بیوگرافی کامل مهتاب کرامتی + عکس
مهتاب کرامتی بازیگر ایرانی و متولد سال ۱۳۴۹ در تهران می باشد .بد نیست بدانید که او سفیر حسن نیّت و صلح نیز می باشد .او بازیگری را در کلاس های بازیگری امین تارخ آموخته است .اولین فیلم او برای تلویزیون مردان آنجلس بود که باعث شهرتش شد . از فیلم های این بازیگر می توان بهت , جاده قدیم , ماجان و ارغوان را نام برد . در ادامه در پرشین وی عکس هایی از این بازیگر را مشاهده می کنید.
آشنایی با مهتاب کرامتی بازیگر
مهتاب کرامتی بازیگر سینما و تلویزیون زاده ۲۵ مهر ۱۳۴۹در تهران می باشد . او دو خواهر دارد ,
که یکی از آنها داروساز است و مادرش استاد دانشگاه و دانشآموختهٔ مهندسی صنایع غذایی می باشد.
به گفته خودش او یک بار در سن پایین در نوجوانی پیش از ستاره شدن با نوازنده و آهنگساز بابک ریاحیپور (زادهٔ ۱۳۴۸)،
ازدواج کرد ولی ازدواج شان دوام زیاد نداشت و موفقیت آمیز نبود.
او از ۱ سپتامبر ۲۰۰۶/ ۱۰ شهریور ۱۳۸۵ تاکنون سفیر حسن نیّت و صلح از سوی یونیسف میباشد.
او در رشته میکروبیولوژی تحصیل کرده است و با شرکت در کلاس های بازیگری تمین تارخ بازیگری را آموخته است .
بد نیست بدانید مردی از جنس بلور (۱۳۷۷) نخستین حضورش در سینماست .
او در سال ۱۳۹۳ از پرکارترین ستارههای سینمای ایران نام گرفت.او تهیه کنندگی مستند صفر تا سکو را هم بر عهده داشته است .
در موسیقی
او پیشینهٔ عضویت در ارکستر سمفونیک تهران دارد، نخستین بار در ۱۶ دی ۱۳۸۵ دکلمهٔ سمفونی ,
«پیامبر اعظم» ساختهٔ شاهین فرهت را اجرا نمود.
در ۱۳۹۴ به عنوان راوی در کنسرتهای شهرداد روحانی اجراهایی داشت.
در فیلم مستند نلسون ماندلا، برای همیشه به کارگردانی میثم شاهبابایی نیز به عنوان راوی خواند.
در آبان ۱۳۹۴ در موزیک ویدئو قطعهٔ «خمُش باش» با صدای همایون شجریان و آهنگسازی ژانو باغومیان,
از آلبوم مستور و مست برای نخستین بار نقش آفرید.
فعالیت مهتاب کرامتی در عرصه مد
در صنعت پوشاک و طراحی مد
او صاحب یک مزون لباس در منطقهٔ غرب تهران است که از سال ۱۳۷۳ فعالیت دارد ,
و برای یکی از برندهای معروف، به طراحی و تولید لباس میپردازد و از ۱۳۸۲ به تولید صنعتی پوشاک وارد شدهاست.
در مصاحبهای به تاریخ ۲۲ آذر ۱۳۹۴ گفت که هدفش از تهیهکنندگی و بازیگری کسب درآمد نیست,
و درآمد اصلیاش از راه کسبوکاری دیگری است،
«نمیتوانم بیزنسام را بگویم چون نمیخواهم برایش تبلیغ کنم.» در اسفند ۱۳۹۵ گفت ,
که به دلیل مشغلههای بسیار این فعالیت را بهطور کامل به شریک کاریاش سپردهاست.
زندگی شخصی
به مطالعه کتاب دلبستگی دارد، در نمایشگاه کتاب فرانکفورت ۲۰۱۶ شرکت نمود ,
و خود به نشر کتاب و حمایت از آثار میپردازد.
در بهمن ۱۳۹۱ گفت که به پیادهروی، تمرین با تردمیل و شنا میپردازد؛ به سلامتی، ثابت ماندن وزن خود،
رژیم غذایی و مد اهمیت میدهد. سمیرا علایی دوست نزدیک و مدیر برنامههای اوست.
فیلم های مهتاب کرامتی
فیلمشناسی
مردی از جنس بلور (۱۳۷۷),
مومیایی ۳ (۱۳۷۸),
مرد بارانی (۱۳۷۸),
بهشت از آن تو (۱۳۷۹),
شاه خاموش (۱۳۸۲),
هشتپا (۱۳۸۳)
رستگاری در ۸/۲۰ دقیقه (۱۳۸۳),
حس پنهان (۱۳۸۵),
آدم (۱۳۸۵),
آتش سبز (۱۳۸۶),
دوزخ، برزخ، بهشت (۱۳۸۷),
بیست (۱۳۸۷),
آدمکش (۱۳۸۸),
آلزایمر (۱۳۸۹),
زندگی خصوصی آقا و خانم میم (۱۳۹۰),
فرزند چهارم (۱۳۹۱),
مزار شریف (۱۳۹۳),
عصر یخبندان (۱۳۹۳),
ارغوان (۱۳۹۳)
و…
درباره راز جوانی مهتاب کرامتی بیشتر بدانید
من سعی میکنم شبها خیلی زود بخوابم، به تغذیهام میرسم و پرخوری نمیکنم.
به دلیل اینکه مادرم متخصص تغذیه است و در خانوادهای بزرگ شدهام که خیلی به نوع خورد و خوراک توجه میشود.
صبحها ساعت۸- ۰۳/۷ بیدار میشوم. حتما ۸ ساعت در روز را میخوابم. شبها زود شام میخورم و معتقدم,
نباید لحظهای که میخواهی بخوابی شام بخوری.
چون اگر این کار را انجام دهی کابوس میبینی. (یعنی من میبینم) صبحها که بیدار میشوم حتما آب میخورم.
ولی آب خیلی یخ نمیخورم. آب خوردن جزو جداییناپذیر زندگی من است و آب را با درجه حرارت اتاق یکنواخت میکنم.
سبک زندگی مهتاب کرامتی
زیرا آب خیلی یخ میتواند اذیتتان کرده و ایجاد اسپاسم معده کند.
صبحانه را حتما کامل میخورم.
زیرا این موضوع میتواند کمک کند که اندامم ثابت بماند. برنج را محدود میخورم و اگر قرار باشد ,
همراه با غذایم برنج بخورم حتما شام کمتری میخورم، من با خانوادهام زندگی میکنم طبیعی است,
که غذای ایرانی در خانه جایگاه همیشگی را دارد.
اما شام در خانه ما همیشه سبک سرو میشود اکثرا یا سبزیجات پخته میخوریم یاسالاد یا حتی نان و پنیر.
بیشتر بدانید از مصاحبه خواندنی با «مهتاب کرامتی» لذت ببرید
اولین باری که خودتان را در آینه دیدی و احساس کردید که خیلی زیبا هستید چه زمانی بود؟
هیچ وقت همچین احساسی نداشتم.
یعنی در کودکی حداقل اطرافیان تان به شما نمی گفتند که زیبا هستید؟ در بچگی تعارف ها مقداری فرق می کند،
بلد نیستیم بگوییم مرسی، لطف کردید.
وقتی در آن سن از شما تعریف می کنند قطعا احساس زیبایی بهتان دست می دهد,
و در نهایت بعدا از این زیبایی در قابی که نامش سینماست، استفاده کردید.
بچه که بودم به زیبایی فکر نمی کردم ولی تصویر، تئاتر، قصه و ادبیات برایم خیلی جذاب بود.
من و خواهرم با هم یک تیم بودیم. با هم کتاب قصه می خواندیم.
خاطرات کودکی مهتاب کرامتی
شخصیت ها را انتخاب می کردیم، حفظ می کردیم و نقش آنها را بازی می کردیم و اصرار می کردیم ,
خانواده بنشینند نمایش ما را ببینند.
اولین صحنه ای که روی آن بازی کردم، تخت دوطبقه مان بود و طبقه بالا به سن تئاتر تبدیل شده بود.
برای خودمان طراحی لباس می کردیم و هر چیزی که داشتیم به خودمان آویزان می کردیم.
بازی های پسرانه هم می کردید؟
من خیلی شیطون بودم، در شهرکی که زندگی می کردیم، سردسته دخترهای محل بودم. یادم است ,
میوه های درخت چنار را که شبیه توپ های تیغ دار بود،
جمع می کردیم و توی ساختمان های نیمه ساز موضع می گرفتیم و از آن بالا آنها را به سمت پسرها پرت می کردیم.
موهای پسرها بلند بود و خیلی به موهایشان می نازیدند.
این توپ ها توی موهایشان گیر می کرد. یک بار می دانستیم چه خراب کاری ای کردیم و جرات نمی کردیم,
به خانه برگردیم چون دو تا پسرعمه من هم جزو آن گروه بودند که بهشان توپ تیغ دار پرت کرده بودیم.
بعد از ظهر با پدرشان و عمه ام آمدند خانه ما، توپ ها طوری توی موهایشان گیر کرده بود ,
که مجبور شده بودند موهایشان را کوتاه کنند.
فوتبال هم زیاد بازی می کردیم من همیشه دروازه بان بودم و خودم فکر می کنم دروازه بان خوبی هم بودم.
دوران کودکی مهتاب کرامتی
پس حسابی بچگی کردید. کودکی خود را در کدام شهر سپری کردید؟
به خاطر ماموریت پدرم، چند سالی را در محله گلسار رشت زندگی می کردیم.
برای همین حس خیلی خوبی نسبت به گیلان دارم.
فیلم هایی که در بندرانزلی گرفته می شود خاطرات خوبی را برایم یادآوری می کند.
یاد همان شیطنت های کودکی می افتم. همیشه شلوارهای جین ما پاره بود و مادر مجبور بودند وصله کنند؛
همه جای من و خواهرم زخم بود ولی خوشحال بودیم.
سینما چه زمانی به زندگی تان اضافه شد؟
سال دوم دانشگاه و با فیلم هامون.
اولین فیلمی که در سینما دیدید، چه فیلمی بود؟
سوته دلان.
برویم سراغ سال دوم دانشگاه که شما را به سمت بازیگری سوق داد.
سال دوم دانشگاه فیلم هامون را با دوستان دیدیم و من تا مدت ها گیج بودم. با تماشای این فیلم,
این قدر به سینما علاقه مند شدم که مدت ها مترصد بودم که به نوعی وارد آن شوم.
در خیابان و دانشگاه خیلی مواقع به من پیشنهاد بازیگری می شد ولی جلوی خودم را گرفتم,
تا از طریق درستی این اتفاق بیفتد.
نحوه بازیگر شدن مهتاب کرامتی
تئاتر عشق آباد شروعی برای من شد که کلاس های آزاد بازیگری آقای امین تارخ را شروع کنم.
سطح کلاس خیلی بالا و برایم جدی بود. من و دوستانم آمده بودیم که ثابت کنیم می شود,
وارد سینما شد و سالم بود.
بعد تلاش مان را کردیم که خانواده مان را راضی کنیم که اجازه بدهند به این عرصه ورود کنیم.
من قبلا به پدر و مادرم گفته بودم. پدرم خیلی جدی گفته بود الان نه، ولی هر وقت ازدواج کردی ,
می توانی بروی، پس درسم را خواندم.
یکی از دوستانم به نام «مریم رحیمی» دانشگاه را ول کرد و رفت سوره و کارگردانی خواند تحسینش می کنم,
که چطور او این قدر شجاع بود و چقدر خوب توانست تصمیم بگیرد.
راستش من این شجاعت را نداشتم، بنابراین تحصیلم را تمام کردم،
فارغ التحصیل شدم تا شرایط این موقعیت را برایم به وجود آورد که بتوانم از کلاس های آزاد بازیگری وارد سینما شوم.
کلاس ها را خیلی دوست داشتم، استادهایمان فوق العاده بودند.
امروز می بینم که بسیاری از پدر و مادرها بچه هایشان را می آورند کلاس بازیگری تا سرگرم باشند ,
و فکر کنند که می توانند آینده داشته باشند،
ولی آن زمان این طور نبود. بچه ها همه تلاش می کردند تا بتوانند خانواده شان را برای ورود به سینما راضی کنند.
واکنش پدر و مادر مهتاب کرامتی به بازیگر شدنش
پدر و مادرتان از اولین کار شما استقبال کردند؟
مادر که همیشه استقبال می کرد. اما پدرم آرام آرام با کارم کنار آمد و حالا که پدرم تمام کارهایم را پیگیری می کند،
خوشحال هستم. الان یک سال و نیم است که در آمریکا هستند,
ولی می دانم که اخبار سینمایی را پیگیری می کنند.
فیلم مرد بارانی را بی نهایت دوست دارند.
چقدر غمگین می شوید؟ وقتی غمگین می شوید، چه می کنید؟
غمگین نمی شوم، ناامید می شوم. ناامیدی اذیتم می کند. آدمی هستم که سعی می کنم ,
مثل آب از کنار مشکلات رد شوم؛ یعنی سعی می کنم مشکلات من را متوقف نکند.
در تنهایی موزیک گوش می کنید؟ کتاب می خوانید؟ چه کار می کنید؟
هر آنچه فکر کنید انجام می دهم. حتی گاهی صورتم را نمی شوم. شاید دوش هم نگیرم و تختم به هم ریخته بماند.
به عنوان سفیر صلح یونیسف وقتی می بینید بچه ها در چهارراه ها و در سرما می لرزند ,
و گل می فروشند، چه حسی پیدا می کنید؟
از کار کردن بچه ها متاسف می شم. بچه ها باید درس بخوانند و بازی کنند. مردم فقط کودکان سر چهارراه را می بینند ا,
ما من خشونت خانگی را دیده ام. عدم رعایت بهداشت را دیده ام. بیماری های سخت و سوءتغذیه کودکان را دیده ام.
کودکی دارید که مسئولیتش را بر عهده گرفته باشید؟
نه ولی یک پرورشگاه کوچک داریم به نام «کودکان سرزمین من» که آنجا از ۱۲ بچه نگهداری می کنیم.
سعی می کنیم که این کودکان تا جایی که امکان دارد در محیط خانوادگی بزرگ شوند.
یعنی فضای پرورشگاه مانند یک خانه است.
ماهنامه تبار , مجله ایده آل