داستان معجزه شگفت انگیز ضریح امام حسین (ع)
معجزات و کرامات امام حسین علیه السلام کم نظیر و شگفت آور است و در طول تاریخ مجود مقدس سید الشهدا درمان جسم های دردمند و بیمار و شفای دل ها و قلب های محبان و شیعیان خویش بوده اند.
حکایت معجزه امام حسین را در پرشین وی ببینید.
حکایت معجزه امام حسین
ضریح امام حسین را که نگاه می کنیم، معجزات حس و حال خوب را درک می کنیم.گوشه ای از معجزات ضریح امام حسین علیه السلام که در کتاب «پنجره های تشنه» منتشر شده است شما را هم هوایی حرم شش گوشه خواهد کرد.کتاب «پنجره های تشنه» روز نوشت های مهدی قزلی از انتقال ضریح جدید امام حسین (علیه السلام) از قم به کربلا در سال ۱۳۹۱ است و انتشارات سوره مهر آن را منتشر کرده است.سال گذشته تقریظ رهبر معظم انقلاب در جوار حرم سیدالشهدا(ع) رونمایی شد.ایشان درباره این کتاب فرموده اند:
داستان معجزات ضریح امام حسین در کتاب “گوشه های پنجره “«بسم الله الرحمن الرحیم این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوستاین چه شمعی است که جان ها همه پروانه اوست ای شعله فروزان، ای فروغ تابان، ای گرمابخش دل های خلایق! تو کیستی با این شکوه و جلال، با این شیرینی و دلنشینی، با این هیبت و اقتدار، با این همه لشکر دل به همراه، با غلغله فرشتگان که در کنار موکب تو با آدمیان رقابت می کنند؟ تو کیستی ای نور خدا، ای ندای حقیقت، ای فرقان، ای سفینهالنجاه؟ چه کرده ای در راه خدایت که پاداش آن، خدایی شدن هر آن چیزی است که به تو نسبت می رساند؟ بنفسی انت، بروحی انت، بمهجه قلب انت، و سلام الله علیم یوم ولدت و یوم است شهدت مظلوماً و یوم تبعث فاخراً و مفخرا.
استجابت دعا
رهبر انقلاب در بخش دیگری از این تقریظ این گونه دیدگاه خود را درباره این کتاب عنوان کرده اند:بسیار خوب و با ذوق و سلیقه نوشته شده است؛ و با نگاه هنرمندانه،کنجکاو و نکته یاب.خواندم تا ۲۸ / ۲ / ۱۳۹۳».در بخش هایی از این کتاب می خوانیم: ««اطراف ضریح کاملاً خلوت بود.مرد تعمیرکاری، که مغازه مکانیکی اش همان جا بود با تعجب بیرون آمد و مات مات کمی نگاه کرد و وقتی فهمید ماجرا چیست، دوید توی خیابان.صورتش راشش تیغه کرده بود و تمام لباس هایش روغنی بود.خواست دست هایش را بگذارد روی شیشه های جلوی ضریح که خودش هم متوجه سیاهی و روغن روی دست هایش شد.دست هایش را پشت کمرش برد و صورت خیسش را گذاشت
روی شیشه.آن طرف تر، دو آشپز از رستوران کنار خیابان بیرون آمده بودند،
با لباس های سفید کار و یکی شان فرصت نکرده بود کلاهش را هم بردارد.کم کم مردم جمع می شوند.تعمیرکار برای این که مردم به لباس هایشبرخورد نکنند و روغنی نشوند، عقب تر ایستاده بود.حال خوبی پیدا کرده بود.روزیِ تعمیرکار از خیلی ها مثل من بیشتربود آن روز.»مردى که دو پا و دو دست او قطع شده بود و هر دو چشمش نیز کور بود، فریاد مى زد:- خدایا مرا از آتش نجات بده!به او گفتند:- از براى تو مجازاتى باقى نمانده، باز مى گویى خدایا مرا از آتش نجات بده؟گفت:- من در کربلا با افرادى بودم، که امام حسین (ع) کشتند، وقتى امام شهید شد، مردم لباسهاى او را به تاراج بردند، شلوار و بند شلوار گران قیمتى در تن آن حضرت دیدم، دنیاپرستى مرا به آن داشت تا آن بند قیمتى را از شلوار درآورم.به طرف پیکر حسین (ع) نزدیک شدم، همین که خواستم آن بند را باز کنم
معجزات امام حسین
ناگاه دیدم آن حضرت دست راستش را بلند کرد و روى آن بند نهاد! من نتوانستم دست آن مظلوم را کنار بزنم، لذا دستش را قطع کردم! همین که خواستم آن بند را بیرون آورم، دیدم حضرت دست چپ خود را بلند کرد و روى آن بند نهاد! هر چه کردم نتوانستم دستش را از روى بند بردارم، بدین جهت دست چپش را نیز بریدم! باز تصمیم گرفتم آن بند را بیرون آورم، صداى وحشتناک زلزله اى را شنیدم! ترسیدم و کنار رفتم و شب در همان جا کنار بدن هاى پاره پاره شهدا خوابیدم.ناگاه! در عالم خواب، دیدم که گویا محمّد(ص) همراه على (ع) و فاطمه (س) و امام (ع) را بوسید و سپس فرمود:- پسرم تو را کشتند، خدا کسانى را که با تو چنین کردند بکشد!شنیدم امام حسین (ع) در پاسخ فرمود:- شمر مرا کشت و این شخص که در اینجا خوابیده، دست هایم را قطع کرد.فاطمه (س) به من روى کرد و گفت:- خداوند دست ها و پاهایت را قطع و چشم هایت را کور نماید و تو را داخل آتش نماید!از خواب بیدار شدم. دریافتم که کور شده ام و دست ها و پاهایم قطع شده. سه دعاى فاطمه (س) به استجابت رسیده
ایران – بهشت قلم