شنبه, ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۳
درخواست تبلیغات

داستان کوتاه | شیر ناصرالدین شاه

اشتراک:
داستان کوتاه شیر ناصرالدین شاه پیامک و تبریک تولد
ناصرالدین شاه شیری داشت که هر هفته یک گوسفند جیره داشت. به شاه خبر دادند که چه نشسته‌ای که نگهبان شیر، یک ران گوسفند را می‌دزدد.

داستان کوتاه شیر ناصرالدین شاه

داستان کوتاه شیر ناصرالدین شاه ,ناصرالدین شاه شیری داشت که هر هفته یک گوسفند جیره داشت. به شاه خبر دادند که چه نشسته‌ای که نگهبان شیر، یک ران گوسفند را می‌دزدد. شاه دستور داد نگهبانی مواظب اولی باشد. پس از مدتی آن دو با هم ساخت و پاخت کردند و علاوه بر اینکه هر دو ران را می‌دزدیدند، دل و جگر ش را هم می‌خوردند.

داستان شیر ناصرالدین شاه

شاه خبردار شد و یکی از درباری‌ها را فرستاد که نگهبان آن دو باشد. این یکی چون درباری بود دو
برابر آن دو برمی‌داشت. پس از مدتی به شاه خبر دادند: «جناب شاه، شیر از گرسنگی دارد می‌میرد.»

داستان کوتاه شیر ناصرالدین شاهداستان کوتاه و جالب شیر ناصرالدین شاه

جستجو کردند و دیدند که این سه با هم ساخته‌اند و همه اندام‌های گوسفند را می‌برند و شیر بیچاره فقط دنبه گوسفند برایش می‌ماند. ناچار هر سه را کنار گذاشت و گفت: «اشتباه کردم. یک نگهبان دزد بهتر از سه نگهبان دزد بود.»

یکی بود

گردآوری:
اخبار مرتبط:
فیلم پرشین وی
آرون گروپ
آرون گروپس