ابعاد خود کارآمدی ادراک شده
کار آمد بودن یک شناخت اجتماعی است چگونگی ادراک تواناییها و مهارتهای شناختی یک فرد همگی اجزای یک سیستم
می توان میزان تعامل ما را در موقعیت های مختلف کاری و یا فکری نقش ایفا کند در ادامه مطلب از پرشین وی قصد داریم
نکاتی پیرامون خود کارآمدی ادراکی در شرایط مختلف ومیزان خود کارآمدی ادراکی را مورد بررسی قرار دهیم. در ادامه
همراه ما باشید
خود کارآمدی ادراکی
مطابق گفته های بندورا (۱۹۹۷)باورهای خودکارآمدی دارای سه بعد می باشند واز نظر سطح ،عمومیت ونیرومندی باهم تفاوت دارند وثابت
شده است که این ابعاد نقش مهمی در اندازه گیری خودکارآمدی دارند .
الف)سطح[۱]:اولین بعد باورهای خودکارآمدی سطح می باشد .
کارآمدی یک فرد ممکن است در یک قلمرو در حد کارهای ساده،متوسط یاشامل سطوح سخت گردد.اگر هیچ مانعی وجود نداشته
باشد ،انجام آن کار ساده بوده ،وهرکس ممکن است احساس خودکارآمدی بالا در مورد انجام آن داشته باشد.(بندورا ،۱۹۷۷)در واقع
سطح به دشواری مشکلاتی که شخص آمادگی مقابله با آنه را دارد اشاره می کند.به طور مثال برخی از افراد
این نکته را قبول دارند که باید چیزهای جدید را امتحان کرد اما هرگز این کار را انجام نمی دهند.
برخی
دیگر ممکن است در ارتباط با کودکان خود پرجرات باشند ،اما در برخورد با افراد بزرگتر اینگونه نیستند،یا ممکن است
مرد یا زنی هنگام صحبت کردن در یک گروه کوچک به خود اطمینان داشته باشد ،اما موقع سخنرانی در یک
مجمع چنین اطمینانی نداشته باشد.
(محمدخانی ،۱۳۸۱) ب)عمومیت[۲]:دومین تفاوت باورهای خودکارآمدی بدر بعد تعمیم پذیری است ،افراد ممکن است در یک قلمرو یابخش کوچکی از
آن خود را خود کارآمد بدانند .
عمومیت خودکارآمدی از چند عامل تاثیر می پذیرد :شباهت فعالیت ها ،حیطه بروز آن ،کیفیت شرایط وخصوصیات افرادی که آن
رفتار یا فعالیت مربوط به آنهاست.(بندورا،۱۹۹۷) به بیانی دیگر عمومیت به میزان اطمینان شخص به خود برای انجام رفتارهای خاص
در شرایط و موقعیت های مختلف اشاره دارد
.به این معنی که عمومیت خودکارآمدی به توانیی فرد برای دادن مناسب ترین
پاسخ در تمام موقعیت ها اشاره دارد.(محمدخانی ،۱۳۸۱) برخی تجربه ها،باورهای خودکارآمدی محدودی ایجاد می کنند ،برخی دیگر حس کارآمدی
تعمیم یافته را القا میکنند که به فراسوی موقعیت های خاص گسترش می یابد.(بندورا ،۱۹۷۷،به نقل از کندری ۱۳۸۱) ج)نیرومندی[۳]
: باورهای خودکارآمدی ضعیف در اثر تجارب نا موفق به آسانی بی اعتبار می شوند .
اما کسانی که اعتقاد محکمی به قابلیت های خود دارند ،در برابر موانع آنرا حفظ می نمایند.باور های خودکارآمدی هر
چقدر نیرومند ترباشند ،دوام بیشتری می آورند ورابطه بیشتری با رفتار پیدا می کنند..
(حمیدی پور ،۱۳۷۷) در واقع نیرومندترین خودکارآمدی به اعتقاد فرد به فکرِ مبنی بر اینکه می تواند از عهده یک
رفتار دشوار برآید اشاره دارد .
قدرت خودکارآمدی به تفاوت بین این فکر که «شاید بتوانم این کار را انجام دهم »و این فکر که «مطمئنم
که می توانم این کار را انجام دهم »اشاره دارد.
(محمد خانی ،۱۳۸۰) منابع باورهای خودکارآمدی به نظر بندورا (۱۹۸۶)اکتساب انتظارات کار آمدی بالا ۴منبع اصلی دارا:
۱٫دستاوردهای عملکرد[۴] ۲٫
تجربه های جانشین [۵] ۳٫
ترغیب کلامی [۶] ۴٫
حالتهای فیزیولوژیک[۷] ۱٫دستاورد های عملکرد بندورا (۱۹۸۶)معتقد است که انتظارات کار آمدی در تجربیاتی که شخص در آن مهارت دارد،ریشه
دارد.تجارب موفق تمایل دارند که انتارات سططح بالا ایجاد کنند،در حالیکه تجربیات شکست تمایل به تولید انتظارات سطح پایین داند.یک
بار که انتظارات کارآمدی قوی وبالا ایجاد شد احتمال اندکی وجود دارد که شکست های موقتی تاثیر زیادی برقضاوتهای فرد
در مورد قابلیت های خود داشته باشد.برعکس وقتی که انتظارات کارآمدی پایین و ضعیف ایجاد شد ،موفقیت هایی که به
صورت گاهگاهی بوجود می آیند،در قضاوت افراد از قابلیتهای خودشان چندان موثر نیستند .
به هر حال انتظارات سطح پایین می توانند به وسیله موفقیتهای فراوان ومکرر تغییر یابند(فراهانی ،۱۳۷۸) موثرترین وبانفوذترین منبع خودکارآمدی
دستاوردهای عملکرد است .
خود کارآمدی ادراکی
افراد در کارها وفعالیتهایی که مشغول می شوند نتنیجه اعمالشان را تفسیر می کنندواز این تفسیرها برای گسترش باور ها
وعقاید درباره تواناییشان برای درگیر شدن در کارها وفعالیتهای بعدی استفاده می کنند.معمولا نتایجی که به عنوان نتایج موفق تفسیر
می شوند ،خودکارآمدی را افزایش می دهندوآندسته که به عنوان نتایج ناموفق تفسیر می شوند آنرا کاهش می دهند.(پاجاریز،۲۰۰۲) ۲٫تجربه
های جانشین افراد علاوه بر تفسیر نتایج اعمالشان ،باور های خودکار آمدیشان را از طریق تجربه جانشینی مشاهده اجرای اعمال
ذیگران شکل می دهند.این منابع اطلاعات از دستاورد های عملکردی ضعیف تر است.اما وقتی که افراد از تواناییهایشان مطمئن نیستندیا
وقتی که تجربه قبلی محدودی دارند،نسبت به آن حساس تر می شوند.
تاثیرات مدلسازی[۸]به طور ویژه ای به این زمینه مربوط می شود ،بخصوص زمانیکه شخص در مورد انجام کاری تجربه قبلی
کمی دارد.اگر مدلها راههای بهتر انجام کارها را به افراد آموزش دهند،با ایین وجود حتی افراد با تجربه وخود کارآمد
،خودکارآمدیشان را در سطح بالایی افزایش می دهند.تجربه جانشینی زمانی قدرتمند است که ناظران شباهت هایی را دربعضی ویژگیهای مشاهده
شونده ببینند.مشاهده موفقیت های چنین مدلهایی به مشاهده گر کمک می کند که توانایی های خود را باور کند (اگر
آنها می توانند چنین کاری را انجام دهند پس من هم می توانم ).یک مدل مهم ومشخص در زندگی یک
نفر می تواند به القا کردن باورهای شخصی که راه وروش زندگی را تحت تاثیر قرار می دهد کمک کند
(پاجاریز
،۲۰۰۲) ۳٫ترغیب کلامی افراد باورهای خودکارآمدی را به عنوان نتیجه تشویقها [۹]وحمایتهای اجتماعی [۱۰]که از دیگران دریافت میکنند ایجاد می
کنند وگسترش می دهند.تشویقهای اجتمعی وپیشنهادهای کلامی می توانند به افراد کمک کنندتا تلاشبیشتری به کار ببرندوپشتکار مورد نیاز برای
موفقیت را تداوم بخشندواین امر به رشد پیوسته مهارتها وکارآمدی شخصی منجر می شود(پاجاریز،۲۰۰۲)
برای اینکه قانع سازی کلامی موثر افتد باید واقع بینانه باشد.
(سید محمدی ،۱۳۷۸۹) ۴٫حالتهای فیزیولوژیک شرایط جسمی و عاطفی مانند اضطراب ،استرس ،انگیزش وشرایط روحی اطلاعاتی را در مورد باور
های خودکارآمدی فراهم می کنند .
فشارهای روانی وتنش اغلب به عنوان شاخص های آمادگی برای شکست تفسیر می شوند.
همچنین خلق[۱۱] فرد نیز می تواند تاثیر عمده ای روی باورهای خودکارآمدی داشته باشد.خوشبینی وخلق مثبت باورهای خودکارآمدی را افزایش
می دهندو ناامیدی وافسردگی باورهای خودکارامدی را کاهش می دهند(پاجاریز ،۱۹۷۷،به نقل از مژدهی ،۱۳۸۱) با توجه به این چهار
منبع می توان نتیجه گرفت که تنظیم رفتار به وسیله اهداف از پیش تعیین شده وآگاهانه می باشد.این تعیین هدف
شخص تحت نفوذ خود ارزیابی فردی قرار دارد (بندورا ،۱۹۹۷،۱۹۹۳،۱۹۸۹،نک[۱۲] ،۱۹۹۷،واینر [۱۳]،۱۹۹۰،به نقل ازکندری ۱۳۸۱)
خودکارآمدی وتنیدگی بالا بودن خودکارآمدی
واحساس کنترل بر رویدادهای موجود در زندگی شخصی ،به طور مثبت به توانایی کنار آمدن با اشسترس و به حداقل
رسیدن اثرات زیان بخش ان بر کارکرد زیستی مربوط است .
کنترل پذیری[۱۴]با توجه به ماهیت آثار استرس ،اصل تشکیل دهنده مهمی است.
این شرایط زندگی استرس زا به خودی خود نیست که آثار زیان بخش زیستی را تولید می کند ،بلکه ناتوانی
ادراک شده در کنترل آنهاست (بندورا ،۱۹۹۵،به نقل از سیدمحمدی ،۱۳۷۸) باورهای خودکارآمدی بر پاسخهای فیزیولوژیکی به تنیدگی از جمله
نظام ایمنی بدن تاثیر می گذارد ودر میزان فعالیت کاتگولاتین-از خانواده انتقال دهنده عصبی موثر در مدیریت تنیدگی وادراک تهدید-بسیار
نقش دارد (اولری وبراون ،۱۹۹۵،به نقل از مادوکس ،۲۰۰۲،به نقل از علی نیا کروثی،۱۳۸۲) باورهای خود کارآمدی در نحوه مقابله
و رویارویی افراد با موقعیت های ناامیدکننده وتنیدگی زا در دستیابی به اهداف تاثیر می گذارند .
بیشتر بدانید از خودکارآمدی چیست
نقش خودکارآمدی
تقریبا همهی افراد میتوانند اهدافی را که میخواهند، کسب کنند، چیزهایی که
میخواهند عوض کنند، تغییر دهند و چیزهایی را که دوست دارند، به دست آورند.
با این حال بیشتر مردم این را نیز میدانند که عملی کردن این نقشهها و برنامهها
ساده نیست. باندورا و دیگران کشف کردهاند خودکارآمدی میتواند نقش مهمی در نحوهی مواجههی شخص با اهداف، چالشها و کارهایش ایفا کند.
افرادی که خودکارآمدی بالایی دارند:
مشکلات و مسائل چالشبرانگیز را به چشم تمرینی برای کسب مهارت میبینند.
به فعالیتهایی که در آنها شرکت میکنند علاقهی بیشتری پیدا میکنند.
در برابر علاقهمندیها و فعالیتهای خود احساس تعهد و وظیفهشناسی میکنند.
موانع و شکستها دلسردشان نمیکند و خیلی زود آنها را پشت سر میگذارند.
افرادی که خودکارآمدی ضعیفی دارند:
از کارهای چالشبرانگیز اجتناب میکنند.
باور دارند کارها و موقعیتهای دشوار فراتر از حد تواناییهای آنهاست.
روی شکستها و نتایج منفی تمرکز میکنند.
به سرعت اعتماد خود نسبت به قابلیتها و توانمندیهایشان را از دست میدهند.
منشاء خودکارآمدی
ممکن است این سوال برای شما ایجاد شود که خودکارآمدی چگونه به وجود
میآید؟ در حقیقت این باورها از اوایل دوران کودکی و زمانی که کودک در حال سر و کله
زدن با مجموعهای از تجربهها، وظایف و موقعیتهای گوناگون است شکل میگیرد.
با این حال رشد خودکارآمدی در دوران جوانی متوقف نمیشود، بلکه در طول
زندگی و با کسب مهارتهای جدید، تجربهها و ادراک گوناگون ادامه پیدا میکند.
بر طبق نظریهی باندورا خودکارآمدی از چهار منبع عمده سرچشمه میگیرد:
۱. تجربههای موفقیتآمیز
باندورا میگوید: «موثرترین راه برای به وجود آمدن حس قویِ کارآمدی از طریق
تجربههای موفقیتآمیز است.» اینکه بتوانیم کاری را موفقیتآمیز به انجام برسانیم
حس خودکارآمدی ما را تقویت میکند. البته ناکامی در انجام تمام و کمال یک وظیفه
و یا یک چالش نیز میتواند به همان نسبت حس خودکارآمدی را در ما کاهش داده و تضعیف کند.
۲. الگوبرداری اجتماعی
یکی دیگر از سرچشمههای مهم خودکارآمدی زمانی است که موفقیت سایر افراد
در به سر انجام رساندن یک کار را نظاره کنیم. باندورا میگوید: «هنگامی مردم
افرادی مانند خودشان را میبییند که با تلاش بیوقفه موفق میشوند،
باور پیدا میکنند که خود نیز از تواناییهای لازم برای موفقیت در کارهای مشابه برخوردارند.»
۳. ترغیب اجتماعی
باندورا همچنین عنوان میکند که میتوان مردم را متقاعد کرد که دارای مهارتها
و تواناییهای لازم برای رسیدن به موفقیت هستند. موقعیتی را به یاد آورید که
شخصی حرف مثبت و تشویقآمیزی به شما گفت و همان حرف کمکتان کرد
تا به هدف خود برسید. شنیدن تشویق و ترغیب از زبان دیگران به شما کمک
میکند تا از تردیدهایی که نسبت به خود دارید دست بکشید و در عوض، تمام تلاش خود را روی کاری که پیش رو دارید متمرکز کنید.
chetor / ذهنلوژی