پنج شنبه, ۹ فروردین , ۱۴۰۳
درخواست تبلیغات

داستان جالب | آرایشگر آمریکایی و مهندس ایرانی

اشتراک:
پیامک و تبریک تولد
داستان جالب : آرایشگر آمریکایی و مهندس ایرانی در آمریکا، آرایشگری زندگی می کرد که سالها بچه دار نمی شد.او نذر کرد که اگر بچه دار شود، تا یک ماه سر همه مشتریان را به رایگان اصلاح کند.بالاخره خدا خواست و او بچه دار شد!روز اول یک شیرینی فروش وارد مغازه شد.پس از پایان کار، هنگامی […]

داستان جالب : آرایشگر آمریکایی و مهندس ایرانی

در آمریکا، آرایشگری زندگی می کرد که سالها بچه دار نمی شد.
او نذر کرد که اگر بچه دار شود، تا یک ماه سر همه مشتریان را به رایگان اصلاح کند.
بالاخره خدا خواست و او بچه دار شد!روز اول یک شیرینی فروش وارد مغازه شد.
پس از پایان کار، هنگامی که قناد خواست پول بدهد، آرایشگر ماجرا را به او گفت.
فردای آن روز وقتی آرایشگر خواست مغازه اش را باز کند، یک جعبه بزرگ شیرینی و یک کارت تبریک و
تشکر از طرف قناد دم در بود.

 داستان آرایشگر آمریکایی و مهندس ایرانی

روز دوم یک گل فروش به او مراجعه کرد و هنگامی که خواست حساب کند، آرایشگر ماجرا را به او
گفت.
فردای آن روز وقتی آرایشگر خواست مغازه اش را باز کند، یک دسته گل بزرگ و یک کارت تبریک و
تشکر از طرف گل فروش دم در بود.روز سوم یک مهندس ایرانی به او مراجعه کرد.
در پایان آرایشگر ماجرا را به او گفت و از گرفتن پول امتناع کرد.حدس بزنید فردای آن روز وقتی آرایشگر
خواست مغازه اش را باز کند، با چه منظره ای روبرو شد؟فکرکنید!چهل تا ایرانی، همگی سوار بر ماشین های آخرین
مدل، دم در سلمانی صف کشیده بودند و غر می زدند که پس این مردک چرا مغازه اش را باز
نمی کند.

پند آموز

گردآوری:
برچسب ها:
اخبار مرتبط:
فیلم پرشین وی
آرون گروپ
آرون گروپس