پانته آ پناهی ها ؛ از نقش شربت در سریال شهرزاد تا بانوی عمارت |سبک زندگی افراد مشهور(۲۷۸)
پانته آ پناهی ها بازیگر ۴۱ ساله سینما و تلویزیون ایزان است. در سال های اخیر او را در سریال ها و فیلم های معروفی دیده ایم که هرکدام توانسته اند برای ما لحظات خوشی را فراهم کنند. از بازی خوبش در نفس تا آااادت نمیکنیم و در سریال ها هم از نقش شربت در سریال شهرزاد تا افسر الملوک در سریال بانوی عمارت که این روزها در حال پخش است. در این شماره از سبک زندگی افراد مشهور شمارا با زندگی پانته آ پناهی ها بیشتر آشنا می کنیم.
بیوگرافی پانته آ پناهی ها
پانته آ پناهی ها در ۹ آذر ۱۳۵۶ در تهران متولد شد.
لیسانس رشته کارگردانی سینما از موسسه آموزش عالی سوره را دارد،
اما می گوید بطور اتفاقی بدلیل صدای جذابش وارد تئاتر شده و سپس به سمت منشی گری صحنه رفته است.
بیوگرافی پانته آ پناهی ها
نحوی بازیگر شدن پانته آ پناهی ها
یک روز در دانشگاه تهران کسی را صدا کردم و در همان زمان حسین کیانی صدای من را شنید
و از آن خوشش آمد اما آنقدر خجالتی بود که از فرد دیگری خواست
که از من بپرسد آیا کار تئاتر می کنم ؟
من هم جواب دادم نه، تئاتر بلد نیستم ! از من پرسید که دوست دارم تئاتر بازی کنم ؟
من هم گفتم بدم نمی آید تجربه کنم، اما هنوز آشنایی با تئاتر نداشتم
پس از آن آقای کیانی من را سر تمرین های تئاتر برد و وقتی صحنه و اتفاقات آن را دیدم
برای من که در آن مقطع مشکلاتی در زندگی داشتم ، از حضور روی صحنه تئاتر به آرامش رسیدم
زندگینامه پانته آ پناهی ها
پیش به سوی منشی گری صحنه
آن موقع سنم کم بود و در تئاتر سیاها حضور داشتم و به خودم می گفتم؛
چه چیز بیشتری از دنیای بازیگری می خواهم؟ در یک تئاتر مهم بازی کرده ام،
با این تئاتر به خارج رفته ام و خودمان و گروه مان معروف و مشهور شدیم،
پس این برای من در زمینه تئاتر کافی می باشد و باید دنبال کار دیگری باشم که من را خوشحال کند به همین دلیل منشی صحنه شدم.
زندگی پانته آ پناهی ها
کارنامه ی پانته آ پناهی ها
سینمایی
* آااادت نمیکنیم (۱۳۹۴)
* آبجی (۱۳۹۴)
* اروند (۱۳۹۴)
* در سکوت (۱۳۹۴)
* لاک قرمز (۱۳۹۴)
* نفس (۱۳۹۴)
* بوفالو (۱۳۹۳)
* من دیگو مارادونا هستم (۱۳۹۳)
* جینگو (۱۳۹۲)
* خانوم (۱۳۹۲)
* مواجهه (۱۳۸۳)
* آن مرد را نکشید (۱۳۸۲)
پانته آ پناهی ها در بانوی عمارت
سریالی
شهرزاد (۱۳۹۴)
بانوی عمارت (۱۳۹۷)
جشنواره ها
دیپلم افتخار بهترین بازیگر برای بازی در فیلم خانوم در بخش نگاه نو (فیلم اول) سی و دومین دوره جشنواره فیلم فجر – ۱۳۹۲
گفتگوی مازیار میری با پانته آ پناهی ها
مازیار میری: من تو را خوب می شناسم و می دانم کارت از پشت صحنه سینما شروع شد. منشی صحنه بودی، یک منشی صحنه خیلی خوب هم بودی؛ از آن ها که همیشه کارگردان ها دنبال کار کردن با آن ها هستند. همیشه هم جزو اولین انتخاب ها بودی، پس نه مسئله مالی داشتی، نه مسئله کاری. چه اتفاقی برای پانته آ پناهی ها افتاد که احساس کرد علاقه مند به بازیگری است؟
پانتهآ پناهیها : من علاقه مند به بازیگری در سینما نبودم.
مازیار میری: خب با سینما کاری ندارم، بازیگری تئاتر.
بازیگری در تئاتر، حس و حال عجیبی دارد.
مازیار میری: وقتی متوجه این حس و حال شدی، دلت خواست بازیگر شوی؟
پانتهآ پناهیها : من قبل از اینکه منشی صحنه شوم، بازیگر تئاتر بودم
که البته به شکل تصادفی وارد این حیطه شدم. یک روز در دانشگاه تهران فردی
را صدا می زدم و آقای حسین کیانی صدای من را شنید و آنقدر خجالتی بود
که از یک نفر خواست تا از من بپرسد کار تئاتر می کنم یا نه؟ من هم گفتم نه.
من تئاتر بلد نیستم! آن زمان سینما می خواندم اما دوستانم در دانشگاه تهران درس می خواندند و
به همین دلیل به دانشگاه هنرهای زیبا رفت و آمد داشتم. از من پرسیدند دوست داری تئاتر بازی کنی؟
من هم گفتم بدم نمی آید تجربه کنم، اما هنوز آشنایی با تئاتر نداشتم.
آقای کیانی من را سر تمرین های تئاتر بردند و تازه در پروسه تمرین فهمیدم
چه اتفاقی در تئاتر می افتد و تا چه حد می تواند حس و حال خوبی به زندگی من بدهد.
آن مقطع مشکلاتی در زندگی داشتم و از حضور روی صحنه تئاتر به آرامش می رسیدم.
آن زمان کم سن و سال بودم و تئاتر «سیاها» را بازی می کردم و با خودم می گفتم؛
چه چیز بیشتری از بازیگری می خواهم؟
در تئاتر مهم بازی کرده ام، با این تئاتر به خارج رفته ام، خودم و گروه مان معروف و مشهور شدیم،
پس همین برای من در عرصه تئاتر کافی است و باید دنبال کار دیگری بگردم که من را خوشحال کند.
به همین دلیل منشی صحنه شدم.
مازیار میری: پس قبل از اینکه منشی صحنه باشی، یک تئاتر، بازی کرده بودی.
چند تئاتر. ولی آن اتفاقی که باعث شد احساس کنم به نوعی به ته تئاتر رسیده ام
و برایم کافی است، نمایش «سیاها» حامد محمدطاهری بود.
نقش های پانته آ پناهی ها
گفتگو با پانته آ پناهی ها
مازیار میری: تو به عنوان منشی صحنه، اولین فردی هستی که بازی بازیگران را می بینی. آیا هیچ وقت فکر کردی به اینکه اشتباهات بازیگران را به کارگردان گوشزد کنی یا خودت را جای آن ها قرار دهی؟
بسیار زیاد. چون آدمی به شدت حسی هستم، بیشتر بازیگرانی که تکنیکی کار می کردند
توی ذوقم می زدند و حسشان به خصوص از طریق چشم منتقل نمی شد.
همیشه این نکات را به کارگردان می گفتم.
مازیار میری: من خودم همیشه اول نظر منشی صحنه و دستیارم را می پرسم حتی قبل از فیلمبردار. تو به عنوان بازیگری که خودت هم بازی می کنی، تا چه حد خودت را در آن بازیگران می دیدی و سعی می کردی نگاه یک منشی صحنه را به بازی خودت هم انتقال بدهی؟
پانتهآ پناهیها : هیچ وقت خودم را در آن ها نمی دیدم ولی به این دلیل که با اتفاقات
جاری در صحنه همراه بودم، مثلا وقتی بازیگر گریه می کرد،
من هم گریه می کردم یا وقتی از ته دل می خندید من هم نمی توانستم جلوی خنده هایم را بگیرم.
حتی برای اینکه بازیگری بتواند راحت تر بازی کند و دیالوگ هایش را بگوید،
پشت دوربین می ایستادم و دیالوگ های مقابل او را می گفتم.
مازیار میری: اولین فیلمی که به طور حرفه ای به عنوان بازیگر دعوت به کار شدی، چه فیلمی بود؟
فکر کنم فیلم «گس» بود.
مازیار میری: یعنی قبل از «گس» فیلمی بازی نرده بودی؟
بازی کرده بودم اما نه به شکل حرفه ای. مثلا در فیلمی منشی صحنه بودم و دو
سکانس هم بازی کردم یا همین فیلم «آن مرد را نکشید». در واقع سه فیلم قبل از «گس» داشتم؛
«مواجهه» آقای سعید ابراهیمی فر که دو پلان بازی کردم،
«به رنگ ارغوان» آقای ابراهیم حاتمی کیا که یکی دو پلان و در «بوی بهشت»
حمیدرضا محسنی هم یک سکانس بازی کردم.
مازیار میری: فکر می کنی تا به حال در سینما، درست انتخاب شده ای؟
نه، فکر می کنم برخی موارد درست انتخاب شده ام اما بعضی موارد هم درست انتخاب نشدم
و خودم هم اشتباه انتخاب کردم.
خانم پناهی ها در سریال «شهرزاد» هم نقش متفاوت و جذابی را ایفا کردید. نگران دیده نشدن این نقش در کنار بازیگران حرفه ای و برجسته ای مثل آقای علی نصیریان، شهاب حسینی، ترانه علیدوستی و مصطفی زمانی نبودید که کاراکترهای ثابت سریال هستند؟
متفاوت کار کردن همیشه در تئاتر، دغدغه من بوه، در سینما هم همینطور.
متاسفانه در سینما بیشتر نقش زنان بدبخت و بیچاره را به من دادند.
می دانستم به خاطر فرم چهره و چشم هایم این تمایل در کارگردانان به وجود آمده و در
حال تبدیل شدن به بازیگری بودم که فقط یک مدل نقش را بازی می کند.
اما در تئاتر به این شکل نیست چون روحیات و توانایی های فیزیکی مرا می شناسند
و گستردگی و تنوع نقش در تئاتر بیشتر است. در سینما چنین اتفاقی برای من افتاد
اما سر شیطنت تورج اصلانی در فیلم «جینگو»، نقش فانتزی و متفاوتی را بازی کردم که خودم هم بسیار دوست داشتم.
وقتی آقای حسن فتحی هم پیشنهاد بازی در سریال «شهرزاد» را به من دادند،
پرسیدم چه نقشی است؟ گفتند یک آدمکش!
این نقش برای من جذاب و متفاوت بود و به همین دلیل بازی در سریال را قبول کردم.
آقای فتحی گفتند از قسمت ۱۳ وارد قصه می شوی.
گفتم مهم نیست یعنی اندازه نقش برایم مهم نبود بلکه سنت شکن بودن این کاراکتر برایم جذابیت داشت.
پانته آ پناهی ها در شهرزاد
چنین نقشی هم در کارنامه شما، هم در سینمای ما سنت شکن است و در شبکه نمایش خانگی که خط قرمزها کمتر است، می تواند دیده شود!
بله، من تا به حال چنین نقشی بازی نکرده بودم و آقای فتحی که می دانستند تر
و فرز هستم و این نقش کمی اکشن دارد، مرا انتخاب کردند و من هم استقبال کردم.
وقتی شروع به بازی کردم، اصلا به این فکر نکردم که سریال،
داستان فرهاد، شهرزاد و شیرین است یا حضورم تحت تاثیر استادی مثل آقای نصیریان قرار می گیرد که بسیار متمرکز هستند و کارکردن با ایشان بسیار سخت و لذتبخش است.
حتی یک لحظه هم فکر نکردم که نقش ام کوتاه است بلکه فقط کیف می کردم
از این که نقشی متفاوت را بازی می کنم. بعد متوجه شدم که در تدوین ورود
من به سریال به تعویق افتاده و در قسمت ۱۹ وارد سریال می شوم اما
می دانستم به خاطر متفاوت بودن نقش شربت، مخاطبان متوجه اش می شوند.
حضور در این سریال در ارتباط شما با مخاطب عام هم نقش مهمی داشت. اتفاقی که در تئاتر و حتی سینما نمی افتد. ارتباط گسترده با مخاطب عام در روند کاری شما چه تاثیری داشته؟
واقعا هیچ وقت ارتباط من با مخاطب به این شکل نبوده چون همیشه تئاتر بازی کردم
که مخاطب آن همواره کم بوده است. تنها در تئاتری که با رضا حداد کار کردم
مخاطب مان زیاد شد و این اولین باری بود که مخاطب عام وارد خانواده کوچک تئاتر شد.
علاوه بر آن اصلا شهرت را دوست ندارم چون همیشه فکر می کردم آدم باید کار
خودش را انجام بدهد و سرش به کار خودش باشد.
حالا چه اهمیتی دارد که مورد توجه قرار بگیرید، هر بار که در تئاتر جایزه گرفتم،
واقعا خجالت کشیدم. وقتی به خاطر سریال «شهرزاد» مردم در خیابان یک جور خاصی
به من توجه می کنند، وظیفه و مسئولیت سنگینی برای من به وجود می آید.
مازیار میری: می خواهم درباره مراقبت از خودت در انتخاب هایت بپرسم. آیا تا به حال پیش آمده به یک کارگردان که نقشی را به تو پیشنهاد داده بگویی فلانی بهتر از من است؟
بله.
مازیار میری: کار سختی است چون معمولا بازیگران این کار را نمی کنند.
پانتهآ پناهیها : نه من اینطوری نیستم که نظر واقعی ام را نگویم.
چون هنوز نقش ام در گروه کارگردانی را ادامه می دهم و حواسم به انتخاب گروه بازیگران است.
به همین دلیل بسیار پیش آمده که بگویم من مناسب این نقش نیستم و
بازیگر دیگری را پیشنهاد دهم. همین اواخر در کاری کارگردان را مجاب کردم که نقش،
ویژگی هایی لازم دارد که در من نیست و یک بازیگر دیگر را پیشنهاد دادم.
مازیار میری: با توجه به جایگاهی که در تئاتر پیدا کرده ای فکر می کنی در سنیما هم به آن نقطه اوج رسیده ای؟
نه.
مازیار میری: خیلی مانده به آن نقطه برسی؟
خیلی.
ممکن است دوباره سراغ کار منشی صحنه بروید تا چهره تان برای مخاطب عام کمرنگ شود؟
من برای منشی صحنه ها و این کار احترام بسیاری قائل هستم چون فکر میکنم
به شدت زحمت می کشند؛ البته آن هایی که درست و حرفه ای کار می کنند،
زحمت می کشند و بار سنگینی روی دوششان قرار دارد.
به همین دلیل دیگر توان این کار را در خودم نمی بینم اما از وقتی دانشجوی کارگردانی بودم،
ایده آل فیلم سازی در ذهن داشتم و برای پایان نامه ام هم یک کار هشت دقیقه ای با فضایی غیرعادی ساختم.
چرا تا به حال برای کارگردانی و ساخت فیلم اقدام نکردید؟
مشکل اصلی من نداشتن فیلم نامه و قصه خوب است. چون در خودم دانش نوشتن را نمی بینم
ولی توان روتوش کردن دارم و وقتی یک فیلمنامه می خوانم متوجه می شوم کجا کم و زیاد دارد.
همیشه دغدغه من یک قصه خوب بوده و ایده ای در ذهنم دارم که دوست دارم
درباره آن به شکل خاص یک فیلم بسازم اما نمی دانم چه زمانی.