عکس و گفتگو با نواده مولانا !!
وقتی شنیدم خانم اسین چلبی Esin Celebi* بیست
و دومین نواده مولانا جلال الدین محمد بلخی (مولوی) به ایران سفر می کند خیلی مشتاق بودم تا او را
ببینم .
در ایران کمتر کسی می داند که از نسل مولانا فرزندی باقی مانده است و شوق من به همین خاطر
بود .
چون بالاخره ایشان هم اگرچه هشتصد سال در خارج از ایران و قونیه ترکیه زیسته اند اما به هر حال
به نوعی ایرانی محسوب می شوند.
اسین چلبی Esin Celebi فرزند جلال الدین باقر چلبی Celaleddin Bakir Celebi ( )است که در سال ۲۰۰۱ بدرود حیات گفت
و اکنون در آرامگاه مخصوص چلبی ها در قونیه به خاک سپرده شده است.
Esin Celebi تنها فرزند جلال الدین باقر چلبی نیست و یگانه پسر وی فاروغ همدم چلبی در حال حاضر مدیر
بنیاد جهانی مولوی ( ) در ترکیه است .
فاروغ همدم چلبی هم اکنون ریاست فرقه مولویه و حفظ و نشر سنت این خانواده سنتی و تاریخی را برعهده
دارد.
خانم اسین چلبی که مسئولیت قائم مقام بنیاد جهانی مولوی در ترکیه را بر عهده دارد هفته گذشته برای شرکت
درهمایش بزرگداشت عبدالباقی گولپینارلی ( ) مولوی شناس ترک که به مناسبت هشتصدمین سالگرد میلاد ملای روم برگزار شد ، سفری
به تهران انجام داد.
خانم چلبی را دیروز (ششم خرداد ۱۳۸۶) در جریان افتتاح کتابخانه گولپینارلی ( )در سفارت ترکیه ملاقات کردم و گفتگوی کوتاهی
با ایشان انجام دادم .
اما بیش از همه می خواستم بدانم ایشان در مورد ریشه های ایرانی خاندان چلبی چه می گوید.
اگرچه نباید ازنظر دورداشت که این خانواده چند ملیتی است ومی توان آنها را افغانی ، ایرانی ، ترک ،
عرب و…
دانست .
از اسین چلبی پرسیدم : شما خود را ایرانی می دانید ؟ گفت : به این سوال جواب نمی دهم
.
همانطور که مولانا به هیچ قوم و ملیتی تعلق ندارد ، پیام او جهانی است و او پدر همه ملت
ها است ؛ من هم خود را اهل همه جهان می دانم.
این البته پاسخ رسمی او به عنوان قائم مقام بنیاد مولانا است و اگر فضای حاکم بر کشور ترکیه را
در چند سال مجسم کنیم می بینیم که همین اندازه که دولت لائیک ترکیه اجازه می دهد چنین بنیادی در
ترکیه فعالیت داشته باشد به نسبت یک دهه قبل اتفاق عجیبی است .
البته در واقع این بنیاد هم با دست و بال باز فعالیت نمی کند و تنها چیزی که خود مردم
ترکیه از مولانا می دانند این است که قبر وی در قونیه است و رقص سماع به نوعی به وی
مربوط است اما اینکه وی شاعر پارسی گوئی بوده و مثنوی ای ازوی باقی مانده به کلی به فراموشی سپرده
شده است.
جلال الدین باقر چلبی Celaleddin Bakir Celebi، پدر اسین چلبی Esin Celebi اما شخصیت بسیار محترم و دانشمندی بود .
وی بزرگ طریقه مولویه و به قول عبدالباقی گولپینارلی وی مولوی زمان خود بوده است .
او به همراه این مثنوی شناس برجسته با مجاهدت بسیار عمر خود را صرف نشر معارف مولوی و پیام وی
می کرد.
با بنیانگذاری ترکیه مدرن در سال ۱۹۲۲ ( ) از سوی مصطفی کمال آتا تورک جمهوری لائیک ترکیه بسیار کوشید تا
آنها را تحت فشارهای گوناگون از تلاش شان باز دارد و به این منظور گولپینارلی از تدریس در دانشگاه منع
شد و جلال الدین باقر چلبی را نیز بعد از تعطیلی “مولوی خانه” ها و ممنوعیت هرگونه فعالیت برای طریقت
مولویه از کشور تبعید کردند.
در آن زمان مولوی خانه ها مرکز اجتماع فقرا ( دراویش ) و نشر عرفان و آموزش الاهیات و مثنوی
خوانی بوده .
در ایران مشابه این مولوی خانه ها مکان هایی داریم که به آن خانقاه می گویند.
خلاصه اینکه به مرور فضا برای فعالیت خاندان چلبی به مرور باز می شود و با روی کار آمدن دولت
اسلامگرای اردوغان بیشتر محدودیت های این طریقت عملا از میان می رود.
و اگر امروز سفارت ترکیه در تهران کتابخانه خود را به نام گولپینارلی نام گذاری می کند و از فرزند
مولوی بزرگ برای افتتاح آن دعوت می کند در حقیقت یک حرکت انقلابی انجام داده است.
خانم اسین چلبی گفت : پدرم به چندین زبان دنیا تسلط داشت و زبان فارسی را بسیار دوست می داشت.
او مدام اشعار مولوی را به زبان فارسی برای خود زمزمه می کرد در زمانی که در تنهایی خود نشسته
بود اشعار دیوان کبیر می خواند.
از او می پرسم : خانم چلبی چرا زبان مولوی این اندازه مهجور است ؟ می گوید : چه کنیم
؟ …
حرف مولوی در حقیقت همدلی است .
زبان مثنوی هم زبان دل است .
مهم نیست که چه زبانی .
من از شما می پرسم که آیا غیر فارسی زبان ها نمی توانند مثنوی بخوانند ؟ در پاسخ خانم چلبی
– اگر چه می دانم دلش می خواهد اوضاع به گونه ای دیگر باشد – می گویم : بله هماهنطور
که شما می گوئید همدلی از همزبانی بهتر است.
اما در مورد وجه تسمیه چلبی ( çelebi) هم باید گفت که آنها ازنسل فرزندان حسام الدین چلبی فرزند بلافصل
مولوی هستند.
چلبی در زبان ترکی به معنی بزرگ ، آقا و سروراست که این لقب نخستین بار به حسام الدین نخستین
سر سلسله طریقه مولویه و از خاص ترین شاگردان مولانا و دوست بهاء ولد فرزند حضرت ملای رومی تعلق گرفت
.
از آن پس این نام به بزرگترین فرزند ذکوراز نسل مولانا اختصاص داشت و بعدها به عنوان نام فامیل این
خانواده درآمد.
مقر این طریقه بنا به قولی در شهر حلب سوریه بود و این منطقه از سوریه بیشترین مرکز اجتماع طریقت
مذکور بوده است.
خاندان چلبی همانطور که اشاره کردم واقعا چند ملیتی است و البته نسبتی فامیلی هم با چلبی های عراق که
عرب و شیعه هستند ، دارند .
خاندان معظم چلبی ها شجره ی انسابی ( ) دارند که رابطه آنها تا بهاءولد فرزند مولانا را نشان می دهد.
با احترام به حضرت مولانا ، فصل آغازین مثنوی معنوی مولوی را که به نی نامه مشهوراست با استناد به
نسخه تصحیح نیکلسون و چاپ کلاله خاور در این جا می خوانیم : بشنو این نی چون شکایت می کند
از جدایی ها حکایت می کند کز نیستان تا مرا ببریدهاند در نفیرم مرد و زن نالیدهاند سینه خواهم شرحه
شرحه از فراق تا بگویم شرح درد اشتیاق هر کسی کو دور ماند از اصل خویش باز جوید روزگار وصل
خویش من به هر جمعیتی نالان شدم جفت بدحالان و خوشحالان شدم هرکسی از ظن خود شد یار من از
درون من نجست اسرار من سر من از نالهی من دور نیست لیک چشم و گوش را آن نور نیست
تن ز جان و جان ز تن مستور نیست لیک کس را دید جان دستور نیست آتشست این بانگ نای
و نیست باد هر که این آتش ندارد نیست باد آتش عشق است کاندر نی فتاد جوشش عشق است کاندر
می فتاد نی حریف هرکه از یاری برید پردههااش پردههای ما درید همچو نی زهری و تریاقی کی دید همچو
نی دمساز و مشتاقی کی دید نی حدیث راه پر خون میکند قصههای عشق مجنون می کند محرم این هوش
جز بی هوش نیست مر زبان را مشتری جز گوش نیست در غم ما روزها بیگاه شد روزها با سوزها
همراه شد روزها گر رفت گو رو باک نیست تو بمان ای آنک چون تو پاک نیست هر که جز
ماهی ز آبش سیر شد هرکه بی روزیست روزش دیر شد در نیابد حال پخته هیچ خام
پس سخن کوتاه باید والسلام بند بگسل باش آزاد ای پسر چند باشی بند سیم و بند
زر گر بریزی بحر را در کوزهای چند گنجد قسمت یک روزهای