عکس و گزارش خواندنی با رضا جاودانی و همسرش و فرزندش


وی موکلین زیادی دارد، از این رو باید نظم خاصی به زندگیاش بدهد، از آنجا که او مرد اول روزها
و شبهای جامجهانی است، تصمیم گرفتیم با این کارشناس ارشد حقوق و همسرش که وی کارشناس ارشد مردمشناسی، مدرس دانشگاه
و عضو هیات علمی میباشد به گفتگو بنشینیم، با تمام مشغلههای کاری که این خانواده دانشگاهی داشتند، میزبان ما در
خانهشان بودند، جا دارد از آنها تشکر ویژهای به عمل آوریم، گزارشی از این خانواده تهیه کردهایم که در ادامه
خواهید خواند.
بچه مشهد، فارغالتحصیل حقوق رضا جاودانی در سال ۱۳۴۸ به دنیا آمد و کارشناس ارشد حقوق جزا و جرمشناسی است،
البته لیسانسم در رشته حقوق است که در مشهد گرفتم، میگوید: من معتقدم حقوق با همه پدیدههای اجتماعی در ارتباط
است، پایاننامهای هم که نوشته بودم در رابطه با مسئولیتهای کیفری ناشی از عملیات ورزشی (یعنی دوپینگ) بود، ولی شاید
ارتباط عنوان تحصیلی من با این حرفه کمی دور از ذهن باشد، من اول وارد این کار شدم، بعد در
دانشگاه ادامه تحصیل دادم.
رضا جاودانی متولد مشهد و بزرگ شده آنجاست، اما چه شد که وارد حیطه اجرا شد؟ من سال ۱۳۶۸ وارد
صدا و سیمای مرکز مشهد شدم و تا سال ۱۳۷۶ در آنجا بودم، پس از آن برای فوقلیسانس در تهران
قبول شدم و همزمان با آمدنم به تهران، همکاریام را با شبکه سه سیما آغاز کردم و اولین کار تصویریام،
18 شهریورماه سال ۱۳۷۶ با برنامه «جنگ ورزش» بود.
آغاز کــــار جاودانی میگوید: «من مجری برنامههای ورزشی هستم، برایم فرقی نمیکند فوتبال باش یا کشتی، اما باید اطلاعات لازم
در آن زمینه را داشته باشم.
من کارم را با مصاحبههای ورزشی آغاز کردم، اما بیشترین فعالیتم به دلیل علاقهام، روی فوتبال متمرکز بود…
» او از جمله مجریهای محبوب برنامههای ورزشی است.
«این نظر لطف مردم است، من فکر میکنم شاید یکی از دلایل آن داشتن صداقت با مخاطب است و دوم
جذب اطمینان مردم.
گاهی اوقات گفتن کلمه «نمیدانم» خیلی بهتر است تا اینکه آدم بیجهت بخواهد عدم آگاهی خود را توجیه کند.
وقتی آدم از جریانات روز عقب باشد و بدون مطالعه جلوی دوربین برود، پشت سر هم اشتباه میکند، در کل
یادم نمیآید سوتی پررنگی داده باشم.» او از جمله مجریانی است که در چند برنامه به خوبی در اذهان مردم
مانده است، از جمله برنامه «دایره طلایی» که به بحث کشتی میپرداخت و همچنین «مردان آهنین» که از سال ۸۰،
هر سال پخش میشود و در ایام تعطیلات مهمان خانههای ماست.
خواستگاری خانم سالاری همسر رضا جاودانی، کارشناس ارشد مردمشناسی و عضو هیات علمی دانشگاه است.
او و رضا جاودانی سال ۱۳۷۸ با یکدیگر ازدواج کردند، ۹ ماه بعد از جامجهانی ۱۹۹۸…
جاودانی خاطره جالبی از آن روز دارد.
«همه احتمال باخت تیم ایران را مقابل آلمان میدادند و من هم که جزء تازهواردان و مجری پخش آن برنامه
بودم، جلوی دوربین رفتم که تلخی آن باخت موجب شد، خیلیها از جمله همسرم از من خاطره خوبی نداشته باشد!»
روزی که به خواستگاری ایشان رفتم و قرار شد با هم صحبت کنیم، از آنجایی که فکر نمیکرد که من
همان مجری باشم گفت: «شما چقدر شبیه آن مجری هستید که…
من از او به خاطر شکست ایران مقابل آلمان خاطره خوبی ندارم و…
» خلاصه کلی با هم صحبت کردیم و بالاخره افتخار داد که با من ازدواج کند و همیشه به خاطر
اینکه سرنوشتمان را به هم گره خورد، خدا را شکر میگویم.
خانم سالاری، همسر جاودانی میگوید: «رضا یک شوهر نمونه است که فقط مشغلههای کاری زیادی دارد.
در کل واقعا از زندگیام راضی هستم.
من فکر میکنم همان خاطره خواستگاری یکی از بهترین و شیرینترین خاطرات مشترک ماست.
من زیاد برنامههای ورزشی را دنبال نمیکردم، اما چون آن روز ایران با آلمان بازی داشت، بیننده شبکه سه بودم…
تیمهای کوچک، تیمهای بزرگ به نظر من فاصلههای تیمها بیشتر نشده است، بلکه تیمهای بزرگ ضعیف بازی میکنند، به همین
خاطر است که بازیها نزدیک به هم شده و شما میبینید که در بیشتر بازیها تیمها با اختلاف گلهای کمتری
همدیگر را شکست میدهند.
معمولا تیمها دفاعی بازی میکنند و به ضدحمله میپردازند، در واقع آنها میخواهند کنترل بازی را در دست داشته باشند
و از موقعیتهای معدود خود استفاده کنند.
طرفدار بازی خوب هستم از او میپرسیم، خیلیها میگویند که شما طرفدار آلمان هستید، همین طور است که میخندد و
میگوید: «من اصولا از بازی تیمهای آلمان و آرژانتین خوشم میآید، باید قبول کنیم که آلمان و آرژانتین خوب بازی
میکنند، اما متاسفانه، یکیشان به نیمهنهایی صعود میکند.» شروین جاودانی: تنیس بازی میکنم شروین به کلاس پنجم میرود، اما از
چنان قدرت کلامی برخوردار است که در برخورد اول باعث تعجبمان شد.
او از علاقههای خود برای ما میگوید: «من فوتبال را در حد نگاه کردن و پلیاستیشن بازی کردن دوست دارم
و همچنین به خاطر کری با بابا…
برزیل تیم مورد علاقه من است و دوست دارم قهرمان شود.
اما رشتهای که به آن علاقه دارم و بازی میکنم، تنیس است.
یک ورزش سنگین میباشد که علاقه زیادی به آن دارم، هفتهای دو بار به تمرین تنیس میپردازم.
از او میپرسیم: مادرت طرفدار کدام تیم است که میگوید: «وا…
مامان نمیداند که طرف کدام را بگیرد؟» رضا جاودانی میگوید: مامان در واقع خنثی است (همگی میخندند)…
البته بابا بعضی موقعها طرفداری میکند و وقتی به خانه میآید، بهش تذکر میدهم…
که طرفداری نکن.
همسر جاودانی میگوید: «البته کارشناسان و مهمانان برنامه به او میگویند که تو طرفدار آلمانی یا آرژانتین…
گرچه شروین راست میگوید: من هم به عنوان بیننده همیشه به رضا میگویم که نباید در تلویزیون بروز دهی که
طرفدار چه تیمی هستی؟!» رضا میخندد و میگوید: اما به نظر من اگر این فرهنگ جا بیفتد خوب است، اینکه
حرفهای یکدیگر را بشنویم و یا حتی طرفداریمان را بروز دهیم.
یک جهان، یک جام از رضا جاودانی درباره این برنامه پرسیدیم تا کمی از حواشی جام بگوید: «من معمولا یک
ساعت زودتر به استودیو ۱۴ میروم، البته تنها من نیستم، عوامل پشت صحنه زیاد هستند، بالغ بر ۴۰، ۵۰ نفر
در این برنامه به تهیهکنندگی آقای ذکایی فعالیت میکنند، استودیوی ۱۴، همان استودیوی برنامه ۹۰ است، البته گزارشگران در پخش
حضور دارند، آن لپتاپی هم که جلوی من است، با وبلاگهای معتبر و سایت فیفا به وسیله «بیسیم» آنلاین است.
من امسال ایدههای خودم را از تفسیر بازیکنان مشهوری که درباره جامجهانی نظر میدهند، میگیرم.
البته اگر تعریف از خودم نکنم، زبان انگلیسیام بد نیست، ضمن اینکه «کامنت»هایی که مردم در آن سایتها از سراسر
جهان میگذارند عالی است، اما وقتمون کمه…
همان طور که گفتم، تفسیر بازیکنان گذشته جهان را برای بیننده بیان میکنم.» از او درباره بازیهای قدیمی که در
هر برنامه پخش میشود، میپرسیم، میگوید: «یک کار تیمی است، اما باید از آقای صدر تشکر کنم که یک آرشیو
کامل فیلم از جامجهانی ۱۹۳۰ تاکنون دارد و این منابع را در اختیار ما قرار داد…
یک سری از بازیهای آرشیوی هم که متعلق به خود سازمان است.» از او درباره خاطرات پشت صحنه هم میپرسیم
که میگوید: «ما معمولا در زمان پخش بازیها، که در استودیو نشستهایم، با کارشناسان و داوران کری میخوانیم، نظراتمان را
درباره بازی میگوییم که به نظر من اگر یک دوربین بیاید، میتواند برنامه جذابی را تهیه کند.
اما چیزی که میخواهم بگویم، این است که همه انسانها گرایش داریم و اگر این گرایشها بروز پیدا میکند، طرف
مقابل و یا بیننده باید این ظرفیت را داشته باشد، تا گوش بدهد، همان طور که اگر آنها حرف میزنند،
شما باید گوش بدهید.
این فرهنگ گوش دادن به هم و صحبت کردن با یکدیگر به ویژه در رابطه با فوتبال، باید بیشتر جا
بیفتد، شاید در حوزههای دیگر حوصله نداشته باشیم، اما دلم میخواهد این ظرفیت دیالوگها بالاتر برود.
جاودانی میگوید: «من قبل از بازیها در اینترنت و سایتهای معتبر هستم و اطلاعات جالب را جمعآوری میکنم تا در
فرصتی که دارم آن اطلاعات را در اختیار بینندهها بگذارم.
وکالت من سال ۸۳ در کانون وکلا قبول شدم، سال ۸۴ رسما پروانه وکالت گرفتم و کارم را آغاز کردم.
در حال حاضربا یکی از دوستانم، دفتر وکالت داریم.
تمرکز بیشتر من در وکالت است، اما زمانی مثل حالا که یک ماه شما درگیر جامجهانی هستید، مجبورم کار وکالت
را کم کنم.
جاودانی میگوید: وکالتهای خانوادگی را قبول نمیکنم (میخندد)…
حوصله دعوا را ندارم.
معمولا پروندههای حقوقی قبول میکنم.
از او میپرسیم چندی پیش، وکالت یکی از همکارانت را قبول کردی که خیلی خبرساز شد، میگوید: «خانه یکی از
اقوام خانمم مهمانی بودیم، دوستی دارم به نام آقای اصغری که در «برنامه دایره طلایی» با یکدیگر همکار بودیم.
به من زنگ زد، که شهرداری چاهی در خیابان کنده بود که پر نکرد و بچهام در چاه افتاده است،
به عادل زنگ زدم که او هم به بیمارستان بیاید تا کارها سریعتر انجام گیرد، الحمدا…
بچه نجات یافت، من وکیل آنها شدم و مقصرین به پرداخت دیه محکوم شدند.
وکالت و فوتبال یک پروندهای به من ارجاء شد، یکی از دوستان به من گفت که یک فوتبالیستی پول شخصی
را نمیدهد، شما بیا این پرونده را قبول کن، اما قبول نکردم…
همچنین به من پیشنهاد داده شد که در کمیتههای انضباطی فعالیت کنم که قبول نکردم…
راستش را بخواهید حوصله این جور کارها را ندارد.
مدرس دانشگاه رضا جاودانی میگوید: وکالت شغل اصلی من است، اما چرخشی است.
در این یک ماه اجرا شغل اصلیام است، خانم سالاری همسر رضا جاودانی میگوید: «رضا انسان خوشاخلاقی است، با توجه
به مشغلههای کاری که دارد، ولی زمانی که به خانه میآید، تمام مشغلهها را بیرون خانه میگذارد و با کارش
خداحافظی میکند…
» سالاری عضو هیات علمی دانشگاه و مدرس دانشگاه آزاد رودهن میباشد.
«جامعهشناسی آموزش و پرورش، جامعهشناسی خانواده و گرایشهای مردمشناسی را تدریس میکنم، ۴ روز در هفته در دانشگاه هستم و
به خاطر شروین دیگر بیشتر نمیرسم که تدریس کنم…
به هر حال خانوادهای هستیم که درگیری کاری زیادی دارد.» از آشنایی او با جاودانی میپرسیم، «دوست مشترکی که دوست
پدرم و دوست خانوادگی رضا بود، مرا به او معرفی کرد و بعد هم که خواستگاری و ازدواج…
» استاد سالاری میگوید: «پس از ۱۱ سال زندگی باید بگویم که رضا مرد جاودانی من است.» او درباره پسرش
میگوید: شروین مثل پدرش اطلاعات خوبی درباره فوتبال دارد، پستها را میشناسد و در کریخوانی هم از باباش کم نمیآورد.
او تمام بازیهای برزیل را میبیند، در این مدت هم بیدار میماند تا پدرش ساعت ۳۰/۲ شب به خانه بیاید.
این استاد دانشگاه میگوید: من قبل از ازدواج، علاقه چندانی به ورزش نداشتم، اما پس از ازدواج، ناخودآگاه این علاقه
در من به وجود آمد و ادامه میدهد: «طی این یک ماه، نظم خانه ما به هم ریخته، رضا وقتی
که شب به خانه میآید، خیلی خسته است، تا ظهر میخوابد، ظهر هم که از خواب بلند میشود.
باید ناهار را بخورد، سری به اینترنت میزند و ساعت ۳ بعدازظهر هم از خانه بیرون میرود…
» امسال در مردان آهنین نیستم من به عوامل مجموعه «مردان آهنین» گفتم که به هزار و یک دلیل در
مسابقه «مردان آهنین» شرکت نمیکنم، به نظرم، ساختار برنامه باید عوض شود و دیگر جذابیت گذشته را ندارد، مجری «مردان
آهنین» هم اتفاقی صورت گرفت، یک روز به من گفتند برو «بروجرد» این مسابقه را اجرا کن و از آن
سال به بعد دیگر این اجرا به من محول شد، اما امسال گفتم که دیگر در خدمت دوستان نیستم…
بدون من هم این برنامه اجرا میشود، گرچه معتقدم که هویت یک برنامه به مجریاش است.
در کشورهای دیگر میبینیم که فردی ۳۰ سال مجری یک برنامه است، اما در ایران به جای اینکه به یک
برنامه تنوع بدهند، مجریاش را عوض میکنند و یا تماشاگرانی که برای دیدن «مردان آهنین» میآیند، تشویقها روح ندارد، همان
طور که گفتم باید تغییراتی در ساختار برنامه اتفاق بیفتد، ضمن اینکه ۳۲ ورزشکار هم زیاد است، البته من چند
پیشنهاد برای جذاب شدن به آنها دادم.
خواستگاری خانم سالاری همسر رضا جاودانی، کارشناس ارشد مردمشناسی و عضو هیات علمی دانشگاه است.
او و رضا جاودانی سال ۱۳۷۸ با یکدیگر ازدواج کردند، ۹ ماه بعد از جامجهانی ۱۹۹۸…
جاودانی خاطره جالبی از آن روز دارد.
«همه احتمال باخت تیم ایران را مقابل آلمان میدادند و من هم که جزء تازهواردان و مجری پخش آن برنامه
بودم، جلوی دوربین رفتم که تلخی آن باخت موجب شد، خیلیها از جمله همسرم از من خاطره خوبی نداشته باشد!»
روزی که به خواستگاری ایشان رفتم و قرار شد با هم صحبت کنیم، از آنجایی که فکر نمیکرد که من
همان مجری باشم گفت: «شما چقدر شبیه آن مجری هستید که…
من از او به خاطر شکست ایران مقابل آلمان خاطره خوبی ندارم و…
» خلاصه کلی با هم صحبت کردیم و بالاخره افتخار داد که با من ازدواج کند و همیشه به خاطر
اینکه سرنوشتمان را به هم گره خورد، خدا را شکر میگویم.
خانم سالاری، همسر جاودانی میگوید: «رضا یک شوهر نمونه است که فقط مشغلههای کاری زیادی دارد.
در کل واقعا از زندگیام راضی هستم.
من فکر میکنم همان خاطره خواستگاری یکی از بهترین و شیرینترین خاطرات مشترک ماست.
من زیاد برنامههای ورزشی را دنبال نمیکردم، اما چون آن روز ایران با آلمان بازی داشت، بیننده شبکه سه بودم…
تیمهای کوچک، تیمهای بزرگ به نظر من فاصلههای تیمها بیشتر نشده است، بلکه تیمهای بزرگ ضعیف بازی میکنند، به همین
خاطر است که بازیها نزدیک به هم شده و شما میبینید که در بیشتر بازیها تیمها با اختلاف گلهای کمتری
همدیگر را شکست میدهند.
معمولا تیمها دفاعی بازی میکنند و به ضدحمله میپردازند، در واقع آنها میخواهند کنترل بازی را در دست داشته باشند
و از موقعیتهای معدود خود استفاده کنند.
طرفدار بازی خوب هستم از او میپرسیم، خیلیها میگویند که شما طرفدار آلمان هستید، همین طور است که میخندد و
میگوید: «من اصولا از بازی تیمهای آلمان و آرژانتین خوشم میآید، باید قبول کنیم که آلمان و آرژانتین خوب بازی
میکنند، اما متاسفانه، یکیشان به نیمهنهایی صعود میکند.» شروین جاودانی: تنیس بازی میکنم شروین به کلاس پنجم میرود، اما از
چنان قدرت کلامی برخوردار است که در برخورد اول باعث تعجبمان شد.
او از علاقههای خود برای ما میگوید: «من فوتبال را در حد نگاه کردن و پلیاستیشن بازی کردن دوست دارم
و همچنین به خاطر کری با بابا…
برزیل تیم مورد علاقه من است و دوست دارم قهرمان شود.
اما رشتهای که به آن علاقه دارم و بازی میکنم، تنیس است.
یک ورزش سنگین میباشد که علاقه زیادی به آن دارم، هفتهای دو بار به تمرین تنیس میپردازم.
از او میپرسیم: مادرت طرفدار کدام تیم است که میگوید: «وا…
مامان نمیداند که طرف کدام را بگیرد؟» رضا جاودانی میگوید: مامان در واقع خنثی است (همگی میخندند)…
البته بابا بعضی موقعها طرفداری میکند و وقتی به خانه میآید، بهش تذکر میدهم…
که طرفداری نکن.
همسر جاودانی میگوید: «البته کارشناسان و مهمانان برنامه به او میگویند که تو طرفدار آلمانی یا آرژانتین…
گرچه شروین راست میگوید: من هم به عنوان بیننده همیشه به رضا میگویم که نباید در تلویزیون بروز دهی که
طرفدار چه تیمی هستی؟!» رضا میخندد و میگوید: اما به نظر من اگر این فرهنگ جا بیفتد خوب است، اینکه
حرفهای یکدیگر را بشنویم و یا حتی طرفداریمان را بروز دهیم.
یک جهان، یک جام از رضا جاودانی درباره این برنامه پرسیدیم تا کمی از حواشی جام بگوید: «من معمولا یک
ساعت زودتر به استودیو ۱۴ میروم، البته تنها من نیستم، عوامل پشت صحنه زیاد هستند، بالغ بر ۴۰، ۵۰ نفر
در این برنامه به تهیهکنندگی آقای ذکایی فعالیت میکنند، استودیوی ۱۴، همان استودیوی برنامه ۹۰ است، البته گزارشگران در پخش
حضور دارند، آن لپتاپی هم که جلوی من است، با وبلاگهای معتبر و سایت فیفا به وسیله «بیسیم» آنلاین است.
من امسال ایدههای خودم را از تفسیر بازیکنان مشهوری که درباره جامجهانی نظر میدهند، میگیرم.
البته اگر تعریف از خودم نکنم، زبان انگلیسیام بد نیست، ضمن اینکه «کامنت»هایی که مردم در آن سایتها از سراسر
جهان میگذارند عالی است، اما وقتمون کمه…
همان طور که گفتم، تفسیر بازیکنان گذشته جهان را برای بیننده بیان میکنم.» از او درباره بازیهای قدیمی که در
هر برنامه پخش میشود، میپرسیم، میگوید: «یک کار تیمی است، اما باید از آقای صدر تشکر کنم که یک آرشیو
کامل فیلم از جامجهانی ۱۹۳۰ تاکنون دارد و این منابع را در اختیار ما قرار داد…
یک سری از بازیهای آرشیوی هم که متعلق به خود سازمان است.» از او درباره خاطرات پشت صحنه هم میپرسیم
که میگوید: «ما معمولا در زمان پخش بازیها، که در استودیو نشستهایم، با کارشناسان و داوران کری میخوانیم، نظراتمان را
درباره بازی میگوییم که به نظر من اگر یک دوربین بیاید، میتواند برنامه جذابی را تهیه کند.
اما چیزی که میخواهم بگویم، این است که همه انسانها گرایش داریم و اگر این گرایشها بروز پیدا میکند، طرف
مقابل و یا بیننده باید این ظرفیت را داشته باشد، تا گوش بدهد، همان طور که اگر آنها حرف میزنند،
شما باید گوش بدهید.
این فرهنگ گوش دادن به هم و صحبت کردن با یکدیگر به ویژه در رابطه با فوتبال، باید بیشتر جا
بیفتد، شاید در حوزههای دیگر حوصله نداشته باشیم، اما دلم میخواهد این ظرفیت دیالوگها بالاتر برود.
جاودانی میگوید: «من قبل از بازیها در اینترنت و سایتهای معتبر هستم و اطلاعات جالب را جمعآوری میکنم تا در
فرصتی که دارم آن اطلاعات را در اختیار بینندهها بگذارم.
وکالت من سال ۸۳ در کانون وکلا قبول شدم، سال ۸۴ رسما پروانه وکالت گرفتم و کارم را آغاز کردم.
در حال حاضربا یکی از دوستانم، دفتر وکالت داریم.
تمرکز بیشتر من در وکالت است، اما زمانی مثل حالا که یک ماه شما درگیر جامجهانی هستید، مجبورم کار وکالت
را کم کنم.
جاودانی میگوید: وکالتهای خانوادگی را قبول نمیکنم (میخندد)…
حوصله دعوا را ندارم.
معمولا پروندههای حقوقی قبول میکنم.
از او میپرسیم چندی پیش، وکالت یکی از همکارانت را قبول کردی که خیلی خبرساز شد، میگوید: «خانه یکی از
اقوام خانمم مهمانی بودیم، دوستی دارم به نام آقای اصغری که در «برنامه دایره طلایی» با یکدیگر همکار بودیم.
به من زنگ زد، که شهرداری چاهی در خیابان کنده بود که پر نکرد و بچهام در چاه افتاده است،
به عادل زنگ زدم که او هم به بیمارستان بیاید تا کارها سریعتر انجام گیرد، الحمدا…
بچه نجات یافت، من وکیل آنها شدم و مقصرین به پرداخت دیه محکوم شدند.
وکالت و فوتبال یک پروندهای به من ارجاء شد، یکی از دوستان به من گفت که یک فوتبالیستی پول شخصی
را نمیدهد، شما بیا این پرونده را قبول کن، اما قبول نکردم…
همچنین به من پیشنهاد داده شد که در کمیتههای انضباطی فعالیت کنم که قبول نکردم…
راستش را بخواهید حوصله این جور کارها را ندارد.
مدرس دانشگاه رضا جاودانی میگوید: وکالت شغل اصلی من است، اما چرخشی است.
در این یک ماه اجرا شغل اصلیام است، خانم سالاری همسر رضا جاودانی میگوید: «رضا انسان خوشاخلاقی است، با توجه
به مشغلههای کاری که دارد، ولی زمانی که به خانه میآید، تمام مشغلهها را بیرون خانه میگذارد و با کارش
خداحافظی میکند…
» سالاری عضو هیات علمی دانشگاه و مدرس دانشگاه آزاد رودهن میباشد.
«جامعهشناسی آموزش و پرورش، جامعهشناسی خانواده و گرایشهای مردمشناسی را تدریس میکنم، ۴ روز در هفته در دانشگاه هستم و
به خاطر شروین دیگر بیشتر نمیرسم که تدریس کنم…
به هر حال خانوادهای هستیم که درگیری کاری زیادی دارد.» از آشنایی او با جاودانی میپرسیم، «دوست مشترکی که دوست
پدرم و دوست خانوادگی رضا بود، مرا به او معرفی کرد و بعد هم که خواستگاری و ازدواج…
» استاد سالاری میگوید: «پس از ۱۱ سال زندگی باید بگویم که رضا مرد جاودانی من است.» او درباره پسرش
میگوید: شروین مثل پدرش اطلاعات خوبی درباره فوتبال دارد، پستها را میشناسد و در کریخوانی هم از باباش کم نمیآورد.
او تمام بازیهای برزیل را میبیند، در این مدت هم بیدار میماند تا پدرش ساعت ۳۰/۲ شب به خانه بیاید.
این استاد دانشگاه میگوید: من قبل از ازدواج، علاقه چندانی به ورزش نداشتم، اما پس از ازدواج، ناخودآگاه این علاقه
در من به وجود آمد و ادامه میدهد: «طی این یک ماه، نظم خانه ما به هم ریخته، رضا وقتی
که شب به خانه میآید، خیلی خسته است، تا ظهر میخوابد، ظهر هم که از خواب بلند میشود.
باید ناهار را بخورد، سری به اینترنت میزند و ساعت ۳ بعدازظهر هم از خانه بیرون میرود…
» از لابهلای حرفها آقای بشکاتیان آن زمان سال ۷۶ مدیر گروه ورزش شبکه سوم بود، در مشهد مرا دید
و به من پیشنهاد داد که به صدا و سیمای مرکز بیایم، اما آن زمان نتوانستم، چون که برایم سخت
بود.
تا اینکه فوقلیسانس در تهران قبول شدم.
به ایشان زنگ زدم و او هم پذیرفت، اینگونه شد که کارم را در تهران آغاز و دیگر در پایتخت
ساکن شدم.
از نام و چهرهام هیچ وقت سوءاستفاده نمیکنم، همیشه هم به موکلین میگویم: گول ظاهرم را نخورید، من نه آشنایی
دارم، نه چیزی، من به کار سالم اعتقاد دارم، این اعتقاد من است.
به آنها میگویم که به من، به عنوان رضا جاودانی وکیل نگاه کنید، نه مجری! راستش را بخواهید از ۱۸
سالگی در کار اجرا بودم و یک وابستگی به اجرا دارم، البته این وابستگی آن قدر نیست که زندگیام را
برایش بگذارم.
یعنی اگر همین فردا بگویند، دیگر نمیخواهد که شما اجرا کنید و حالا نوبت کسی دیگر است، با کمال میل
میپذیرم.
شروین جاودانی آمار را خوب حفظ است، «۵ سال و سه ماهه بودم که رفتم کلاس زبان و تا به
امروز به پیشرفت قابل توجهی رسیدم و به زبان انگلیسی هم مسلط هستم.» شروین میگوید: دوست دارم مهندس برق شوم،
به مطالعه علاقه زیادی دارم، همیشه شاگرد ممتاز هستم، شبها قبل از خواب همیشه باید مطالعه کنم و معمولا شبها
باید چند صفحه دائرهالمعارف بخوانم تا خوابم ببرد.
رضا جاودانی در مورد پسرش میگوید: آینده پسرم دست خودش است، من تنها امکانات را برای او فراهم میکنم همه
چیز به تلاش و علاقه خودش بستگی دارد.
من هیچ وقت مجبورش نمیکنم، فقط راهنماییاش میکنم.
شروین میگوید: به کلاس شطرنج نزد احسان قائممقامی میروم که توانستم به پیشرفت خوبی برسم.
سعی کردیم برنامه «یک جهان یک جام» را فاخرتر اجرا کنیم، مردم که مرا در کوچه و خیابان میبینند، از
این برنامه راضی هستند.
هوشنگ نصیرزاده موجودی عجیب است و اطلاعات او درباره فوتبال زیاد…
خودش دوست دارد زیاد درباره داوری صحبت نکند و بیشتر درباره مدیریت در فوتبال بحث کند.
خیلی هم با هم کری داریم، میخواهیم درباره «توهم و توطئه» یک برنامه بگذاریم.
آقای نصیرزاده معتقد است که در بعضی از نتایج فوتبال، فیفا دست میبرد، اما من و آقای صدر چنین نظری
نداریم…
مثلا میگفتند که فرانسه باید در جامجهانی ۹۸، قهرمان میشد، اما اگر یادتان باشد فرانسه در مرحله حذفی، در دقیقه
120، با گل «بلان»، پاراگوئه را شکست داد، اگر بازی به ضربات پنالتی کشیده میشد، با حضور «چیلاورت» درون دروازه،
پاراگوئه، فرانسه را شکست میداد.
آن وقت فیفا چه کار میتوانست بکند! من این را قبول ندارم.

