بیوگرافی کامل ابراهیم شفیعی (بازیگر و دوبلور)

ابراهیم شفیعی علاوه بر بازیگری کار دوبله را نیز انجام می دهد و البته در تئاتر نیز حضور دارد.از جمله ,
دوبله هایی که او انجام داده است نقس تئودور در آلوین و سنجاب ها می باشد.
شراره پورجلال همسر شفیعی می باشد که کارمند صداوسیما بوده است . آنها دو فرزند به نام های,
کسری و کمند دارند.
ابراهیم شفیعی
ابراهیم شفیعی (زاده ۱۳۵۴ در تبریز) بازیگر و دوبلور اهل ایران میباشد. او از ۱۳۶۹ وارد حوزه هنری تئاتر تبریز شده،
بعدتر نیز از سال ۱۳۸۰ وارد حرفه دوبله و عضو انجمن گویندگان وسرپرستان گفتار فیلم میباشد.
چند سالی هست که زمینه بازیگری را با طنز خنده بازار شروع کردهاست.
شفیعی در طنز خنده بازار در نقش سروین (علی پروین)، رمبو، پیغام جاسم خانی (پیمان قاسم خانی)، پینوکیو،
اصیل صدفیان (رسول نجفیان)، افندی (مصطفی دنیزلی)، عمو قصاب (مجید قناد)،
سعید جمالی (مجید جلالی)، فتاح زاده (علی فتح اللهزاده)، فدایی (محمد فنایی)، کوروس مصمم (سیروس مقدم)،
عمو پررنگ (عمو پورنگ)، دکتر نفری (دکتر نظری)، هامانیاهو (بنیامین نتانیاهو) بازی کردهاست. اخیراً در فیلم مجموعه تلویزیونی ,
خروس نیز در نقش دکتر پرهام ایفای نقش کردهاست.
ایشان در کتابخانه عمو پورنگ نقش پهلوان پنبه و در محله گل و بلبل نقش ایاز (پدر عمو پورنگ) را بازی میکند.
هرچند نقش پهلوان در محله گل و بلبل وجود دارد. بازی در سریال یادداشتهای یک زن خانه دار,
به کارگردانی (مسعود کرامتی) در نقش تیمور که از شبکه ۵ سیما پخش شد.
وی در سینمایی باب اسفنجی در خشکی گوینده صدای پاتریک است.بازی در فیلم سینمایی دو دزد و دوپری به ,
کارگردانی حسین قناعت و در عیدانه عمو پورنگ نوروز ۹۵ نقش جدیدی رو به نام سوسن خانم ,
که در قالب یک عروسک کوکی هست رو ایفا کرده اند.
آثار ابراهیم شفیعی
مجموعه تلویزیونی
خانه ی باحال خان
خنده بازار
شکرآباد
محله گل و بلبل(۱۳۹۴)
محله گل و بلبل۲(۱۳۹۵)
محله گل و بلبل۳ (۱۳۹۶)
افسانه هزار پایان (۱۳۹۶)
تله فیلم
قهرمانان کوچک (حسین قناعت۱۳۹۵)
دو دزد و دو پری(حسین قناعت۱۳۹۴)
بچه نشو(احمد درویشعلی پور۱۳۹۳)
درباره زندگی خصوصی ابراهیم شفیعی، بازیگر خنده بازار بیشتر بدانید
چهره ابراهیم شفیعی، را در خندهبازار دیدهاید اما صدایش را حتما قبل از این هم شنیده بودید. کارتونهای بسیار,
زیادی با صدای او دوبله شده است و یکی از نقشهایی که میشود به یادش آورد،
تئودور در کارتون آلوین و سنجابهاست.
این بار اگر در کنار فرزندتان این کارتون را دیدید با دقت بیشتری صدای ابراهیم را گوش دهید تا متوجه شوید که او ,
واقعا تواناست. مجموعه گربههای عمو پورنگ هم که شاهکار است و نقش پیشی مانکن ,
جذابیت بسیار زیادی دارد.
ابراهیم ۲ فرزند دارد به نام کسرا و کمند و همسرش شراره پورجلال نیز هنرمند است و مادری نمونه و مسئول.
گفتوگوی ما در مورد ۱۱سال زندگی مشترک این زوج خوشبخت است و اینکه چه میکنند,
تا زندگیشان تکراری نشود.
ابراهیم شفیعی:
زمان شروع فعالیت ابراهیم شفیعی
کار بازیگری را از سال ۶۹ با تئاتر در حوزه هنری تبریز آغاز کردم؛ هم در رادیو مشغول بودم و هم در تلویزیون.
اولین کار تصویریام در تبریز بود که مردم همه مرا میشناختند. سال ۷۵ بود که وارد دانشگاه شدم و در رشته ,
بازیگری تحصیل کردم. سال ۷۸ تست دوبله میگرفتند و من فرم پر کردم و قبول شدم و از سال ۸۰ ,
وارد کار دوبله شدم و حرفهای کارم را آغاز کردم.
کارتونهای زیادی را دوبله کردم که ماندگار شد و بچهها آن را خیلی دوست داشتند که پسر خودم هم از این قاعده,
مستثنا نیست. صداپیشگی هم انجام دادم. مثلا همین اواخر در گربههای عمو پورنگ که من,
صدای پیشی مانکن را داشتم و در آلوین و سنجابها تئودور بودم.
یک شبکه به نام پویانمایی هست که مدام دوبلههای من از آن پخش میشود و پسرم ذوق میکند و میگوید ,
بابا بابا… تو… . پسرم به کار هنر علاقه دارد و ساز پیانو را انتخاب کرده و دوره میبیند.
شراره پورجلال
متولد ۱۳۵۶ همسر ابراهیم شفیعی. من در رشته کارگردانی سینما تحصیل کردم و ۱۲ سال کارمند صدا و سیما,
بودم و در حال حاضر در فرهنگستان هنر مشغول به کارم.
طرحی به تازگی تصویب شده برای مستندسازی زندگی هنرمندان که تا الان یک قسمت آن را کار کردیم.
قسمت اول زندگی مهندس محمدعلی بیابانی است که ایشان معمار سنتی هستند.
نحوه آشنایی ابراهیم شفیعی و همسرش
من و ابراهیم توسط دکتر حسین لالا یکی از اساتیدمان با هم آشنا شدیم. من و ابراهیم با هم کار میکردیم؛
من برنامهریز بودم و ابراهیم بازیگر تلهتئاتر. دکتر لالا ما راتشویق کرد که با هم ازدواج کنیم،
من ۲۴ ساله بودم و همسرم ۲۶ ساله.
ما هر دو با ازدواج مخالف بودیم ولی بعد از یک سال به این نتیجه رسیدیم که ازدواج خیلی هم خوب است.
ما هر دو هم رشته هستیم و این باعث میشود که شرایط کاری همدیگر را درک کنیم و کمتر ,
دچار مشکل شویم اما شهرت دردسرهایی دارد که بازیگر با آگاهی به سمت آن میرود.
ما ۲ فرزند داریم کسرا و کمند. یکبار کمند تب شدیدی داشت و ما به درمانگاه رفته بودیم. مردم میخواستند ,
با ابراهیم عکس بیندازند و این ما را کلافه کرده بود ولی در مجموع مردم به ابراهیم لطف دارند.
ما ۱۱ سال است که ازدواج کردهایم و هنوز مثل روز اول همدیگر را دوست داریم. میگویند با آمدن بچه شرایط ,
عوض میشود اما اینگونه نیست. بعضی اوقات دچار اختلافنظردر مورد مسائل بچهها میشویم ,
و گاهی دعوا میکنیم، گاهی قهر میکنیم اما این ارتباطی به عشق و علاقهمان ندارد.
گاهی با هم اختلاف نظر داریم اما خوشبختیم
ابراهیم: همه زحمتها روی دوش شراره است و به همین دلیل کمتر اختلاف پیش میآید چون همه مسؤلیتها ,
با خود شراره است و اگر هم نظری داشته باشم کوتاه میآیم چون میگویم من که هیچوقت نیستم ,
پس او خودش هر کاری صلاح میداند باید انجام دهد.
صحبت های ابراهیم شفیعی درباره نگهداری از بچه هایش
شراره: مادرم در نگهداری بچهها خیلی به من کمک میکند و در حال حاضر ۳ روز در هفته به مدرسه میروم.
ما تمام تلاشمان این است که برای هم تکراری نشویم. زندگی بعد از این همه سال روی غلتک میافتد,
و اختلافنظرها کم میشود و ۲ نفر با هم کنار میآیند.
گاهی از خانه بیرون میرویم و یک دور میزنیم و شام میخوریم. در حال حاضر خیلی خسته و کلافه هستم ,
به دلیل شببیداریها ودردسرهای کمند…
بین سنت و مدرنیته بلاتکلیف هستیم
ابراهیم: نسل ما نسل گذراست. بین سنت و مدرنیته بلاتکلیف هستیم و چارهای نداریم جز اینکه به هر دو اهمیت,
بدهیم. اما من احساس میکنم که ما بیشتر سنتی هستیم نه فقط در چیدمان خانه یا لباس پوشیدن,
بلکه در تفکرات اساسی زندگی هنوز سنتی فکر میکنیم و تابع یکسری اصول هستیم.
هنوز اهل رفت و آمد با خانواده و فامیل هستیم و نمیتوانیم به راحتی از این اصول فاصله بگیریم. نسل آینده,
احتمالا از سنت فاصله میگیرند و باز هم تفاوت ما با بچهها دردسرهای خاصی خواهد داشت,
اما گاهی فکر میکنم همین سنتی بودن خیلی خوب است و ارزشمند.
ماشینم را فروختم، پیانو خریدم
علاقه ابراهیم شفیعی به موسیقی
ابراهیم: من همیشه دوست داشتم که ساز بزنم اما فرصت یادگیری نداشتم. چیزی بود که خودم دوست داشتم,
اما چون نشد که وقت بگذارم ماشینم را فروختم و برای کسرا پیانو خریدم تا حداقل پسرم به آرزویش برسد,
و بتواند نوازندهای حرفهای شود. یک ماشین قسطی خریدم ولی زمانی که کسرا ساز میزند ,
آنقدر لذت میبرم که حد و اندازه ندارد.
قهر را دوست نداریم
شراره: رابطه ما با فرزندمان خیلی خوب است و تصمیم گرفتیم دو تا بچه داشته باشیم که در آینده تنها نباشند.
ما دودل بودیم و ترس داشتیم. بچه دوم زحمت زیادی دارد به خصوص الان خیلی خسته و کلافه هستم,
چون خوابم به هم ریخته و عصبی شدهام.
گاهی این خستگیها به من فشار میآورد و با هم قهر میکنیم اما در دوران قهر هم صحبت میکنیم ,
و همین باعث میشود که زودتر آشتی کنیم. همین امروز من نمیخواستم,
مصاحبه کنم چون با ابراهیم قهرم…
ابراهیم: من منت شراره را میکشم و آشتی میکنیم چون میدانم که خیلی تحت فشار است و خسته ,
میشود. کاری از دستم برنمیآید چون مدام سرکار هستم اما اگر در خانه باشم حتما به او ,
کمک میکنم تا بتوانم ذرهای از زحماتش را جبران کنم.
ویکی پدیا , مجله سیب سبز