ماه چهره خلیلی ،خودمان نخواستیم پسرمان در انگلیس متولد شود!/سبک زندگی، بیوگرافی و نوع پوشش افراد مشهور(۹۰)
بیوگرافی ماه چهره خلیلی
نام اصلی : ماهچهره خلیلی
زمینه فعالیت : بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر
تولد : ۲۵ دی ۱۳۵۵
سن : ۳۸ سالنوه پروین سلیمانی
محل زندگی : تهران، ایران
ملیت : ایران
پیشه : بازیگری
سالهای فعالیت : از ۱۳۸۲ تاکنون
همسر(ها) : ابراهیم اشرفی
مدرک تحصیلی :فوق لیسانس معماری از دانشگاه
آکسفورد انگلستان
ماه چهره خلیلی متولد ۱۳۵۵ تهران است.
وی دارای مدرک فوق لیسانس معماری از دانشگاه اکسفورد انگلستان می باشد.
وی دوره بازیگری را در method school در لندن گذراند و در سال ۱۳۸۲ برای اولین فعالیت سینمایی خود جهت
بازی در فیلم چشمان سیاه بعد از ۲۲ سال به ایران آمد و دوره دیگری از بازیگری و کارگردانی را
در مؤسسه سمعی و بصری استاد سمندریان در سال ۸۴ پشت سر گذاشت.
ماه چهره خلیلی نوه دختری پروین سلیمانی در سریالهای «در چشم باد»، «مختارنامه» و «کلاه پهلوی» ایفای نقش نموده است
از جمله فعالیت های دیگر وی فیلمسازی فیلم کوتاه و مستند/ داستانی «عید قربان» (مراسم عید قربان از دید قربانی)
می باشد که برنده جوایز بسیاری از جشنواره های مختلف از جمله جشنواره فیلم سان فرانسیسکو ۲۰۰۶ شده است.
ماه چهره خلیلی و پروین سلیمانی
ماه چهره خلیلی و مادر و خواهرانش
ماه چهره خلیلی و همسرش
به تازگی صاحب پسری زیبا به نام پرواز شده اند.
پرواز پسر ماه چهره خلیلی
بیوگرافی پروین سلیمانی مادربزرگ ماه چهره خلیلی
بتول سلیمانیخو با نام هنری پروین
سلیمانی (۲۲ خرداد ۱۳۰۱، تهران – ۱۲ خرداد ۱۳۸۸) یکی از بازیگران زن سینمای ایران بود.
او اولین بازی خود را در سال ۱۳۲۳ در تئاتر «شهرزاد قصهگو» انجام دادهاست و اولین فیلم سینمایی خویش را
با نام گلنسا در سال ۱۳۳۲ بازی کردهاست.
ماهچهره خلیلی نوه دختری اوست.
بتول سلیمانی در ساعت بیست روز دوشنبه ۱۲ خرداد ماه ۱۳۸۸، در پی یک دوره بیماری، درگذشت.
مصاحبه ای با ماه چهره خلیلی و همسرش قبل از به دنیا آمدن پسرشان
لذت شیرین بچه دار شدن
ماهچهره : ما خیلی بچه دوست
داریم و حتی قبل از ازدواج مان هم درباره بچه دار شدن صحبت می کردیم و از همان موقع متوجه
شدیم این علاقه مشترک است.
تصمیم مان از ابتدا این بود که بعد از ازدواج مان بچه دار شدن را خیلی به تعویق نیندازیم.
ابراهیم : تصمیم ما برای بچه دار شدن اتفاقی نبود و از قبل خیلی درباره اش صحبت کردیم.
در واقع می توانم بگویم خودمان را برای این موضوع آماده کرده بودیم و برایش برناتمه ریزی داشتیم.
به نظرم بعد از ازدواج لذت در کنار هم بودن آنقدر زیاد است که همه دوست دارند این اتفاق برایشان
بیفتد و با هم باشند، سفر بروند و زندگی کنند.
البته برای ما به واسطه کارمان شاید این مسئله کمتر پیش می آید.
مثلا من مدت ها زبان خوانده بودم و می خواستم ادامه بدهم اما واقعا فرصتش را پیدا نمی کردم.
در مورد زندگی همان هم همین اتفاق می افتاد.
به همین دلیل گفتیم ما که زندگی مان را در کنار هم داریم پس می توانیم بچه را هم به
جمع مان اضافه کنیم.
این را هم باید بگویم که تصمیم مان به همین سادگی و آسانی نبود.
خیلی صحبت کردیم و همه چیز را طبق برنامه ریزی جلو بردیم.
درباره کارهایمان حرف زدیم و حتی مثلا این نکته را هم بررسی کردیم که بعداز به دنیا آمدن فرزندمان کدام
مان سر کار باشیم.
در واقع همه جزییات را در نظر گرفتیم.
عاشق هم باشید بعد بچه دار شوید
ماهچهره : وجود عشق در هر زندگی معنای آن زندگی است.
الان دیگر می توانم قسم بخورم این موضوع خیلی مهم است.
کسی را که می خواهی با او ازدواج کنی و در کنارش بچه به دنیا بیاوری باید بی نهایت دوست
داشته باشی.
بارداری تغییرات زیادی به وجود می آورد و دنیایت را به هم می ریزد.
من خیلی وقت ها به ابراهیم می گویم اگر دوستت نداشتم نمی توانستم به بچه دار شدن فکر کنم.
به نظر من خیلی مهم است که زن همسرش را خیلی دوست داشته باشد تا بتواند بچه دار شدن را
ثمره عشق اش بداند.
ابراهیم : من هم حرف های ماهچهره را کاملا تایید می کنم.
جالب است برایتان بگویم صمیمیت و عشق بین ما در حدی است که وقتی در جمع خانواده و دوستان می
رویم همه به شوخی می گویند این بابا باز این دوتا آمدند! مثلا همین که ماهچهره یک لقمه غذا در
دهانم بگذارد همه صدایشان در می آید و می گویند ای بابا بس کنید…
(خنده) ولی ما واقعا اینطور هستیم و دلتنگ هم می شویم.
واقعا اگر دو ساعت دیرتر ماهچهره را ببینم کلافه می شوم و سعی می کنم هر چه سریع تر خودم
را به خانه برسانم تا در کنار اوباشم.
واقعا کارهای ما ادا نیست یا اینکه بخواهیم مثلا جلوی دیگران فیلم بازی کنیم.
رفتار ما دلی است و از دل مان برمی آید.
در فیلم «هدیه» هم باردار هستم
ماهچهره : بازی ام در فیلم سینمایی «هدیه» خیلی اتفاقی پیش آمد و واقعا هم شانس آوردم.
خدا همیشه دوستم دارد.
وقتی این کار به من پیشنهاد شد گفتم من باردارم و نمی توانم بیایم.
گفتند اتفاقا شخصیت فیلم هم یک خانم باردار است و وقتی فیلمنامه را خواندم متوجه شدم نقش سختی است اما
به این فکر کردم که می تواند چالش های جذاب و هیجان انگیزی برای من داشته باشد.
در این فیلم نقش مادری را بازی می کنم که سرطان دارد.
او بعد از حاملگی متوجه بیماری اش می شود.این فیلم برای خودم تجربه درونی عجیبی به همراه داشت چون باعث
شد سلامتی ام برایم مهمتر شود و از طرف دیگر بیشتر خدا را شکر کنم که سالم هستم.
ابراهیم : راستش زمانی که به ماهچهره کار پیشنهاد می شد خیلی نگران می شدم.
مثال معروفی است درباره خانم های باردار که اصطلاحا می گویند بار شیشه دارد و با یک تلنگر آسیب می
بیند.
وقتی ماهچهره می خواست کاری را قبول کند از او خواهش کردم تا یکسری شرایط را در قراردادش لحاظ کند،
مثل ساعت کاری و چگونگی رفت و آمد.
از حق نگذریم باید بگویم تیمی که ماهچهره در فیلم سینمایی «هدیه» با آنها همکاری کرد، برایش سنگ تمام گذاشتند.
خرید لذتبخش ما برای پسرمان
ابراهیم : چند ماه پیش ماهچهره سفری به لندن داشت و یکسری خریدها را برای پسرمان انجام داد.
از آنجایی که من هم خیلی دوست داشتم در این خرید شریک باشم اینجا هم یکسری خریدها را انجام دادیم.
من خیلی خرید کردن را دوست دارم.
ماه چهره خلیلی و پسرش در لندن
ماهچهره : من سعی کردم درانگلیس وسائل جزیی تری را که مربوط به
شش ماه اول است بخرم تا همه استانداردهای لازم را داشته باشد.
در ایران هم به همراه ابراهیم وسایل اصلی را خریدیم.
موقع خرید و امضای سفارش ها من مدام از ابراهیم عکس می گرفتم چون خیلی برای خرید هیجان داشت.
دوست داشتیم پسرمان اینجا به دنیا بیاید
ماهچهره : واقعیت این است ما برای اینکه فرزندمان در ایران به دنیا بیاید یا در انگلیس خیلی با هم
حرف زدیم و همه چیز را بررسی کردیم ولی در نهایت تصمیم گرفتیم فرزندمان اینجا به دنیا بیاید.
به چند دلیل به این نتیجه رسیدیم.
یکی اینکه من مهر و صفا و دور هم بودن ایرانی ها بعد از زایمان را خیلی دوست دارم.
وقتی یک نفر زایمان می کند همه به بیمارستان می روند و حس خیلی خوبی به وجودمی آید، به ویژه
آنکه بچه ما هم از سمت خانواده ابراهیم و هم خانواده خودم خیلی عزیز است و همه انتظارش را می
کشند.
فضای گرم و صمیمی ایران در آنجا نمی تواند وجودداشته باشد.
ممن است از لحاظ تجهیزات پزشکی یا موقعیت پاسپورت و شناسنامه برای بچه مان، زایمان در آنطرف بهتر باشد ولی
برای من موضوعاتی که اشاره کردم مهمتر بود، ضمن اینکه زمان زایمان من در ایام عید است و ایران برای
من حس خیلی خوبی دارد.
ابراهیم : ما درباره این قضیه خیلی فکر کردیم و اتفاقا رایزنی های زیادی هم با دوستان و آشنایانی که
ماهچهره در انگلیس دارد انجام دادیم.
قریب به اتفاق دوستان می گفتند به دنیا آوردن بچه در آنجا بهتر است.
البته آنها هم به دلیل گرفتن شناسنامه و پاسپورت خارجی این حرف را می زدند و می گفتند اگر این
اتفاق بیفتد موقعیت خوبی است ولی برای ما چیزهای دیگر مهمتر از پاسپورت وجود داشت که ماهچهره به آنها اشاره
کرد.
ماه چهره خلیلی در سریال مختارنامه
ماهچهره : بچه ما فروردین ماه به دنیا می آید.
در ماه فروردین اینجا هوا خیلی خوب است و واقعا بهاری است اما آنجا خیلی سرد است و همین شرایط
را سخت تر می کرد.
از طرف دیگر ممکن بود تاریخ ویزای ابراهیم و زمان به دنیا آمدن بچه مان با هم جور درنیاید و
با وجود اینکه من می توانستم در بهترین شرایط و مجهزترین بیمارستان ها به لحاظ امکانات زایمان کنم هرگز این
ریسک را نمی پذیرفتم که شاید در زمان زایمان ابراهیم کنارم نباشد.
وقتی تات اینجا با هم بوده ایم تا انتهایش را هم باید با هم باشیم.
لذت های زندگی یک جاهایی خیلی برایم مهمتر از آینده ای است که حالا معلوم نیست چه می شود.
من خودم بعد از این همه سال زندگی در انگلیس دوست دارم اینجا زندگی کنم.
نمی دانم بچه مان در این مورد چه تصمیمی خواهد گرفت و در آینده خودش می داند که چه کار
کند.
من پسر دوست داشتم ابراهیم دختر
ماهچهره : من خیلی دوست داشتم بچه مان پسر باشد اما فکر می کنم
ابراهیم دختر می خواست.
ابراهیم : معمولا آقایان بیشتر دختری هستند اما وقتی شنیدم بچه ما پسر است خیلی خوشحال شدم.
ما از ابتدا نمی خواستیم جنسیت بچه مان را بدانیم و خیلی اتفاقی در یکی از سونوگرافی ها دکتر از
دهانش پرید که بچه مان پسر است.
البته برای خودمان هم سخت بود که تحمل کنیم و جنسیت را ندارینم، ضمن اینکه حس پدر و مادر شدن
برای آنقدر قشنگ است که خیلی به جنسیت فکر نمی کردیم.
اینطور معمول شده که با هر مردی صحبت کنیم می گوید من دختر دوست دارم اما این بچه اول ماست
و چه پسر باشد و چه دختر، قدمش برایمان مبارک و خوش یمن است.
پسر ماه چهره خلیلی
ماهچهره : همیشه به پزشک مان می گفتیم درباره جنسیت بچه چیزی به ا نگوید.
کنجکاو بودیم که بدانیم اما لذت بچه دار شدن برای مان شیرین تر بود چون ما نه دختر داشتیم و
نه پسر.
هر بار که سونوگرافی می رفتیم خانواده های مان می پرسیدند جنسیت بچه چیست و ما هم می گفتیم نپرسیدیم.
جالب اینجاست که کمتر باور می کردند چون واقعا نمی شود نپرسید.
ما خیلی اتفاقی از زبان پزشک شنیدیم که بچه مان پسر است.
ابراهیم نباشد، شرایط خیلی سخت می شود
ماهچهره : بچه دار شدن برای دومین بار تصمیمی است که پدر و
مادرها خیلی زود می گیرند چون معمولا می گویند اگر تصمیم به دوباره بچه دار شدن دارید زیاد بینش فاصله
نیندازید که بچه ها با هم بزرگ شوند یا اینکه مثلا حالا که بچه داری وقت تان را می گیرد
هر دو با هم بزرگ شوند تا زمان زودتر بگذرد.
البته نظرات و دیدگاه های مختلفی درباره این قضیه وجود دارد ولی من فکر می کنم اگر این اتفاق خیلی
هم زود بیفتد برای بچه اول شرایط کمی ناعادلانه می شود چون او تازه می خواهد بچگی کند اما با
حضور یک بچه دیگر این موضوع کمرنگ می شود.
خیلی از مادرها هم به سلامتی خودشان فکر می کنند.
همین الان وقتی فکر می کنم اگر بچه دیگری هم بیاید باید از او هم مراقبت کنم و به نظرم
خیلی سخت است.
من به تنهایی از خودم هم نمی توانم مراقبت کنم و واقعا اگر ابراهیم نباشد شرایط برایم سخت می شود؛
به ویژه در یک ماه اخیر که انجام خیلی از کارها برایم سخت شده است.
از زمانی که من باردار شدم ابراهیم سر کار نرفته تا با هم باشیم.
اوائل ازدوجمان که درباره بچه دار شدن حرف می زدیم می گفتیم فقط یک بچه نداشته باشیم.
مثلا موقع خرید می گفتیم این را می خریم برای بعدی هم می ماند ولی یک بار من درد داشتم
و در شرایط نرمالی نبودم و ابراهیم گفت من دیگر بچه نمی خواهم.
پیش خودم گفتم چرا این حرف را می زند تا اینکه به من گفت نمی توانم تحمل کنم تو اینقدر
اذیت شوی و به همین دلیل نمی خواهم این اتفاق بیفتد.
ماه چهره خلیلی و بهنوش بختیاری
امیدوارم پسرم بگذارد سر کار بروم
ماهچهره : از زمانی که من باردار شدم
ابراهیم با اینکه پیشنهاد کار زیادی داشت اما قبول نکرد.
حالا که بچه نیامده شرایط ما اینطوری است وای به حال روزی که بچه هم به دنیا بیاید.
ابراهیم : سر کار رفتن ماهچهره برای سریال «گذر از رنج ها» به این دلیل بود که از قبل قرارداد
داشت و باید می رفت.
فیلم سینمایی «هدیه» هم شرایط خاصی داشت که به بارداری ماهچهره ارتباط داشت و خودش هم دوست داشت چنین نقشی
را تجربه کند اما من در این مدت کاری را نپذیرفتم چون واقعا شرایط سخت بود.
من نمی توانستم کار در شهرستان را قبول کنم.
حتی اگر تهران هم بود باز نمی توانستم بطور مداوم سر کار باشم و همسرم در خانه تنها بماند.
بعد از به دنیا آمدن پسرمان سر کار می روم؛ البته اگر بگذارد!
ماهچهره : فکر نکنم بگذارد.
اینقدر پشت سرت گریه می کند که دلت نمی آید بروی.
(خنده)
ابراهیم : با خودم به سر کار می برم (خنده) قرار است من پسرمان را سر کار ببرم و
دستیارم باشد.
باز هم عاشقیم
ماهچهره : این قضیه که بعد از بچه دار شدن عشق بین زن و شوهر کم می
شود و توجه و محبت زن بیشتر متوجه بچه می شود را خیلی شنیده ام ولی الان به عشق ابراهیم
است که می توانم این بچه را داشته باشم و در وجودم احساسش کنم.
همه اینها به خاطر بودن و عشق اوست که برای من هم شیرین و لذتبخش می شود.
ابراهیم : برخی از زوج ها هستندکه نمی توانند مسئولیت بچه دار شدن را به هر دلیلی قبول کنند چون
واقعا مسئولیت سخت و سنگینی است، چه از لحاظ مالی و چه از لحاظ معنوی سخت است.
آینده هم برای هیچ کس قابل پیش بینی نیست و همین موضوع هم تصمیم گیری درباره این اقدام مهم را
سخت تر می کند.
با اینحال خدا را صد هزار مرتبه شکر که درباره مسائل مادی شرایط را کمی آسان تر گرفتیم.
هر دوی ما می دانیم که مسئولیت سنگینی بر روی دوشمان است و هدف مان این است که بچه مان
را به نحو احسن بزرگ کرده و درست تربیتش کنیم.
به نظرم برای بچه دار شدن باید ایثا رو از خودگذشتگی وجود داشته باشد تا این اتفاق میسر شود.
قرار نیست باری به هر جهت پیش رویم.حتی ممکن است در این مسیر عشق و علاقه ای که بین زن
و شوهر وجود دارد تقسیم شود که به نظرم طبیعی هم هست.
من تا الان درگیر این موضوع نشدم اما فکر می کنم وقتی پای نفر سومی هم به وسط می آید،
طبیعی است که توجه مادر یک مقدار به سمت او بیشتر شود.
ماهچهره : نه نمی شود، مطمئن باش.
(خنده)
۹۰۲۰