مجازات شش گروه به خاطر شش خصلت!
نظام جزا و پاداش در اسلام، نظامی است قانونمند، بی هیچ ظلم و بیعدالتی در حق انسانها.هر کس به تناسب
عملی که انجام داده است مورد تشویق یا تنبیه حضرت حق قرار میگیرد.در این میان برخی گناهان بیشتر مورد
مذمت پیشوایان دینی قرار گرفته است و یاران خویش را به طرق گوناگون از آنان باز میدارند.
برای مثال امام علی(علیه السلام) در روایت زیر به مجازات شش گروه به دلیل داشتن شش خصلت اشاره کرده و
میفرمایند:
«اِنَّ اللّٰهَ یُعَذِّبُ سِتَهً بِسِتَهٍ: الْعَرَبَ بِالْعَصَبِیَّهِ، وَ الدَّهٰاقِینَ بِالْکِبْرِ، وَ الْاُمَرٰاءَبِالْجَوْرِ، وَ الْفُقَهٰاءَ بِالْحَسَدِ، وَ التُّجّٰارَ بِالْخِیٰانَهِ، وَ
اَهْلَ الرُّسْتٰاقِ بِالْجَهْلِ»؛ «خداوند شش گروه را به خاطر شش عمل (یا صفت) مجازات مىنماید: عربها را به خاطر تعصّب
(نابجا)، و کدخدایان را به خاطر کبر و غرور، و زمامداران را به خاطر ظلم و ستم، و فقیهان را
به خاطر حسادت، و بازرگانان را بهخاطر خیانت (در اموال مردم)، و روستاییان (جاهل) را به خاطر جهل و نادانى».(بحار
الانوار، ج ۷۵ ، ص ۵۹)
حال باید دید چه چیز سبب شده است این گناهان در این گروهها بیش
از سایرین جلوه کند و امام(علیه السلام) چه مقصودی از بیان خود داشتهاند.
«اَلْعَرَبَ بِالْعَصَبِیَّهِ»
عربهاى متعصّب را به خاطر صفت زشت تعصّب در برابر حق مجازات مىکند، عصبیّتى که مانع قبول حق
و حقیقت مىشود و بسان پردهاى، از مشاهده واقعیّتها جلوگیرى مىکند!
بی تردید اساسی ترین پایه عبودیت و بندگی خدا
تسلیم و تواضع در برابر حق است و به عکس هرگونه تعصب و لجاجت مایه دوری از حق و محروم
شدن از سعادت است.
تعصب به معنی «وابستگی غیر منطقی به چیزی» تا آنجا که انسان حق را فدای آن کند و لجاجت به
معنی اصرار بر چیزی است به گونه ای که منطق و عقل را زیر پا بگذارد، ثمره این دو شجره
خبیثه نیز «تقلید کورکورانه» است که سد راه پیشرفت و تکامل انسان هاست.
هنگامی که به تاریخ انبیای بزرگ بازمی گردیم و علل انحراف و گمراهی اقوام پیشین را مورد بررسی قرار می
دهیم به خوبی می توان دریافت که این سه امر (تعصب و لجاجت و تقلید کورکورانه) نقش اصلی را در
انحراف آنها داشته است.
عرب عصر نبوی و علوی بسیار متعصب و لجوج در برابر پذیرش حق بود.اما این بدان معنا نیست که غیر
از اعراب آن زمان کسی این خصلت را ندارد و نیز این معنا را نمیرساند که تمامی اعراب آن عصر
لجوج بودند.بلکه بر این دسته از روایات باید با دیدی انذاری نگریست و توجه نمود هر کس در هر عصر
و مکانی اگر این خصلتها را داشته باشد گرفتار عذاب الهی خواهد شد.مۆید این معنا آن است که رسول خدا(صلی
الله علیه و آله) فرمودند: “هر کس در دلش به اندازه دانه خردلی عصبیت باشد خداوند در روز قیامت او
را با اعراب جاهلیت برانگیزاند”.(منتخب میزان الحکمه، ص ۳۸۳، ح ۴۲۷۷)
به هر حال خداوند «کدخدا» و «خان» را
به خاطر غرور و تکبّرى که دارد مجازات مىنماید.برخى از خوانین آن قدر مغرور و متکبّر هستند که به رعیّت
و مردم خود همانند حیواناتشان نگاه مىکنند و کمترین ارزشى براى آنها قائل نیستند!
«وَ الدَّهٰاقِینَ بِالْکِبْرِ»
«دهقان» مفرد «دهاقین»
به معنى «دهبان» و «کدخدا» و «خان» است و در واقع معرّب دهگان (به معنى صاحب ده یارئیس ده) مىباشد.به
هر حال خداوند «کدخدا» و «خان» را به خاطر غرور و تکبّرى که دارد مجازات مىنماید.برخى از خوانین آن قدر
مغرور و متکبّر هستند که به رعیّت و مردم خود همانند حیواناتشان نگاه مىکنند و کمترین ارزشى براى آنها قائل
نیستند!
« الْاُمَرٰاءَ بِالْجَوْرِ»
سومین دستهاى که در این روایت به آنها اشارهشده، زمامداران و حکمرانان بر مردم هستند.عامل
مجازات و عذاب اینگروه، ظلم و جورى است که بر مردم تحت فرمان خود روا مىدارند.
« الْفُقَهٰاءَ بِالْحَسَدِ»
حسادت نیز یکى از عوامل عذاب الهى است و این صفت زشت و رذیله اخلاقى عامل عذاب
علما و فقها و دانشمندان حسود است.فقهایى که با کمک گرفتن از حسادت مىخواهند مقام و منزلت دیگران را زایل
کنند، گرفتار عذاب الهى مىشوند! امام باقر(علیه السلام) در روایت زیر آثار زیانبار حسد را بیان داشتهاند:
“همانگونه که آتش
هیزم را میخورد، حسد ایمان را میخورد”.(منتخب میزان الحکمه، ص ۱۵۳، ح ۱۶۱۲)
« التُّجّٰارَ بِالْخِیٰانَهِ»
خداوند بازرگانان را به
خاطر خیانت در اموال مردم عذاب مىنماید.کمفروشى، غشّ در معامله، نپرداختن طلب طلبکاران، احتکار و مانند آن، نوعى خیانت است.
«هْلَ الرُّسْتٰاقِ بِالْجَهْلِ»
روستاییان نیز بر اثر جهل و نادانى و بىاطّلاعى از معارف دینى مشمول مجازات مىشوند.کسى که قدرت
بر تحقیق و پرسش دارد و به دنبال آن نمىرود و در جهل مىماند جهل عذر او نمىشود، بلکه چنین
جهلى عامل عذابش مىگردد.عربهاى متعصّب را به خاطر صفت زشت تعصّب در برابر حق مجازات مىکند، عصبیّتى که مانع قبول
حق و حقیقت مىشود و بسان پردهاى، از مشاهده واقعیّتها جلوگیرى مىکند!
نکات
۱- بدون شک هر کس مبتلا به
این افعال و صفات شود، مشمول عذاب خداوند مىگردد؛ هر چند در زمره یکى از گروههاى فوق نباشد.
۲- اصول و ریشههاى بدبختى انسانها همان شش صفتى است که در روایت بالا به آن اشاره شد.اگر این صفات
از جامعه بشریّت رخت بربندد و روزى تعصّب و تکبّر و ظلم و حسادت و خیانت و جهالت ریشهکن گردد،
قطعاً چنان دنیایى همچون بهشت خواهد بود.
چرا هر یک از صفات فوق به طایفه خاصّى نسبت داده شده است؟
در جواب این سۆال توجّه به این نکته لازم است که هر گروهى یک نقطه آسیبپذیرى دارد، که لغزش او
در آن نقطه شدیدتر است.روایت فوق در واقع نقطه آسیبپذیرى هر یک از جمعیّتهاى ششگانه را بیانکرده است.
نتیجه
شش خصلت عصبیت، جور، حسد، خیانت، جهل و کبر را میتوان رأس زذائل اخلاقی دانست.این شش رذیله اخلاقی آدمی را
تباه ساخته و گرفتار عذاب الهی میسازد.انسان در هر پیشه و حرفهای باید تمام توجه خویش را به کار گیرد
تا از این معاصی دور گردد اما زمینه بروز این گناهان در برخی مشاغل بیشتر است.
تبیان