تاثیر مال حلال و حرام
اولین آثار لقمه حلال و حرام از خدا دور میشوید .یکی از اثرات مال حرام این است که کارهای خیر دیگر از ما پذیرفته نمیشود و در عوض ان اعمال گناه برای ما ثبت میشود. و اگر از طریق مال حرام لقمه ای بخورید بهشت بر شما حرام میشود. حتی امام های معصوم ما هم در این مورد گفتند که کسی مال حرام بخورد از ما نیست. برای اطلاعات بیشتر در مورد احکام شرعی مال حرام با ما در پرشین وی همراه باشید.
آثار لقمه حلال و حرام
آیات و روایات متعدد قرآن و اهل بیت(ع) بیانگر آن است که مال حلال و حرام تأثیر مستقیم در شکلگیری شخصیت بشر دارد و هرگونه دقت یا سهل انگاری کسب روزی حلال یا حرام در رقم زدن آینده او نقش بسزایی را ایفا می کند.از جمله چیزهایی که قلب را نورانی میکند و چه بسا چشم بصیرت انسان را نیز باز مینماید استفاده ازروزی حلال میباشد.
قال النبی(ص): « من اکل الحلال اربعین یوما نوَّرالله قلبه»(بحارالانوار، ج۵۳، ص۳۲۶)هر کس چهل روز از مال حلالاستفاده کند،خداوند قلب او را روشن میکند.قال علی(ع): « ضیاء القلب من اکل الحلال»(نثر اللالی، ص۸۲)روشنایی دل از خوردن حلال است.قالالله الحکیم:« یَا أَیُّهَا الرُّسُلُ کُلُوا مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا»(مومنون آیه ۵۱)ای فرستادگان! از غذاهای پاک بخورید و عمل صالح انجام دهید.از ترتیب دو جلمه «از غذاهای پاکیزه بخورید» و «عمل صالح انجام دهید» به دست میآید که غذای حلال زمینهرا برای اعمال صالحه مهیا مینماید.
تقویت دینداری
امام صادق(ع) میفرمایند:« لا تَدَعْ طَلَبَ الِّرزْقِ مِنَ الحَلالِ، فَاِنَّهُ وَ عَوْنٌ لَکَ عَلی دینکَ ».(الحیاه، ج۴، ص۶۵۰)
طلب روزی
حلال را فرونگذار، که روزی حلال، تو را در دینداری کمک میکند.از این روایت به دست میآید، کسانی که در اعتقاداتشان سست شدهاند و در بسیاری از دستورات دینی سهلانگاری میکنند، این حالت ریشه در رزق و روزی آنان دارد، چنانچه اگر روزی، حلال بود انسان را بر فرامین الهی یاریمینمود.داستانی شگفت از اثر حلال خواریمرحوم علامه طهرانی میگوید: دوستی داشتم از اهل شیراز به نام حاج «مومن» که به رحمت ایزدی واصل شده است،مرد بسیار روشندل , با ایمان و با تقوایی بود و با او عقد اخوت بسته بودم.
میگفت؛ مکرر خدمت حضرت حجتبن الحسنالعسکری(عج) رسیدهام و مطالب بسیاری را ازایشان نقل میکرد و از بعضی هم ابا مینمود.ازجمله این که میگفت: یکی از ائمه جماعات شیراز روزی به من گفت؛ بیا با هم به زیارت حضرت علیبنموسیالرضا(ع) برویم، یک ماشین دربست اجاره کرد و برخی از تجار نیزدر معیت او بودند، حرکت نموده به شهر قمرسیدیم و در آنجا یکی دو شب برای زیارت حضرت معصومه(س) توقف کردیم و برای من حالات عجیبی پیدا میشد و ادراک بسیاری از حقایق را مینمودم، یک روز عصر در صحن مطهر آن حضرت به یک شخص بزرگی برخورد کردم و وعدههایی به من داد.
مال حرام و آثار حرامخواری
به تهران رسیدیم و سپس به طرف مشهد مقدس راه افتادیم از نیشابور که گذشتیم، دیدیم مردی عامی در حالیکه فقط یک خورجین داشت از کنار جاده به طرف مشهد میرود، اهل ماشین گفتند، این مرد را سوار کنیم ثواب دارد.ماشین توقف کرده من و چند تن از دوستانم پیاده شدیم و از او خواهش کردیم سوار ماشین ما شود،قبول نمیکرد تا بالاخره پس از اصرار زیاد حاضر شد سوار شود، به شرط آنکه کنار من بنشیند و هرچه بگوید مخالفت نکنم.
سوار شد و کنار من نشست در تمام راه برای من صحبت میکرد و از وقایع بسیاری خبر میداد وآنچه را که در آینده تا زمان مرگم برایم پیش میآید گفت؛ من از اندرزهای او بسیار لذت میبردم و آشنایی با چنین شخصی را از موهبت پروردگار و ضیافت حضرت رضا(ع) دانستم، کمکم رسیدیم به قدمگاه به موضعی که شاگرد شوفر از مسافرین گنبدنما میگرفتند.
رنگ و طعم غذای حلال و حرام همه پیاده شدیم، موقع ظهر بود خواستم بروم و با رفقای شیرازی خود، مثل گذشته بر سر یک سفره ناهاربخورم گفت؛ آنجا مرو، بیا با هم غذا بخوریم، من خجالت کشیدم که پیش رفقای شیرازی نروم، زیرا پیوسته درکنارهم غذا میخوردیم، ولی چون ملزم شده بودم از حرفهای او سرپیچی نکنم، به ناچار با آن مرد موافقت کردم،گوشهای رفتیم و نشستیم از خرجین خود، سفرهای بیرون آورد، نان تازه در آن بود با کشمش سبز ، شروع به خوردن کردیم برایم آن نان و کشمش بسیار لذتبخش بود،پس از اینکه هر دو سیر شدیم گفت؛ حالا میخواهی به رفقای خود سربزنی و تفقدی کنی عیبی ندارد, من برخاستم و به سراغ آنها رفتم و دیدم کاسهای کهم شترکاً از آن غذا میخورند، پر از خون است و دست و دهان آنها به خون آلوده شده و خوداصلا متوجه نیستند که چه میخورند، هیچ نگفتم چون مامور به سکوت در همه احوال بودم نزد آن مرد بازگشتمگفت؛ بنشین دیدی رفقایت چه میخورند؟
آثار حرامخواری بر زندگی
تو هم از شیراز تا اینجا غذایت از همین چیزها بوده، اما تا بهحال نمیدانستی، غذای حرام و مشتبه چنین رنگ و طعمی دارد در مهمانسرا و آشپزخانههای بین راه غذا مخور، غذایبازار کراهت دارد.درادامه گفت:حاج مومن وقت مرگ من رسیده، من از این تپه بالا میروم و آنجا می میرم، این دستمال بسته را بگیر،در آن پول است،صرف غسل و کفنم کن، و هر جا که آقا سید هاشم صلاح بداند (آقای سیدهاشم همان امام جماعت شیرازی بود که در معیت او به مشهد آمده بودند) همانجا دفن کن.گفتم: ای وای! تومیخواهی بمیری! گفت: ساکت باش من میمیرم و این را به کسی نگو.
سپس رو به مرقد مطهر حضرت رضا(ع) ایستاد و سلام عرض کرد و بسیار گریه کرد و گفت: تا اینجابه پابوس آمدم، ولی سعادت بیش از این نبود که به کنار مرقد مطهرت مشرف شوم.از تپه بالا رفت و من حیرتزده و مدهوش بودم، گویی زنجیر فکر و اختیار از کفم بیرون رفته بود،به دنبال او از تپه بالا رفتم دیدم به پشت خوابیده و پاهایش را رو به قبله دراز کرده و با لبخند جان داده است، گویی هزار سال است که مرده است.از تپه پایین آمدم و به سرعت رفتم پیش آقای سید هاشم و سایر رفقا و داستان را گفتم، خیلی تاسف خوردند و مرا مواخذه کردند که چرا به ما نگفتی و از این اتفاقات مطلع ننمودی؟
گفتم: خودش دستور داده بود و اگر میدانستم که بعد از مردنش نیز راضی نیست، حالا هم نمیگفتم راننده ماشین و شاگرد حضرت آقا و سایر همراهان تاسف خوردند و همه با هم به بالای تپه آمدیم و جنازه اورا پایین آورده و داخل ماشین قرار دادیم، و به سمت مشهد رهسپار شدیم.حضرت آقا میفرمودند: حقاً این مرد یکی از اولیای خدا بود که خدا مشرب صحبتش را نصیب تو کرد و باید جنازهاش با احترام دفن شود.
لقمه حلال و حرام و آثار آن
وارد مشهد شدیم، حضرت آقا مستقیم به حضور یکی از علما رفت و این واقعه را توضیح داد، آن مردعالم با جماعتی بسیار آمدند، جنازه را غسل داده و کفن نمودند و بر او نماز خواندند و در گوشهای از صحن مطهر دفن کردند و من مخارج را از دستمال میدادم، چون از دفن فارغ شدیم،پول دستمال نیز تمامشد، نه یک شاهی کم و نه یک شاهی زیاد، مجموع پول آن د ستمال دوازده تومان بود.»(معادشناسی، ج۱،ص۱۰۰تا)
پیامبر مکرم اسلام(ص) می فرمایند:قال النبی(ص) « الشَّاخِصُ فِی طَلَبِ الرِّزْقِ الْحَلَالِ کَالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللَّه » (بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۱۷)کسی که بهخاطر خداوند در جستجوی روزی حلال از مکانی به مکان دیگر مسافرت میکند مانند رزمندهای است که در راه خدا جهاد میکند.راز استجابت دعامردی خدمت پیامبر(ص) آمد و عرض کرد دوست دارم دعایم مستجاب شود،حضرت فرمودند:« طَهّرْ مَأکَلَکَ وَ لا تُدْخِلْ بَطْنَکَ الْحَرَامَ»(وسایل الشیعه، ج۱۴، باب ۴۶۷)
غذای خود را پاک کن و از هر گونه غذای حرام بپرهیز.توفیق کارهای بزرگقال الصادق(ع):«ان قریشا فی الجاهلیه هدموا البیت فلما ارادوا بناءَهُ حیل بینهم و بینه و القی فی روعهم الرعب حتی قال قائل منهم لیاتی کل رجل منکم باطیب ماله و لا تاتوا بمال اکتسبتموه من قطیعه رحم او حرام، ففعلوافخلی بینهم و بین بنائه فنبوه»(الفروع من الکافی، ج۴، ص۲۱۷)
حضرت امام صادق(ع) می فرمایند:به راستی در زمان جاهلیت طایفه قریش برای بازسازی، خانهکعبه را خراب نمودند، ولی وقتی خواستند آنرا بسازند حالتی پیدا کردند که از انجام آن احساس ناتوانی نمودند، یکی از آنان پیشنهاد کرد که برای ساختن خانه کعبه باید هر کس از پاکیزهترین مالش انتخاب کرده بیاورد آثار لقمه حلال و حرام و ازاموری که با رسیدگی نکردن به ارحام و بستگان و یا از حرام به دست آمده است اجتناب شود، پساین کار را کردند و به ساختن کعبه موفق شدند.
عارفی روشن ضمیر حاصل حلال خواری درباره عبدالله مبارک چنین گفتهاند که پدرش باغبان بود روزی صاحب باغ آمد و به مبارک گفت: فوری مقداری انارشیرین بیاور تا بخوریم.مبارک چند عدد انار آورد و صاحب باغ چشید و گفت: ترش است برو انار شیرین بیاور، چند مرتبه مبارکانار اورد و صاحب باغ بعد از چشیدن میگفت: ترش است برو انار شیرین بیاور.بالاخره صاحب باغ ناراحت شد و رو به مبارک کرد و گفت؛ تو هنوز بعد از مدتی که در این باغ هستی درخت انار ترش را از شیرین تمیز نمیدهی؟
حلال خوردن و برکات عجیب ان بر زندگی افراد
مبارک در جواب گفت: درست است که مدتی است،من در این باغ هستم، اما هنوز از انار این باغ نخوردهام که بدانم کدام درخت انارش ترش و کدام شیرین است، چون شما فقط نگهبانی و آبیاری باغ را به عهده من واگذار کردهاید و از شما اجازه نگرفتم که از میوههای باغ استفاده کنم.صاحب باغ تعجب کرد، به همین سبب او را امتحان نمود و فهمید که مبارک راست میگوید از آن پس به او علاقمند شد و دخترش را به ازدواج او درآورد، خداوند هم بر اثر پاکی و صداقت او ازاین ازدواج فرزندی به او عطا میکند.
به نام عبدالله که هنوز نامش بر سر زبانها است و این طفل از عارفان معروف میشود و به جایی میرسد که در احوالات او میگویند؛ شخصی به او گفت:«خواب دیدم یک سالاز عمر تو بیشتر نمانده است» عبدالله در جوابش گفت:«روزگار دراز پیش ما نهادی، یک سال دیگر ما را اندوه هجران مییابد کشید آثار لقمه حلال و حرام و تلخی فراق میباید چشید.»(مفاسد مال و لقمه حرام ص۳۴)
استغفار فرشته ها برای حلال خوارانقال رسولالله(ص) «من مَنْ أَکَلَ الْحَلَالَ قَامَ عَلَى رَأْسِهِ مَلَکٌ یَسْتَغْفِرُ لَهُ حَتَّى یَفْرُغَ مِنْ أَکْلِهِ »(بحار، ج۳، ص۳۱۴)رسول خدا(ص)میفرمایند:«کسی که از مال حلال میخورد فرشتهای بالاسر او میایستد و برای او استغفار میکند تا وقتی که فارغ از خوردن شود.
تبیان