کسی زمان ظهور حضرت مهدی را می داند؟
زمان ظهور
گفتگوی خود با استاد گرانقدر حضرت آیه الله سید حسن مصطفوی را در خصوص موضوع جبر و اختیار در هفتمین
مقاله با بررسی دیدگاه عرفاء که از معتقدان به جبر هستند ادامه می دهیم.
سید حسن مصطفوی
در آخرین فرازهای مقاله قبلی چنین نتیجه گرفته شد که موجودات و معلومات را غیر از خدا گرفته سپس می
گویند آیا خدا به اینها قبلا علم داشته یا نداشته و آیا بعداً علم دارد یا نه؟ در حالی که
باید گفت اینها همه مربوط به آن تخیلاتی است که موجودات را معلومات حق گرفته اند در حالی که موجودات
معلومات حق نیستند بلکه علم حق هستند.در ادامه این سخنان این سؤال پیش می آید که :
آیا این ظهور تمام علم خداست یا خیر؟
در پاسخ
باید گفت نه به تمامه بلکه به اندازه گنجایش عالم و موجودات است ولی تمام شدنی نیست یعنی همه علم
خدا تمام شدنی نیست.لازمه این حرف قدم عالم است یعنی نه ازلی است و نه ابدی، نه اول دارد و
نه آخر.ظهور حق دائما هست ” یخلق ما یشاء “، ” کل یوم هو فی شان ” یعنی قطع نمی
شود زیرا علم خدا بی نهایت است پس ظهور آن هم بی نهایت است.اگر چه ظهور بی نهایت است اما
ظاهر و قالبی که ظهور در آن وارد می شود مختلف است.
ظهور امام زمان (عج) در لوح محفوظ است.کلیت آن از این جهت که ذات احدیت ملزم شده عدالت مطلق در
جهان حاکم شود.چون این عدالت قطعی است ” لا یرد و لایبدل ” است.” لقد کتبنا فی الزبور ان الارض
یرثها عبادی الصالحون ” این قضای کلی است.اما آن ظهور به دست چه کسی باشد قدر است
از امام معصوم
(علیه السلام) پرسش شد آیا در این عالم خدا در ما است یا ما در خدا هستیم؟ فرمودند هیچکدام اتحاد
و حلول غلط است.حضرت مثال به آیینه زدند و پرسیدند وقتی به آیینه نگاه می کنی آیا تو در آیینه
هستی یا آیینه در تو؟ قطعاً هیچکدام، شما در آیینه حلول نکردی، با آیینه هم متحد نشدی، لذا حلول و
اتحاد هر دو غلط است.در عین حال که حلول نکردی متحد هم نشدی.
اما تا زمانی که به آیینه توجه می کنی صورت شما را خوب نشان می دهد.تلویزیون هم تصویر واقعی را
نمی دهد بلکه فقط جلوه ی از آن تصویر واقعی است و آن را آشکار می کند.عالم نسبت به خدا
اینگونه است.
خدا نور محض است یعنی وجود است.چون نور مطلق است و اثرش نوربخشی است، لازمه اش نور دادن است.لذا ذات
اقدس احدیت که نور است تمام لوازم وجود ذات حق که عین ذات حق است از جمله علم، قدرت، اراده
و همه این عالم ظهور اوست، و چون ظهور او شد چیز جدایی از خدا نیست که بگوییم خدا می
دانسته یا نه؟
حضرت موسی (علیه السلام) در پاسخ سوالی که فرعون از ایشان می پرسد “فما بال القرون الاولی”
به قرنهای گذشته خدای تو علم دارد؟ حضرت موسی (علیه السلام) به دلیل پایین بودن سطح فهم و علم فرعون،
این گونه جواب می دهد ” فی کتاب لا یضل ربی و لا ینسی”.در قرآن هم آمده که وقتی خدا
ظهور می کند همه این ظهورها در جائی ثبت می شود مثل صحنه هایی که در آینه می افتد، بلافاصله
عکس می گیرید که از بین نرود همان کتاب است “لا یضل ربی و لا ینسی”.
فرعون بیش از این درک نمی کرد لازم بود این گونه گفته شود.با اینکه هر چیزی ظهور دارد و ظهور
علم حق است، ولی خداوند دستور داده در کتابی ثبت شود که همان لوح محفوظ است و کم و زیاد
هم نمی شود.در عصر ما با پیشرفت علم این حرفها بیشتر و بهتر درک می شود.
اما لوح محو و اثبات غیر از این است به طوری که قسمتی از آن ثبت شده و قسمتی دیگر
را از آنجا برداشته اند.لذا آنچه که آنجا دیده می شود بخشی از آن آنجا نیست.به همین دلیل خبری که
می دهند دقیق نیست و گاهی بر خلاف هم هست مثلا دیده شده که این فرد باید فردا بمیرد و
ثبت شده و آن قسمت را که صدقه داد و عمرش طولانی شد را نمی بیند به همین دلیل خبر
از مرگ او می دهد ولی این اتفاق رخ نمی دهد.
حضرت عیسی (علیه السلام) خبر از مرگ عروسی در شب عروسیش داد ولی فردای آن روز عروس زنده بود پرسیدند
چرا؟ علت این تغییر آن بود که حضرت بخشی از آن را دیده بود که در زیر بسترش یک مار
هست و بخشی دیگر که صدقه داده بود را ندیدند.
لوح محو و اثبات در قدر است و در قضا نیست یعنی در امور جزئی است.مثلاً شخصی باید مریض شود
قدر حتمی و قطعی، مریضی بود.اما بعضی دعاها و ختم ها که برای جلوگیری از مریضی است مانع می شود
این قدر انجام شود.این ها در لوح محو و اثبات است.اما لوح محفوظ کلیات امور در آن ثبت است و
قابل تغییر نیست.
علم خدا مراتبی دارد.مرتبه اول علم خدا، در ذات است.مرتبه دوم، ظهور است.مرتبه سوم، ظهور در لوح محفوظ است که
اینها مراتب مختلفی است.
علم خدا بی نهایت است پس ظهور آن هم بی نهایت است.اگر چه ظهور بی نهایت است اما ظاهر و
قالبی که ظهور در آن وارد می شود مختلف است
ظهور امام زمان (عج) در لوح محفوظ است.کلیت آن از
این جهت که ذات احدیت ملزم شده عدالت مطلق در جهان حاکم شود.چون این عدالت قطعی است “لا یرد و
لایبدل” است.” لقد کتبنا فی الزبور ان الارض یرثها عبادی الصالحون” این قضای کلی است.اما آن ظهور به دست چه
کسی باشد قدر است.
اهل سنت می گویند هر کسی می تواند باشد فقط یک سیدی از اولاد پیامبر (صلی الله علیه و آله)
است.اما آن شخص که آن امر کلی باید مقدر به او شود امام زمان (علیه السلام) است.خود وجود امام زمان
(علیه السلام) وجود قدری است نه قضائی و این در محو و اثبات است.و این قدر دچار بدا نمی شود
یعنی هیچ چیزی مانع آن نمی شود و او باید بیاید.اگر تمام عالم دعا کنند که امام نیاید نمی توانند
مانع او شوند.
زمان آمدن هم قدر است ولی آن قدر را هیچ کس حتی امام زمان (علیه السلام) هم مطلع نیست.این قدر
در محو و اثبات نیست و هر قدری چنین نیست محو بشود.امام وجودش و ظهورش قدری است که هیچ چیز
مانعش نمی شود.زمان ظهورش هم قدری است که هیچ فرشته ای هم از آن مطلع نیست مثل روز قیامت که
فقط خدا می داند.همانطور که کلیات از خدا غایب نیست علم به تمام قدرها هم در ذات حق هست.خدا بنده
خویش را از بعضی قدرها مطلع می کند و بعضی قدرها را هم، اختصاص به خودش داده.برای خدا زمان ظهور مشخص است اما برای امام زمان (علیه السلام) مشخص نیست.
خلاصه سخن:
علم خدا تمام شدنی نیست و بی نهایت است.ظهور این علم هم بی نهایت است.اما این ظهور در قالبهای مختلفی
است.علم خدا مراتبی دارد.مرتبه اول علم خدا، در ذات است.مرتبه دوم، ظهور است.مرتبه سوم، ظهور در لوح محفوظ است که
اینها مراتب مختلفی است.
تبیان