امام حسین (ع) چه زمانی خبر شهادت خود را اطلاع دادند؟
امام حسین(علیه السلام) از فرجام قیام خویش آگاه بود و با یقین به شهادت، نهضت خویش را آغاز کرد که در این قسمت به بخشى از شواهد مزبور که علم و آگاهى امام(علیه السلام) به شهادت خویش را تأیید مى کند، اشاره می کنیم. آگاهی امام حسین (ع) از شهادت را در پرشین وی ببینید.
آگاهی امام حسین (ع) از شهادت
امام حسین از شهادتش خبر میدهد“طبری با سند خود از ابوصالح تمّار از حذیفه نقل کرده که گفتاز حسینبن علی (علیهماالسلام) شنیدم که میفرمود:«به خدا سوگند! سرکشان بنیامیّه بر کشتن من فراهم آیند و پیشاپیش آنان، عمر سعد خواهد بود.»؛ او این سخنرا در عصر پیامبر(صلیالله علیه و آله) [و در دوران خردسالی خود] فرمود؛ من از او پرسیدم: آیا اینخبر را از رسول خدا(صلیالله علیه و آله) شنیدی؟ فرمود: نه.پس خدمت پیامبر (صلیالله علیه و آله) رسیدم و او را از این خبر آگاه کردم؛ حضرت فرمود: «علم من،علم اوست و علم او، علم من است و ما از حوادث، پیش از آنکه رخ دهند آگاهیم.
ابوجعفر الطبری: حدّثنا سفیانبن وکیع عن أبیه وکیع عن الأعمش، قال: سمعتُ أباصالح التمّار یقول: سمعتُ حذیفه یقول:سمعتُ الحسینبن علی(علیهماالسلام)یقول: «وَاللهِ لَیَجتَمِعَنَّ علی قَتلی طُغاهُ بَنیاُمَیَّه وَ یَقدِمُهُم عُمَرُ بنُ سَعدٍ» و ذلک فی الحیاه النبی(صلیالله علیه و آله).فقلتُله: أنبأک بەذا رسولالله(صلیالله علیه و آله)؟ قال: «لا».فأتیت النبی فأخبرته، فقال: «علمی علمه، و علمه علمی، و أنا لنعلم بالکائن پیش کینونته».”
علم امام حسین به شهادت
[«فرهنگ جامع سخنان امام حسین(علیهالسلام)، گروه حدیث پژوهشکدۀ باقرالعلوم(علیهالسلام)، نشر معروف، قم، ص۴۹، حدیث۱۶» بە نقل از:دلائل الامامه، طبری، مطبعه الحیدریه، نجف، ص۱۸۳، حدیث۱۰۱ / بحارالانوار، مجلسی، مکتبه الاسلامیه، تهران، ج۴۴، ص۱۸۶، حدیث۱۴ / تاریخ ابنعساکر (ترجمه الامام الحسین علیهالسلام)، شافعی، مؤسسه محمودی، بیروت، ص۲۱۲ / اثبات الهداه، حر عاملی، کتب اسلامی، تهران، ج۵، ص۲۰۷،حدیث۷۱ / مدینه المعاجز، بحرانی، مؤسسۀ معارف اسلامی، قم، ج۳، ص۴۵۳، حدیث۹۷۲]
شواهد مذکور دلالت بر این دارد که حضرت ابا عبدالله (علیهالسّلام) از شهادت خویش باخبر بود، امّا بنا نیست وی، خواست خدا را تغییر دهد؛ بلکه باید با رنجها و مصیبتها رو به رو شود. طبق حکمت پروردگار، او نیز همچون انسانهای دیگر، باید آزمایش شود، مصیبت ببیند و زخمی یا شهید شود. آری، امام دارای علم غیب است؛ ولی از سوی دیگر، رهبر و راهنمای مردم است. بنابراین باید به گونهای زندگی کند که دیگران بتوانند، او را سرمشق خود قرار بدهند. اگر بنا بود آن حضرت و سایر امامان، برای حلّ مشکلات و موانع، از چیزی کمک بگیرند که مردم آن را در اختیار ندارند،
آگاهی از شهادت
دیگر نمیتوانستند الگویی برای زندگی پیروانشان باشند و آنان را به بردباری، تلاش، جهاد و … فرا بخوانند. بنابراین، پیشوایان معصوم، همواره از ابزارهای طبیعی بهره میبرند و از امور خاص، برای پیروزی خویش مدد نمیگیرند؛ مگر در موارد استثنایی، مثل حفظ دین و عزت آن، حفظ ایمان مردم و هدایت انسانها.( ر.ک: جعفر سبحانی، آگاهی سوم، ص ۲۵۵-۲۷۰)اسناد و مدارک، نشان میدهد آن حضرت، عالمانه و آگاهانه قیام کرد و از نتایج آن مطلع بود؛ ولی این آگاهی، در سیر طبیعی و منطقی حرکت ایشان، تأثیری نداشت و از علم غیب خود استفاده نکرد. شهید مطهری، دعوت مردم کوفه و نپذیرفتن بیعت با یزید را هم از علل طبیعی واقعۀ کربلا میشمارد و اظهار میدارد که آن حضرت، نمیتوانست به دعوت کوفیان بیاعتنایی کند؛ زیرا پاسخ مثبت به چنین دعوتی، طبیعی است و نیز حاضر نبود با یزید بیعت کند؛ زیرا وی شخص فاسد و ظالم بود.
سپس ایشان علت دیگری را مطرح میکند که مهمترین دلیل برای قیام سالار شهیدان (علیهالسّلام) به حساب میآید و آن، «امر به معروف و نهی از منکر» است؛ یعنی اگر کوفیان از آن حضرت دعوت نمیکردند، آن بزرگوار برای از بین بردن تحریفهای موجود و حفظ اسلام، قیام میکرد.( مرتضی مطهری، حماسۀ حسینی، ج۱، ص ۱۲۹-۱۴۰)ملاحظه میفرمایید که طبق مطالب پیشین، حرکت امام و پیامدهای آن منطقی و طبیعی است و بنا نیست بهرهگیری از امور غیبی، سبب استفاده آن حضرت از آن باشد، لذاست که امام از علم غیب خود استفاده نکردند تا این قیام ایشان کاملا طبیعی و در راستای خواست و مشیت الهی پیش برود.
باشگاه خبرنگاران – پرسمان دانشگاهیان