سبک زندگی ، بیوگرافی و نوع پوشش افراد مشهور(۴۵) / بهنوش طباطبایی/ دوست داریم فرزندمون دختر بشه و اسمشو لو نمیدیم!
بیوگرافی بهنوش طباطبایی
نام : بهنوشنام خانوادگی : طباطباییتاریخ تولد : ۱۳۶۰/۲/۲۷محل تولد : تهرانتحصیلات : لیسانس کامپیوترهمسر :مهدی پاکدل ( بازیگر)
——————————
بهنوش طباطبایی متولد ۲۷ اردیبهشت ۱۳۶۰ بازیگر ایرانی است.
او لیسانس مهندسی کامپیوتر دارد و یک دورهٔ بازیگری در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران گذرانده است.
اولین تجربه بازیگری اش با سریال کوی دامون در سال ۸۱ بوده ،با سریال مسافری از هند شهرتش را به
دست آورد .
بهنوش طباطبایی در تاریخ ۱۳ اسفند ۱۳۸۹ با آقای مهدی پاکدل(بازیگر) ازدواج کرد.
صبور و آرام و کم حرف است ،اوقات فراغت خود را صرف مطالعه می کند ،عاشق سفر است ورنگ مورد
علاقه اش آبی است.
دوران کودکی بهنوش طباطبایی
ماجرای ازدواج و آشنایی پاکدل و بهنوش طباطبایی در این مصاحبه خواندنی :
زمستان بود یا تابستان؟
زمان ساخت فیلم مصائب دوشیزه بود.
من موتقدم میشه ادم ها رو از روی خندشون شناخت، میشه از روی خنده ی یک نفر فهمید که چقدر
چاک و معصومه و یا برعکس چقدر دروغگو هستش.
من در پشت صحنه فیلم ها همیشه سعی میکنم بامزه باشم و این کار شاید برای خیلی ها خوشایند نباشه
ولی من همیشه کارمو ادامه میدم.
خنده های بهنوش همیشه برام دل نشین بود و حتی به خودش هم گفته بودم که چقدر بی محابا میخنده.
شاید همین خنئهاش بود که باعث شد عاشقش بشم، …
آره همین بود.
بهنوش آقای پاکدل که خودشونو لو دادن، شما چطور شد که دل بستین؟
بهنوش: چیزیکه منو جذب خودش کرد بامزه بودن مهدی بود.
من تو کارم جدی هستم و همیشه وقتی سرکارم درحال تمرکز کردنم.
اما مهدی اصلان اینجوری نیست او سرکار همش میگه، میخنده و دوست داره به اطرافیاش خوش بگذره.
البته شاید در آینده تغییر کنه!!
شما مراسم خواستگاری رو برگزار کردین؟
مهدی: بله، کاملا مطابق با رسومات ایرانی.
بهنوش طباطبایی و استاد شهداد روحانی
میشه بفرمایید که چه موقع به این نکته رسیدین که خانم طباطبایی می تونه همسر مناسب شما باشه؟
جرقه ی این که بهنوش همان کسی است که من می خواهم حدود سه
سال پیش تو ذهنم خورده بود و خیلی به این موضوع فکر میکرد و اخرش حدود ی سالو نیم پیش
این موضوع رو به بهنوش گفتم.
عکس کودکی بهنوش طباطبایی
میشه بگین چطور این موضوع رو به خانم طباطبایی گفتین؟
گفتم من میخوام با شما ازدواج
کنم، شما تمایلی به این کار دارین؟
بهنوش: من مدتی به این موضوع فکر کردم پس از اینکه با خودم
به نتیجه رسیدم.
موضوع رو با خانواده درمیون گذاشتم.
تاریخ خواستگاری؟
بهنوش: ۱۰ اسفند.
جالبه بدونین هردوی ما بعد از همه به مراسم رسیدیم، چون سر اجرا بودیم.
مراسم عقد؟
فردای روز خواستگاری ۱۱ اسفند.
چقدر زود
بله ما با هم حرف هایمان را زده بودیم.
یک اردیبهشتی و یک تیر ماهی
به نظر ترکیب خوبی هستید.
بهنوش: من یک جاهایی خیلی خشک و جدی هستم و به آدمی مثل مهدی که چنین فضایی ایجاد میکند، احتیاج
داشتم برای اینکه حوصلهام سر نمیرود.مهدی: پس برای سر رفتن حوصلهات با من ازدواج کردی؟بهنوش: نه.
برای مهربونیهات!
شما متولد چه ماهی هستید؟
مهدی: تیرماه.
۱۰ تیر ۱۳۵۹٫بهنوش: من اردیبهشتیام.مهدی: بله، بانوی اردیبهشت.
دوست دارم فرزندم آهنگساز بشود
دوست دارید فرزندتان چه کاره بشود؟
مهدی: اصولا همه پدرها کمبودهای خودشان را دوست
دارند در فرزندشان رفع کنند.
در سریال ستایش هم داستان همین است.
پدر میخواهد از پسرش چیزی بسازد که خودش نیست.
مثلا من به بهنوش گفتهام که بچهام آهنگساز بشود به خاطر اینکه خودم از بچگی علاقه به موسیقی داشتم اما
هیچوقت نشد.
حالا شرایط بود، محیط بود، هرچه که بود.
اما دوست دارم بچهام آهنگساز بشود.
البته نمیدانم خودش خوشش میآید یا نه.
خیالپردازی برای اسم بچهای که رویای ماست
حالا که رابطه شما به اینجا رسیده آیا افقش مثل همه ازدواجهاست، یا
نه؟
بهنوش: یعنی چی؟
مثلا قصد بچه دار شدن دارید مثل همه خانوادهها؟
بهنوش: اگر پای بچهدار شدن وسط نباشد،
خانمها چرا باید ازدواج کنند؟مهدی (با خنده): شما افقت چند ساله است؟ من الان فکر میکنم زود است.بهنوش:بله الان که
زود است.
در بین بازیگرهای خارجی، بچه دار شدن حتی یکجور پز است اما ایرانیها اینطور نیستند.
مهدی: این اخلاق آمریکاییهاست و اصولا از بچه زیاد خوششان میآید.
اما اروپاییها اینطور نیستند.بهنوش: به هرحال باید زمانش برسد(dot) مهدی: من فکر میکنم تنها چیزی که من و بهنوش دربارهاش
رویاپردازی کردهایم، همین بچه بوده.
همین که اسمش را چه بگذاریم.
بهنوش طباطبایی و سید محمد خاتمی
اسمش را چه میگذارید؟
بهنوش: بگذارید لو ندهیم.مهدی: به هزارتا اسم فکر کردیم.
بهنوش طباطبایی و دیار دلاوری و پناه استخری
دوست دارید پسر باشد یا دختر؟
مهدی: جفتمان دختر دوست داریم.
البته دختری که در چهارسالگی بماند و از این لباس خوشگلها بپوشد و آدم ببردش بیرون، خیلی کیف دارد، اما
حیف که بزرگ میشود!