بیوگرافی کامل الهام پاوه نژاد
الهام پاوه نژاد بازیگر ایرانی و متولد سال ۱۳۵۰ در تهران می باشد . او ازدواج کرده و دختری به نام کردیا دارد .او دارای مدرک کارگردانی بازیگری می باشد و فعالیت خود را از سال ۱۳۶۹ شروع کرد . از فیلم های این بازیگر می توان زندگی با چشمان بسته , همسران , هیئت مدیره و هفت سنگ را نام برد . با پرشین وی همراه باشید تا با بیوگرافی الهام پاوه نژاد آشنا شوید .
بیوگرافی الهام پاوه نژاد بازیگر سینما و تلویزیون
در بیوگرافی الهام پاوه نژاد آمده است که او متولد ۲۷ شهریور ۱۳۵۰ در تهران می باشد.
پاوهنژاد دارای دیپلم علوم طبیعی از دبیرستان نوشیروان و کاردانی بازیگری و کارگردانی از دانشگاه نیاوران (دانشکده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی) در سال ۱۳۷۱ است. از سال او به صورت حرفهای در سال ۱۳۶۹ وارد حرفه بازیگری شد و فعالیتش را در تئاتر شروع کرد. اولین کار صحنه وی در سال ۱۳۷۰ به کارگردانی اکبر زنجانپور با عنوان «ساحره سوزان» و نخستین بازی کار تصویری او در سال ۱۳۷۳
سریال همسران بود که با این فیلم شناخته شد.
خانواده الهام پاوه نژاد
او می گوید من متولد ۲۷ شهریور ۱۳۵۰ در تهران هستم و در تهران نیز بزرگ شدم. منزل پدری من، حدفاصل تئاتر شهر و تالار رودکی، خیابان خارک، کوچه شهرود است. من تا قبل از ازدواج آنجا بزرگ شدم و زندگی می کردم. پدر و مادرم هر دو کرمانشاهی هستند و درواقع اصلیت
پدرم پاوه ای است. خانواده مادر و پدرم نیز از خاندان بزرگ کرمانشاه هستند.
نحوه بازیگر شدن الهام پاوه نژاد
زمانی که بازیگر شدم در خانه پدری با مادر و پدرم زندگی می کردم. من ۱۹ سالگی وارد دانشکده بازیگری شدم و حقیقتا وارد دانشگاه شدنم خیلی متاثر از تصمیم پدرم بود. آن سال ها خیلی مخالفت بود برای هنر خواندن و مثل الان اصلا این جریان کاذب وجود نداشت که فرزندشان یا بازیگر بشود یا فوتبالیست. آن سال ها یا بچه ها باید دکتر می شدند یا مهندس و درواقع چون خواهرم (پریسا) مهندس بود، این فشار خیلی بود
که من پزشکی بخوانم؛ با توجه به علاقه ای که من به رشته زیست شناسی داشتم.
ولی واقعیتش این است که گرایش هنری و ادبیاتم خیلی زیاد بود و از بچگی فعالیت هنری و تئاتری می کردم. مرحله اول کنکور هنر را یواشکی انجام دادم چون پدرم اصلا دوست نداشت. وقتی رتبه من آمد و پدرم دیدند که من بدون هیچ گونه فعالیت عجیب و غریبی به این رتبه رسیدم قبول کردند که من به صورت آکادمیک این رشته را بخوانم و من بازیگری را زیر نظر اساتیدی چون رکن الدین خسروی و اکبر زنجان پور گذراندم
و این اساتید خیلی در دیدگاه و نگرش من تاثیر گذاشتند. بیوگرافی الهام پاوه نژاد
روایت الهام پاوه نژاد از درگذشت پدرش
اتفاق عجیبی افتاد. درست هفته قبل از این اتفاق، ما تمام چکاپ های پدر را انجام داده بودیم و پدر حال شان مساعد بود. ولی حقیقت این است که پدر من امسال درگیر دو ماجرایی شد که اگر جمع بندی اش کنم می توانم بگویم که عامل مهم تاثیرگذارنده روی از دست رفتن پدر، همین دو عامل بود. اولین مساله این بود که پدر من بهار سال ۹۳ برای یک پادرد به یک بیمارستان محلی مراجعه کرده بود و متاسفانه با بی دقتی و به جسارت می گویم که با بی لیاقتی پزشکانی که آنجا بودند، بدون توجه به رزومه پزشکی پدر من، دارویی را به او تجویز کرده بودند که این دارو باعث شده بود که تمام سیستم
عضلانی پدر من قفل کند و درواقع باعث شد که توان تحرک پدر من کم بشود
و این ناتوانی از لحاظ روانی برایش بسیار سنگین بود.
پدرم قدرت قبلی را دیگر نداشت و این مساله خیلی به او فشار روانی می آورد. مساله دیگر مساله محیطی بود که بر می گردد به خانه دیوار به دیوار خانه پدری من که تصمیم گرفتند خانه را تخریب کنند و خانه پدر من یک خانه ۴۵ ساله بود و امکان ریزش داشت و ما مجبور بودیم پدر و مادر را جا به جا کنیم زیرا برایشان خطر جانی داشت، چون می خواستند گودبرداری کنند. این موضوع برای پدر من که هرگز در سال های موشک باران
نیز خانه اش را ترک نکرد و معتقد بود به آنچه که خداوند بخواهد اتفاق بیفتد، می افتد.
ما همیشه می خندیدیم که پدرجان این شرط عقل است که وقتی موشک باران می شود تو از منزلت باید بروی. ولی او ماند. برای پدر من که در شرایط اینچنینی هم خانه اش را ترک نکرد، ترک کردن خانه، فقط به دلیل کوبیدن ساختمان کناری، خیلی تلخ و سخت بود. نمی دانم در مجموع شاید باید گفت خواست خداوند است و تقدیرش بوده، اما این مسائل بی تاثیر نبود تا این که یک روز صبح که برای نماز صبح بلند شده بود،
احساس کرده بود که حالش اصلا خوب نیست، مادرم را صدا کرده بود و همان جا از حال رفته بود.
۵ صبح به بیمارستان رسیدیم و پس از اسکن مغز، متوجه شدند
که یک خونریزی وسیع مغزی بوده که با شانس خیلی کم جراحی کردند
و مغز را ساکشن کردند اما متاسفانه پدر دیگر برنگشت.
کتاب های منتشر شده از الهام پاوه نؤاد
کتاب اول من با نام «هشت صبحِ هشت اسفند»، اسفند ۹۳رونمایی شد و انتشارات دریچه وابسته به انتشارات ویستار (آقای پیمان سلطانی) انتشار آن را برعهده داشت. کتاب به بازار آمد و بازخوردهای بدی هم نداشت. بعد از آن از انتشارات نیماژ با من تماس گرفتند که اگر مجموعه جدیدی دارم ارائه دهم من هم سال گذشته به جمع آوری و ادیت کارهایی که داشتم پرداختم و کتاب دومم با نام «قطعه ۹۴ ردیف ۷ شماره… »
را ارایه کردم که در اردیبهشت ۹۵ در نمایشگاه کتاب به صورت رسمی
به روی پیشخوان آمد.
بزرگترین کابوس الهام پاوه نژاد
انگار زنها از ۴۰ سالگی به بعد هیچ دغدغه دیگری در زندگیشان به جز ازدواج فرزندانشان ندارند.
درحالیکه در روانشناسی، بحرانی به نام بحران چهل سالگی داریم. یعنی بزرگترین
مسائل زندگی زنان در تمام دنیا تازه از ۳۵ سالگی به بعد شروع میشود.
فکر میکنم در ایران بزرگترین کابوس برای زنان این است که در حیطه کاریشان فراموش شوند
و به عقب رانده شوند برای همین خیلی از نسل بزرگی از بازیگران را میبینید
که چقدر کمکار و گزیدهکار هستند و چقدر اکثرا تئاتر کار میکنند.
پاوهنژاد ادامه داد: به دلیل اینکه در تئاتر زمینه و انتخابشان برای انتخاب نقش خیلی بیشتر از تصویر است. در سینما و تلویزیون به بازیگر زنی که چهل سالگی را رد کرده ناگهان پیشنهاد نقشی میدهند که پارتنرش متعلق به دو نسل قبل است. چرا؟ چون زن هستم
و چهل سالگی را رد کردهام؟ این بحران بزرگی برای زن آرتیست و بازیگر است
و این به نظر من بزرگترین کابوس برای ما است.
فیلم های الهام پاوه نژاد
همسران
مدرسه مادربزرگها
گارد ساحلی
یلدا
هست و نیست
و…
ویکی پدیا , مجله دیده بان , روزنامه هنرمند , ایلنا