جواز استثنایی خداوند برای غیبت کردن!!
سلامت زبان از گفتارهاى ناهنجار و بد یکى از ارزش هایى است که اسلام همواره مردم را به آن فرا
خوانده است.در جامعه اسلامى زبان مردم مانند روح و فکرشان باید پاک و پاکیزه باشد و آلوده به سخنان ناپسندى
چون فحش و دروغ و تهمت زدن و غیبت نباشد.پاکى زبان نشانى از پاکى روح و صفاى نفس است.
اما نکته قابل توجه آن است که همین ویژگی بد اخلاقی در یک جا استثناء پذیرفته و خداوند بندگان را
جائز میدارد تا در این موضع ، بد دیگران را به صورت آشکارا بیان دارند!!! آنچه در اینجا مورد بحث
قرار خواهد گرفت بررسی این مورد و حد و حدود آن خواهد بود.
موضع قرآن نسبت به بدگویی
بررسی آیات قرآن این اصل کلى را به روشنی نشان میدهد که خداوند، آشکار کردن سخن بد را دوست ندارد.منظور
از سخن بد هر سخنى است که موجب ناراحتى و آزار یک انسان شود.مانند دشنام دادن، نفرین کردن، تهمت زدن
و غیبت نمودن که هرگاه به گوش طرف مقابل برسد، آزرده مىشود.
چنین کارى موجب خشم خداست و خدا همان گونه که جان و مال مۆمن را در امان قرار داده، شخصیت
او را نیز در امان قرار داده و اجازه نمىدهد کسى درباره مۆمن بدگویى کند و اساساً انسان در مقابل
گفتههاى خود مسئولیت دارد و گفتههاى او در دفترى ثبت مىشود:
“ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ”؛ “هیچ
سخنى را نمىگوید جز اینکه نزد او مراقبانى وجود دارند”.(ق/ ۱۸)
همچنین قرآن کریم از گروهى به خاطر بد زبانى
آنها انتقاد مىکند:
“وَ إِنَّهُمْ لَیَقُولُونَ مُنْکَراً مِنَ الْقَوْلِ وَ زُوراً”؛ “و آنها سخنى ناپسند و زور مىگویند”.(مجادله/ ۲)
مطلب
بسیار مهمى که در اینجا وجود دارد و آیه مورد بحث در مقام بیان آن مىباشد، استثنایى است که از
این اصل شده است.هر چند که بدگویى و بد دهنى و گفتن سخنان بد و آزار دهنده ناپسند است و
خدا آن را دوست ندارد ، ولى در یک مورد به انسان اجازه داده شده که بدگویى کند.
در عین حال که خداوند چنین اجازهاى را به مظلوم مىدهد، به او خاطر نشان مىسازد که مواظب حرف زدن
خود باشد چون خدا سمیع و علیم است یعنى هر حرفى را که مىزند مىشنود و مىداند بنابراین مظلوم نمىتواند
پا را از حق و عدل بیرون بگذارد و سخنان ناحقى درباره ظالم به زبان آورد و چیزى را به
دروغ به او نسبت دهداستثنایی برای بدگویی کردندر سوره مبارکه نساء آیه ۱۴۸ چنین آمده است:
“لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ
بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَنْ ظُلِمَ وَ کانَ اللَّهُ سَمیعاً عَلیما”؛ “خداوند، بانگ برداشتن به بدزبانى را دوست ندارد، مگر
[از] کسى که بر او ستم رفته باشد، و خدا شنواىِ داناست”.
درباره معناى این جمله اقوالى است:
۱ـ خداوند دوست ندارد که به منظور انتقام جویى، دشنامى داده شود، مگر آنان
که مظلوم شده باشند، بنابراین عیبى ندارد که از ظالم انتقام بگیرند به آنچه دین تجویز مىکند.این قول از حسن
بصری و سدى و امام باقر (علیه السلام) روایت شده است.
۲ـ خداوند دوست ندارد که انسان آشکارا مردم را در مقابل کسى بسیج کند، مگر اینکه مظلوم واقع شده باشد
که در این صورت خداوند کراهتى ندارد.این تفسیر از ابن عباس است.
۳ـ خداوند دوست ندارد که کسى دیگرى را مذمت کند یا از دست او شکایت کند یا او را به
زشتى یاد کند، مگر اینکه مظلوم شده باشد، بنابراین جایز است که از دست ظالم شکایت کند و کار او
را ظاهر سازد و به زشتى رفتار او را یاد کند، تا مردم از او بپرهیزند.
بر اساس هر سه معنای مذکور جمله “إِلَّا مَنْ ظُلِمَ” استثناى منقطع است و معنایش با معناى کلمه “لکن” یکى
است، پس در حقیقت مانند آن است که بفرماید: “لکن من ظلم لا باس بان یجهر بالسوء من القول فیمن
ظلمه و من حیث الظلم” (خدا دوست نمىدارد سخن زشت با صداى بلند گفتن را، لیکن کسى که مورد ظلم
شخصى یا اشخاصى قرار گرفته، مىتواند در مورد آن شخص و یا اشخاص و در خصوص ظلمى که به وى
رفته، سخن زشت و با صداى بلند بگوید).
این آیه، دلیل است بر اینکه: هرگاه کسى پرده خود را بدرد و گناه خود را آشکار سازد، آشکار کردن
و اظهار آنچه در اوست، جایز است، در حدیث است که:
«در باره فاسق چیزهایى که باعث معرفى او در
میان مردم شود، بگویید و فاسق را غیبت نیست».
خداوند دوست ندارد که کسى دیگرى را مذمت کند یا از دست او شکایت کند یا او را به زشتى
یاد کند، مگر اینکه مظلوم شده باشد، بنابراین جایز است که از دست ظالم شکایت کند و کار او را
ظاهر سازد و به زشتى رفتار او را یاد کند، تا مردم از او بپرهیزندبدان جهت قرآن اجازه مىدهد که
مظلوم از ظالم بدگویى کند که شخصیت ظالم احترام ندارد و خوب است که ظالم در همه جا شناسانده شود
و نقاب از چهره او برداشته شود تا همگان او را بشناسند.
طبق این آیه مظلوم مىتواند آشکارا و پیش مردم از ظالم بدگویى کند و یا به او دشنام بدهد و
یا نفرین کند.اگر این اصل مورد عمل قرار گیرد ظالم از ترس مردم دست از ظلم خود برمىدارد و جرات
ظلم و ستم را پیدا نمىکند.
لازم به ذکر است که مفسرین در تفسیر کلمه “سوء” اختلاف کردهاند، بعضى نفرین و بعضى دیگر نام بردن از
خصوص ظلم او را معنای واژه دانستهاند، لکن باید توجه داشت که همه این معانى مشمول اطلاق آیه شریفه مىباشد
و دلیلی ندارد هر مفسرى کلمه سوء را به یکى از آن معانى تفسیر کند.
توجه به نکتهای مهم در زمان بدگویی از ظالم
باید به این نکته توجه داشت، در عین حال که خداوند چنین اجازهاى را به مظلوم مىدهد، به او خاطر
نشان مىسازد که مواظب حرف زدن خود باشد چون خدا سمیع و علیم است یعنى هر حرفى را که مىزند
مىشنود و مىداند.
بنابراین مظلوم نمىتواند پا را از حق و عدل بیرون بگذارد و سخنان ناحقى درباره ظالم به زبان آورد و
چیزى را به دروغ به او نسبت دهد.
تبیان