از زنم کتک میخورم اما …
ندارد و به همین دلیل او را کتک میزند، با مراجعه به دادگاه خانواده تقاضای طلاق داد.
او که در شعبه ۲۶۸ دادگاه خانواده حضور پیدا کرده بود، خطاب به عموزادی رئیس شعبه ۲۶۸ گفت: من با
همسرم اختلاف فرهنگی داریم، همین باعث شده که مشکلات و درگیریهای زیادی بین ما ایجاد شود و گاهی هم کار
به کتککاری کشیده میشود که این کتککاری بیشتر از طرف من اتفاق میافتد.
من وقتی عصبانی میشوم به همسرم سیلی میزنم و البته او گاهی اوقات از خودش دفاع میکند اما بیشتر این
من هستم که او را میزنم.
این زن ادامه داد: شوهرم را دوست ندارم و در این چند سال فقط به واسطه ترحمی که به او
داشتم زندگی مشترک با او را ادامه دادم.
زن جوان ادامه داد: همسرم آدم بدبینی است.
نسبت به همه کس بدبین است.
وقتی وارد منزل میشود به بازجویی کردن از من میپردازد و باید کلمه به کلمه اتفاقات و صحبتهایی را که
در طول روز داشتهام برای او توضیح بدهم.
من و همسرم تفاهم نداریم و دیگر نمیتوانم با او زندگی کنم.
به همین دلیل تقاضای طلاق دادم.
همسر این خانم هم در پاسخ به صحبتهای او گفت: من زنم را دوست دارم و حاضر نیستم او را
طلاق بدهم.
او ادامه داد: اختلاف من و همسرم اختلاف فکری نیست بلکه اختلاف مذهبی است.
خانواه زن من مذهبی نیستند و ایشان حجابشان را رعایت نمیکنند و پیش پسرخالههایش بدون حجاب میگردد.
اگر من به او بگویم که چرا حجاب را رعایت نمیکنی او مرا کتک میزند.
جای انگشتها و ناخنهایش هنوز روی صورت من است.
قاضی خطاب به زن گفت: چرا همسرت را میزنی؟ او گفت: شوهرم مقصر است.
او این شرایط را فراهم میکند و با اعمال و رفتارش مدام من را عصبانی میکند.
زن جوان ادامه داد: من زن دوم ایشان هستم.
ایشان از زن اولش هم مدام کتک میخورد که جای این زخمها هنوز روی صورتش باقی مانده است.
زن جوان ادامه داد: این آقا بعد از اینکه کتک میخورد متوجه رفتار اشتباه خود میشود و تازه آن وقت
است که عذرخواهی میکند.
مرد نیز در پاسخ او گفت: من با زن اولم و دخترم که ۱۵ سال دارد به گردش رفته
بودیم که من آنجا جلوی چشم دخترم سیگار کشیدم و زن اولم که از این موضوع عصبانی شده بود یک
سیلی به من زد و اصلا کتککاری در میان نبوده است.
من هر دو زن خود را دوست دارم و از زندگی با آنها راضی هستم.
زن دوم خودم را که در این دادگاه تقاضای طلاق داده است دوست دارم و او را طلاق نمیدهم.
در پایان این جلسه قاضی عموزادی از زن خواست در قبال بذل مهریه طلاق بگیرد که او با این پیشنهاد
موافقت نکرد و ادامه رسیدگی به این پرونده به وقت دیگری موکول شد