شعر آقا موش شکمو

یادته یک
شب تا صبح نذاشتی من بخوابم

رفته بودی تو گنجم رو دفتر و کتابم

هی بازی کردی چیغ زدی رو
کاغذام دویدی

دفتر پاکنویس انشای منو جویدی

دسته گلی تو آب دادی، من خجالت کشیدم

مزه این بیمزگی رو فردا
من چشیدم

آقا موشه، ای شکموی دله

دیدی افتاد آخر دمت لای تله

حالا چشمات از کاسه در اومدهشکسته پات
عمرت به سر اومده

شعر آقا موش شکموشعر آقا موش شکمو

بیشتر بدانید از اتل متل موش موشک

موش موشک بانمک

گربه رو دیده ترسیده

به سوی لونه ش دویده

قایم شده توی سوراخ

با ترس و لرز می گفته آخ

 

خوب شد که لونه دارم

لونه و خونه دارم

وقتی که گربه رو می بینم

میرم تو لونه م می شینم

 

گربه میگه میو میو

کجایی تو موش کوچولو

همونجا دم لونه

منتظرم می مونه

نمی دونه موش موشکم؟

شیطون و رند و کلکم؟

 

گربه رو دشمن می دونم

آروم تو لونه م می مونم

موش موشکم موش موشک

موش موشک بانمک

شعر موش خرد زیرکی در خانه شد

موش خرد زیرکی در خانه شد
خانه از دیدار او ویرانه شد
از در و دیوار پایین می پرید
از شکافی در شکافی می جهید
می جهید این سو و آن سو می نمود
رخ رخی می کرد و درزی می گشود
مست باده، بس که جولان داده بود

فضله اش هر گوشه ای افتاده بود
موش می شد پشت تاج تخت خواب
ما به دنبالش میان، رختخواب
موش بود و موشی اش بسیار بود
گاه پنهان می شد و بیدار بود
برده بود از سر خور و خواب همه

اصل مطلب… جنگ اعصاب همه
در بن هر کیسه در کنکاش بود
چند روزی اینچنین عیاش بود
تا که این مشکل گشودم با سری
گفت فورا چسب موشی می خری

شعر آقا موش شکموشعر آقا موش شکمو
شعر آقا موش شکمو برای کودکان

چسب را بر روی سطحی می زنی
طعمه ای در آن وسط می افکنی
در هوای طعمه موش آید به پیش
چسب بر پا می زند با دست خویش
این بگفت و من بدان عامل شدم
دام کشته در پی حاصل شدم
موش دید از دور مهمانی شده
خان رحمت بر وی ارزانی شده

به پیش خود گفت که ای موش دلیر
خانه ات آباد، دامانت پنیر
گربه ی تو پیش حجله کشته است
رای صاحب خانه ام برگشته است
شیوه ی هم زیستی را برگزید
بل عجب ها از بشر… باید پرید
جست و خورد و آن شکم را سیر کرد
رفت تا خیزی بگیرد، گیر کرد

شعر موش خرد زیرکی و شعر آقا موش شکمو

ناگهان آن بخت را برگشته دید
چسب ها در دست و پا آغشته دید
زجه میزد چسب ها را وا کنید
این تن آلوده را احیا کنید
لیک کار از این پشیمانی گذشت
جان با ارزش فدای طعمه گشت
هر که خشتی روی دنیا چیده است
چسب ها در دست و پا چسبیده است
ما چو آن موشیم و دنیا چسبناک
طعمه ها بسیار خوش نقش اند و پاک

لیک، مغز طعمه آب افتاده است
روح را انا اله گفته است
مطربان در کار و ما بی جنب و جوش
چسب ها را وا کنیم از چشم و گوش
وا کنیم این بند های زر خرید
پای در گل رفته را باید برید

هر که چسب پای خود را باز کرد
با ملائک یک نفس پرواز کرد
وان که با چسبیده پایش خو گرفت
عالمی در باخته… لولو گرفت

شاعر: “ناتولی درخشان”

تبیان / jamnews

گردآوری:
اخبار مرتبط:
فیلم پرشین وی
آرون گروپ
آرون گروپس