از نگاه امام حسین(ع) خوشبختی و سعادت انسان در چیست؟
در مورد راههای رسیدن به خوشبختی، دیدگاههای متفاوتی وجود دارد سعادتمند حقیقی کسی است که آگاه و روشن است، اگر چه دنیا بر او سخت بگذرد. .مفهوم خوشبختی و سعادت را در پرشین وی ببینید.
مفهوم سعادت و خوشبختی
امام حسین(ع) خود صراط مستقیم است و راه سعادت را برای همگان ترسیم میکند،مرگ را مایه خوشبختی میداند، چون مبدأ و معادش را به درستی ترسیم و به این باور قلبیرسیده که سیر زندگی «مِنَ الله» شروع شده و با «الی الله» پایان میپذیرد.از جمله واژههایی که از مفهومی بلندبرخوردار، اما در نگاه مردم معنای جالبی ندارد، مفهوم سعادت است.در نگاه اکثر مردم سعادت یعنی خوش گذراندن و دررفاه و آسایش غوطه خوردن.و معادل فارسی سعادت همان خوشبختی است و خوشبخت را کسی میدانیم که دنیا به مرادشباشد.
آیا سعادت یعنی اینکه دنیا به مراد دلمان بچرخد و بتوانیم اسب مراد را سالیان سال در این میدان پرآشوب زندگی به جولان در آوریم؟ در مقابل اگر کسی به لذایذش نرسد و از خوشیها محروم بماند یا ازخوشیها کناره گیرد، این شخص در شقاوت غوطهور است؟ و یا خوشبخت یعنی کسی که به خواستههایش در زندگی میرسدو در مقابل بدبخت یعنی کسی که به خواستههایش نمیرسد؟اما در منطق قرآن فقر و غناء هر دو امتحانالهی است و نشانه خوشبختی غیر از اینهاست.خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «فَأَمَّا الْإِنْسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُوَ نَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَکْرَمَنِ وَ أَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَهَانَنِ کَلَّا [فجر۱۷-۱۵] اما انسان هنگامی که خداوند او را برای آزمایش اکرام میکند و نعمت میبخشد (مغرور می شود و) میگوید: پروردگارم مرا گرامیداشته!
سعادت از دیدگاه امام حسین
راز سعادت و خوشبختی
و اما هنگام که برای امتحان روزی را بر او تنگ بگیرد مأیوس میشود و میگوید پروردگارم مرا خوارکرده! چنان نیست که شما خیال می کنید».اگر سعادت آن است که اکثر مردم میپندارند به تعبیر امیرالمؤمنین (ع): «درآن هنگام که در سایه عیش شاداب غفلت انگیز به دنیا میخندید و دنیا هم به او لبخند میزد (خندهتمسخر آمیز) ناگهان زمانه، خار خود را در او فرو برد و روزگار، قوایش را در هم شکست.عوامل مرگ ازنزدیک به او نظاره کردند.در این هنگام اندوهی درون او را فرا گرفت که آن را نمیشناخت، اندوهی پنهانی کهتا آن لحظات آن را در نیافته بود».پس چرامقطوع و ناپایدار است؟ به این خوشی گذرا و پایان پذیرکه نمیتوان دل بست و نام آن را سعادت گذاشت.
سالار شهیدان (ع) زمانی میبینند که به حق عمل نمیشود واز باطل اجتناب نمیورزند مرگ در راه دفاع از حق و ریشه کن کردن باطل را سعادت میدانند؛ لذا بامرگ سرخ علاوه بر رسیدن به سعادت ابدی، و شکوفا کردن حیات خود، هم دین خدا و هم پیروان ایندین را احیاء کردند.آری سعادت اینگونه معنا میشود؛ یعنی گاهی خوشیهای زندگی که هیچ از خود زندگی هم باید چشمبست تا بتوان به خوشبختی رسبد.این یک نوع تفسیر سعادت بود که در رفتار امام حسین (ع) ظهور پیدا کرد.حالاگر در زندگی دنیوی بخواهیم خوشبختی را جستوجو کنیم باید برای این سؤال پاسخی آماده کنیم که «زکجا آمدهام آمدنم بهر چه بود…
مفهوم سعادت
به کجا میروم آخر ننمایی وطنم».امیرالمؤمنین (ع) میفرمایند: «خداوند رحمت کند کسى که بداند از کجاست و در کجاست وبه سوى کجا روان است».کسی که برای این سؤالات پاسخ داشته باشد زندگی خود را بر اساس همان پاسخها تنظیممیکند و آنگاه میتواند خوشبختی را درک کند.کسی که در مکتب قرآن بزرگ شده باشد میداند که مبدأش «إِنَّا لِلَّهِ»است و مقصدش هم «إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ» است.لذا امام حسین (ع) که خود صراط مستقیم است و راه سعادت رابرای همگان ترسیم میکند برای احیای حق، مرگ را مایه خوشبختی میداند، چون مبدا و معادش را به درستی ترسیمکرده
به این باور قلبی رسیده که سیر زندگی «مِنَ الله» شروع شده است و با «الی الله» پایانمیپذیرد.و اگر بشر توانست خود را به سلامت به مقصد برساند آنگاه میتواند ادعای سعادت و خوشبختی بکند نه آنکهچند صباحی خوش باشد و بعد هم با اعمال خود دست و پای خود را ببندد و اسیر لذات زودگذز خود باشد.به تعبیر مرحوم میرفندرسکی: «عقل کشتی، آرزو گرداب و دانش بادبان….حق تعالی ساحل و عالم همه دریاستی»اگر کسی بتواند کشتی وجود خود را به سلامت و امنیت به ساحل برسانداو خوشبخت است، و یکی از درسهای عاشورا هم تفسیر سعادت برای طالبان حقیقت است.
فارس – ویستا