سیما خضرآبادی بازیگر علی البدل ازدواج کرد|سبک زندگی وبیوگرافی افراد مشهور(۱۵۲)+تصاویر
سیما خضرآبادی
عکس مراسم عقد سیما خضرآبادی بازیگر زن ایرانی سینما و تلویزویون که در سریال علی البدل در نقش عکاس بازی
می کرد را مشاهده میکنید.
سیما خضرآبادی، بازیگری که نقش دانشجویی به نام آناهیتا اقبالی را در سریال «علی البدل» بازی می کرد، ازدواج کرد.
وی در سریال هایی چون وضعیت سفید، آسپرین، جاده چالوس، حانیه، چک برگشتی و…
ایفای نقش کرده است.
ما هم از صمیم قلب برای این بازیگر آرزوی خوشبختی می کنیم.
سیما خضر آبادی اولین کار خود را در تلویزیون با سریال ایستگاه آخر منوچهر عسگری نسب آغاز کرد و در
سینمایی کودک و فرشته در نقش لیلا بسیار خوب درخشید و بلافاصله در سریال وضعیت سفید حمید نعمت الله دیده
شد.
بعد از آن در فیلم سینمایی من و زیبا به کارگردانی فریدون حسن پور در کنار پرویز پرستویی و شهاب
حسینی ایفای نقش کرد و همچنین در سریال های چک برگشتی و هفت سین هم یکی از نقش های اصلی
را بازی کرد .
سیما خضر آبادی همچنین در سریال های “آسپرین” ، “رخنه” “حانیه” “جاده چالوس” و … به ایفای نقش پرداخته است.
گفتگو با سیما خضرآبادی
ورودم به سینما با پارتیبازی نبود
پدرم مدیر تولید و مادرم چهرهپرداز سینما هستند اما ورود من به سینما به هیچ وجه با پارتیبازی همراه نبود
و شاید بتوان گفت خیلی اتفاقی وارد سینما شدم.
خیلی کوچک بودم که به همراه مادرم به پشت صحنه سریال «خانه پدری» رفتم.
آقای غلامرضا رمضانی هم آنجا حضور داشتند و مرا برای نقش اصلی سریال «فرزندم بزرگ شده» انتخاب کردند.
پس از آن هم در سریال «ایستگاه آخر» بازی کردم ولی بعد از آن دیگر اجازه بازی از طرف خانواده
صادر نشد.(میخندد) بازی در این سریالها برایم خاطرهانگیز و جالب بود و بعد از گرفتن دیپلم تصمیم گرفتم به خاطر
علاقهام به بازیگری در این رشته ادامه تحصیل بدهم؛ بنابراین در رشته نمایش دانشگاه سوره مشغول تحصیل شدم(dot) پس از
پایان تحصیلاتم در فیلم سینمایی «کودک و فرشته» و سریال «وضعیت سفید» بازی کردم و به شکل رسمی وارد دنیای
بازیگری شدم.
تحصیل در رشته بازیگری بسیار موثر است
دانشآموز درسخوانی بودم و پدرم به شدت مخالف این بودند که در سن و سال کم وارد دنیای بازیگری
شوم چون معتقد بودند به درسم لطمه میخورد.
پدرم دوست داشتند من در شرایط حرفهای و پس از گذراندن دورههای بازیگری یا تحصیل در این رشته وارد این
حرفه شوم.
به همین علت کارم در سینما و تلویزیون را همزمان با اتمام تحصیلاتم آغاز کردم.
فکر میکنم پدرم تصمیم کاملا درستی گرفتند چرا که تحصیلات در زمینه بازیگری خیلی موثر است و وقتی با داشتن
تحصیلات مرتبط وارد دنیای سینما بشوید، دانستههایتان کمککننده خواهد بود.
در حال حاضر هم ایشان حامی و مشوق من هستند و هر هفته با علاقه سریال «آسپرین» را تماشا میکنند
و کلی در موردش با هم گپ میزنیم.
از بازی در تئاترهای پرمخاطب استقبال میکنم
بازیهای تئاتریام منحصر میشود به حضورم در نمایشهای دوران دانشجویی.
بعد از این دوره وارد دنیای بازی در تصویر شدم و فرصت مناسب برای حضور در تئاترهای خوب را نداشتهام.
متاسفانه پیشنهادها چندان جالب نبودند اما واقعا از حضور در تئاترهای جذاب و پرمخاطب استقبال میکنم.
خوشحالم در سالهای اخیر به هنر از طرف مردم توجه نشان داده میشود و سالنهای تئاتر ما پر میشوند از
تماشاگران علاقهمند به این هنر زیبا(dot)
فضای سریال «آسپرین» متفاوت است
وقتی برای بازی در سریال «آسپرین» دعوت به
کار شدم چند قسمت از فیلمنامه نوشته شده بود و قرار بود یک مینی سریال شش قسمتی برای پخش از
یکی از شبکههای خارجی تولید شود.
اما تصمیم گروه عوض شد و سریال در۱۵ قسمت ۴۵ دقیقهای در فصل اول برای شبکه نمایش خانگی ساخته شد
.
وقتی من به پروژه ملحق شدم بخشهای اولیه سریال فیلمبرداری شده بود، با دیدن این بخشها برای بازی در این
سریال ترغیب شدم چون این کار فضای جذاب و بسیار متفاوتی داشت که قبلا در سریالها ندیده بودم(dot) آیدای سریال
«آسپرین» کاراکتر جذابی دارد.
این دختر عاشق نیماست و سعی می کند نظر او را به خودش جلب کند.
آنقدر اتفاقات عجیب و غریب در این سریال میافتد که نمیتوانم بیشتر از این در مورد آیدا توضیح دهم چون
ممکن است قصه سریال لو برود.
کامنتهای مثبت درباره «آسپرین»
این روزها برای فیلمبرداری یک سریال در روستایی نزدیک همدان هستم و پس از پخش
سریال «آسپرین» خیلی با مردم در ارتباط مستقیم نبودهام اما آنچه در شبکههای مجازی و صفحه اینستاگرام خودم میخوانم خیلی
دلگرمکننده است.
هنوز اتفاقات اصلی نقش آیدا در سریال دیده نشده ولی با این حال مخاطبان به من لطف دارند و در
مورد نقش و سریال کامنتهای مختلفی میگذارند و حتی دیالوگهای این شخصیت را حفظ میکنند و برایم مینویسند.
البته در همین روستای محل فیلمبرداری و روستاهای اطراف هم عدهای این سریال را دیدهاند و در مورد آن با
من صحبت میکنند.
دیگر اینستاگرام را دوست ندارم
دوست ندارم در مورد شبکه های مجازی بدگویی کنم اما یک سری از
کاربران این شبکهها واقعا جنبه استفاده از این فضا را ندارند.
بعضی افراد مرتب در حال کامنت گذاشتن هستند و حرفهای نامربوط و آزاردهندهای مینویسند.
شاید تا حدود چهار ماه پیش مرتب در اینستاگرامم عکسها و مطالب جدید میگذاشتم و همه کامنتها را میخواندم و
تا جایی که میتوانستم جواب میدادم و کلا به این فضا علاقهمند بودم ولی جدیدا از حضورم در این شبکه
مجازی اذیت میشوم.
دوست دارم جهانگرد باشم
اگر به لحاظ مالی در وضعیت خیلی خوبی بودم دوست داشتم همیشه در سفر باشم و
اصلا یک جهانگرد حرفهای شوم.
واقعا عاشق سفر هستم و دوست دارم همه دنیا را ببینم.
ماجراجویی را دوست دارم ولی در حد معقول، شاید در این مورد کمی محتاط باشم.
کلا خیلی آدم ریسکپذیری نیستم .
کمی از ریسک کردن میترسم.
(میخندد)
البته ممکن است شانس این را داشته باشم که روزی در تئاتری خیلی خوب بازی کنم و بتوانم همراه
این تئاتر برای اجرا به کشورهای مختلف سفر کنم.
این اتفاق زیبا برای یکی از دوستانم افتاد و ایشان برای اجرای نمایشی به نام «شنیدن» به کارگردانی آقای کوهستانی
به بسیاری از کشورهای اروپایی سفر کردند.
واقعا رویایی و دلپذیر است که در کنار کار موردعلاقهام یعنی بازی در تئاتر بتوانم به جهانگردی هم مشغول شوم.
بازی در کنار بازیگران سریال محبوب «پایتخت»
در حال حاضر مشغول بازی در سریال «علی البدل» به کارگردانی آقای
سیروس مقدم هستم.
مجموعه بازیگران این سریال تقریبا همان بازیگران سریال موفق و محبوب «پایتخت» هستند.
بازی در کنار این عزیزان همانقدر که لذتبخش و باعث افتخار است سخت هم هست چرا که همه آنها بازیگران
حرفهای تئاتر هستند و قبلا حضور در آثار کمدی را تجربه کردهاند.
من تا به حال تجربه بازی در سریال طنز و این نوع از بداههگویی را نداشتهام و این موضوع کار
را برایم سخت و در عین حال جذاب میکند.
کل ماجراهای سریال علیالبدل در یک روستا اتفاق میافتد.
در این سریال من نقش دختری دانشجو را دارم که برای تحقیق و پژوهش وارد یک روستا شده است و
ماجراهایی برایش پیش میآید.
بازی در این سریال هر روز پر از خاطرات جالب است؛ مثلا امروز زمان فیلمبرداری یکی از سکانسها آقای احمد
مهرانفر باید چوبی را از زیر چرخ گرگره (وسیله ای که در روستاها برای گذشتن از رودخانه از آنها استفاده
میشود) میکشید تا این کابین روی رودخانه حرکت کند اما چوب از دست ایشان در رفت و محکم به صورت
من برخورد کرد و الان شانس آورم که زنده هستم.
(میخندد)
اتفاق های خوب برای بازیگران با حضور در سریال های موفق رقم می خورد
به نظرم همه اتفاقهای
خوب برای یک بازیگر از حضورش در سریالهای موفق شروع میشود؛ به همین خاطر از بازی در سریالهای باکیفیت و
متفاوت استقبال میکنم اما کتمان نمیکنم که به عنوان یک بازیگر حضور در سینما و کارهای سینمایی برایم خیلی وسوسه
برانگیز است.
حتی پیش از بازی در سریال «آسپرین» این تصمیم را داشتم که هرچقدر هم طول بکشد باید منتظر بماند تا
یک کار سینمایی خوب به من پیشنهاد شود ولی انصافا «آسپرین» فیلمنامه و داستان بسیار خوبی داشت و نتوانستم نه
بگویم.
در مورد سریال «علی البدل »هم همینطور.
این سریال آنقدر بامزه و جذاب است و گروه بازیگرانش به حدی محبوب و حرفهای هستند که واقعا دلم نیامد
در آن حضور نداشته باشم.
اما پس از پخش این سریالها حتما منتظر یک کارخوب سینمایی خواهم ماند.
ورزش منظمی نداشتم
صادقانه بگویم تا هفت، هشت ماه پیش خیلی به ورزش اهمیت نمیدادم.
حواسم بود که اگر وزنم اضافه شود رژیم بگیرم و تحرک کافی داشته باشم تا به وزن ایدهآلم برسم و
بعد هم شروع میکردم به پرخوری.
(میخندد) خلاصه اینکه ورزش جزوی از زندگیام نبود.
ولی درماههای اخیر مرتب به باشگاه ورزشی میروم و خیلی مراقب تغذیهام هستم.
فکر میکنم برای یک بازیگر خیلی مهم است که با ورزش و روش تغذیه مناسب همیشه شاداب باشد و ورزش
متعادلی داشته باشد.
علاقه ای به شبکههای خارجی
اصلا قصد توهین به هیچ برنامهساز و شبکهای را ندارم اما چون خودم گاهی سریالهایی
شبکههایی مانند «جم» را میبینم باید بگویم واقعا کارهای ضعیفی هستند.
به طوری که برای من به عنوان یک بازیگر هیچ انگیزهای برای حضور در این سریال ها ایجاد نمیشود.
گذشته از این در هیچ شرایطی حاضر نیستم به این شبکهها بروم.
البته ما بازیگران لژیونر هم داریم که با حضور در آثار بینالمللی باعث افتخار کشورمان شدهاند.
در سریال «آسپرین» من با آقای همایون ارشادی همبازی هستم.
ایشان بارها در فیلم های مختلف با عوامل بینالمللی حضور موفق داشتهاند یا آقای پیمان معادی در فیلمها و سریالهای
خارجی بازی کردهاند که همگی اثار خوب و قابلدفاعی هستند.
به زیبایی و شیک بودن لباسهایم اهمیت میدهم نه مد
چندان تابع مد نیستم اما در بین لباسها و رنگهایی
که مد میشوند اگر چیزی را دوست داشته باشم و حس کنم به من میآید میخرم.
در خریدهایم بیشتر به زیبایی و شیک بودن و کیفیت اهمیت میدهم تا مد.
ترجیح میدهم یک لباس با کیفیت مناسب و از برندی خوب و معتبر بخرم تا اینکه مثلا ده دست لباس
ارزانقیمت تهیه کنم(dot)
بازیگری شغلی سخت اما شیرین است
هر شغلی سختیها و شرایط خودش را دارد و
بازیگری هم شغلی دشوار اما شیرین است.
شرایط کاری یک بازیگر واقعا ویژه و سخت است.
ممکن است مدتها در شهرستان باشیم، شب کاری داشته باشم و زمان کاریمان کلا بدون نظم است.
با این شرایط شغلی شاید در نگاه اول زندگی مشترک خیلی سخت به نظر برسد اما به عقیده من همه
چیز بستگی به طرف مقابل دارد.
ممکن است همسر یک بازیگر این شرایط را درک کند و با آن کنار بیاید و ممکن است این طور
نشود.
من مجرد هستم اما با تشکیل خانواده موافقم و آن را بسیار زیبا میدانم به شرطی که آگاهانه باشد.
هنوز به پختگی کافی برای ازدواج نرسیدهام
خارج از مساله بازیگری فکر میکنم اشخاص مختلف در سنین مختلفی ممکن
است شرایط ازدواج را داشته باشند.
هرکس در هر زمانی که حس میکند میتواند تشکیل خانواده دهد باید این کار را انجام دهد.
ممکن است کسی در سن بیست سالگی به چنین شرایطی برسد و شخص دیگری در سنین بالا.
در مورد خودم فکر می کنم هنوز به پختگی کافی برای این امر مقدس نرسیدهام و هنوز به حمایت پدر
و مادرم نیاز دارم(dot)
کاملا با جراحیهای زیبایی مخالفم
من صددرصد با جراحیهای زیبایی مخالفم و فکر میکنم
هر چیز به صورت طبیعی زیباست.
البته ممکن است برخی از افراد به خاطر حادثه یا بیماری خاصی مجبور باشند به پزشکان متخصص زیبایی مراجعه کنند،
در این صورت قطعا جراحی زیبایی راهگشاست و حتی شاید بتواند انسانی را به زندگی دوباره برگرداند و به او
اعتماد به نفس بدهد اما در شرایط عادی و وقتی خداوند چهره و بدنی سالم به ما داده است چرا
باید چنین کاری کنیم؟
نقشی که باید برای بازی در آن زشت میشدم
یادم هست روزی که برای بستن
قرارداد بازی در سریال «وضعیت سفید» به دفتر آقای حمید نعمتالله رفته بودم؛ ایشان به من گفتند من در تصوراتم
شهناز را دختری زشت تجسم میکردم ولی تو زشت نیستی.
حالا من چه کار کنم؟ (میخندد) من هم پاسخ دادم «خب، هیچ اشکالی ندارد، با گریم زشتم کنید من هیچ
مشکلی ندارم».
گریمورها هم سعی کردند چهرهام را زشت کنند؛ مثلا پشت لبم را سبز کردند و تا بالای پلکهایم برایم ابرو
گذاشتند و به موهای صورتم هم تا ماه ها دست نمیزدم.
با این نوع گریم سعی کردند صورتم را به چهره یک دختر محصل دهه شصتی و چیزی که مد نظر
آقای نعمتالله بود نزدیک کنند .
البته من این شخصیت را آنقدر دوست داشتم که هیچ گریمی را روی صورتم زشت نمیدیدم(dot) کلا از آن دسته
بازیگرانی نیستم که برایشان مهم باشد همیشه و در هر کاری زیبا به نظر برسند و تابع داستان، شخصیتپردازی و
نظر کارگردان هستم.
اگر چهرهپردازی بر اساس شخصیت باشد حتی اگر هم زشت شوم ناراحت نمیشوم اما اگر این طور نباشد دوست ندارم
صورتم را گریمورهای نابلد گریم کنند.
یعنی کار با گریمورهای غیرحرفهای اذیتم میکند.