هدایت هاشمی از طلاق تا ازدواج مجدد / سبک زندگی، بیوگرافی و نوع پوشش افراد مشهور(۸۰)
بیوگرافی هدایت هاشمی
هدایت هاشمی متولد ۱۷ اسفند ۱۳۵۳ در سبزوار مشهد، بازیگر است
فارغ التحصیل رشته کارگردانی ر مقطع فوق لیسانس است،
پدرش در زمینه های هنری از جمله خوشنویسی و تئاتر و موسیقی فعالیت حرفه ای داشت و نقش ویژه ای
در شروع این حرفه را برای او ایفا کرد
از ۱۳ سالگی تا فوتبال و بازیگری
۱۳ سال بیشتر نداشت که برای اولین بار در تئاتری
بنام ترناس جان در جشنواره فجر در سبزوار بروی صحنه رفت و به دلیل بازی اش در این نمایش تقدیرنامه
گرفت، بعد از نقل مکان به مشهد در آنجا فوتبال رو بصورت حرفه ای دنبال کرد
عضو تیم جوانان
عقاب و مدتی در تمرینات ابومسلم هم شرکت کرد اما از شانش روزشگار سربازی اش به تهران افتاد سال ۷۷
بعد از اتمام سربازی وارد دانشگاه هنر معماری شد و زیر نظر استادانی چون زنده یاد «حمید سمندریان»، «منیژه محامدی»،
«احمد داوود» تلمذ کرد
شروع اش با تئاتر تلویزیونی ۷ قسمتی با نام بازرس در کنار مهدشی هاشمی بود
او به واسطه همین تئاتر به سینما معرفی شد و در فیلم یک بوس کوچولو در سال ۸۳ اولین بازی
اش در سینما را انجام داد
ازدواج و طلاق از نگار عابدی
هدایت هاشمی با نگار عابدی بعد از اتمام تحصیلات اش ازدواج کرد و
صاحب یک دختر نیز شدند، اما این زندگی دوام چندانی نداشت و در نهایت این دو از بکدیگری جدا شدند؛
هدایت هاشمی و نگار عابدی
نگار عابدی در مورد این ماجرا می گوید : وقتی دخترم هنوز به
دبستان نرفته بود من و همسر سابقم ، هدایت هاشمی حس کردیم که مسیر زندگی مان را باید از هم
جدا کنیم به همین خاطر مدتی به اتفاق دخترم به منزل پدر و مادرم رفتم تا کارهای مربوط به جدایی
انجام شود
هدایت هاشمی پس از طلاق از همسر اولش نگار عابدی با مهشید ناصری ازدواج کرده است
هدایت هاشمی
و مهشید ناصری
اما عاشق بازیگری
نگار عابدی : اِما از همان دوران کودکی اش به بازیگری علاقه مند بود و در
این حرفه هم استعداد دارد.
اولین بازیاش را هم وقتی دو سالش بود در فیلم سینمایی «یه حبه قند» انجام داد، هرچند من و پدرش
هیچ کدام تمایلی نداریم که او وارد عرصه بازیگری شود(dot) ولی اگر بخواهد وارد این حوزه شود هم مخالفت نمی
کنیم
محبوبیت
سریال چک برگشتی در نوروز سال ۹۰ شروع خوبی برای دیده شدن وی بود، سپس بازی در
سریال نوشداره از او چهره شناخته شده ساخت، اما بازی زیبای او در سریال پایتخت ۳ از سال ۹۲ از
او چهره محبوب ساخت
مصاحبه با هدایت هاشمی
گفتگویمان را با یک کلمه آغاز میکنیم؛ مشهد؟
شهری که به شدت دوستش دارم.
حتی دخترم هم عاشق مشهد است.
با اینکه در پایتخت به دنیا آمده است؟
نه، اصلا ایران به دنیا نیامده است.
من همیشه فکر میکنم بهترین شهر دنیا برای زندگی، مشهد است.
چرا؟ چون مشهد شهر درستی است.
من بهعنوان یک بچه مشهد قدیمی، بسیاری از شهروندان این شهر مانند حاجحسین ملک را خیلی دوست دارم.
نحوه تقسیم زمینهای مشهد و بذل و بخششی که او داشت، باعث شد که مشهد دارای زیرساختهای شهری درستی شود.
میتوانید مثالی بزنید؟
بهطور مثال خیابانهای پهن آن.
بیشتر کسانی که در تهران زندگی میکنند، مانند همین گروه فیلمبرداری سریال «نوشدارو»، از خیابانهای مشهد لذت بردند، ولی باور
نکردند که در این شهر با جمعیت بیش از ۳میلیون نفر چگونه میتوان در خیابانهایش بهراحتی تردد کرد.
خیلی چیزهای دیگر مشهد را هم میتوان با پایتخت و شهرهای بزرگ کشور مقایسه کرد.
آنچه برای من مهم است ذات یک شهر است که من به شدت ذات شهر مشهد را میپسندم.
منظورتان از ذات مشهد چیست؟
منظورم اصیل بودنش است.
ما در ایران شهرهای بسیاری داریم که به خیلی چیزها معروف هستند و حتی از شهرهای قدیمی کشور هستند و
ظاهر قدیمی خود را هم حفظ کردهاند، اما در ذاتشان این اصالت وجود ندارد.
مشهد با وجود اینکه مشهدی اصیل در آن خیلی کم زندگی میکند و بیشتر شهروندان آن از شهرهای دیگر آمدهاند،
اما در عین حال اصالت خودش را حفظ کرده است.
به نظر شما چه عواملی به اصالت مشهد کمک میکند؟
مشهد بهدلیل بافت معنویاش و وجود بارگاه مطهر امام رضا(ع)،
ویژگیهای خاصی دارد.بخش دیگر هم بازار مشهد است.
تجارت این شهر قدمت و اصالت دارد.
به غیر از شیراز که شاعرانش در آنجا مدفون هستند، کمتر شهری مانند مشهد را مییابید که شاعر پرآوازهای چون
حکیم فردوسی را در خودش جای داده باشد.
اینها عوامل اصالتبخشی به مشهد هستند.
یکی دیگر از ویژگیهای مهم مشهد آرامش آن است.
ما در پشت باغ ملکآباد، در محله نوفللوشاتو زندگی میکنیم.
یک محله خیلیخیلی آرام.
محلهای خوب برای زندگی کردن با یک هوای بسیار تمیز و عالی.
در آن محله بزرگ شدهاید؟
من در خانه پدربزرگم بزرگ شدم.
در پشت بیمارستان جوادیه در خیابان طبرسی.
…
که متاسفانه بخشی از آن محله قدیمی تخریب شده است.
بله، متاسفانه چند روز پیش که آنجا را دیدم، تخریب شده بود و بهطور کامل بافت خودش را از دست
داده بود.به نظر شما اینگونه تخریبها، تا چه حدی اصالتی را که شما با افتخار به آن اشاره کردید، از
بین میبرد؟آنچه مشهد را به معرض خطر میاندازد، زیر سؤال رفتن همین اصالتهاست.
ما وقتی به شهرهای بزرگ دنیا سفر میکنیم، میبینیم که آنها اصلا از یکسری از بافتهای معماریشان چشمپوشی نمیکنند.
با توجه به ارزشی که در گذر زمان، بافتهای معماری پیدا میکنند و سنتی که به همراه خودشان میآورند و
نوع زندگی که در همین کوچه و پسکوچهها، به فرهنگ و خردهفرهنگ تبدیل میشوند، ضرورتی را برای آدمها ایجاد میکنند
که به اهمیت حفظ کردن بافتهای معماری شهرشان بیشتر پی ببرند.
هرچند نگهداری کردن آن بافت، بسیار هزینهبر است، اما در نظر دولتمردانی که رویکرد فرهنگی دارند، اهمیت فراوانی دارد و
حفظ و نگهداری آن میتواند به اصالت بخشیدن به مشهد کمک شایانی کند.
مردمش را هم دوست دارم و از آنها خوشم میآید.
چون مردم خیلی زرنگی هستند.
در بین هنرمندان نیز از همنسلان من چند بازیگر بسیار خوب مانند رضا عطاران، حامد بهداد و برزو ارجمند هستند
که از هوش و زکاوت بسیار خوبی بهرهمندند.
مشهد مملو از هنرمندان تراز اول در سطح یک کشور است.
مشهد، شاید همان شهری نباشد که شما کودکی و نوجوانیتان را در آن گذراندهاید، اما به نظر شماآیا این شهر
میتواند با تمام تغییراتی که در آن ایجاد میشود، باز هم شهر دوستداشتنی و باآرامشی باشد؟
باید طبیعت این شهر
را پذیرفت.
ما اگر طبیعت پیشرفت آن را بپذیریم، سرعت رشد آن را نیز که خیلی زیاد است، خواهیم پذیرفت.
ما وقتی از حفظ اصالت حرف میزنیم، این موضوع منافاتی با پیشرفت روبهرشد مشهد ندارد.
مشهد در مقایسه با شهرهای دیگر کشور رشد خیلی منطقیتری دارد.
یکی از نکات خوب مشهد تفریحگاههای بسیار آن است که دیگر شهرهای ایران از این اندازه تفرجگاه ها بهرهمند نیستند.
شما رشد مشهد را بسیار خوب و منطقی توصیف کردید، اما دلایل مهاجرت هنرمندان ارزنده این شهر- به دلیل کمبود
امکانات- را عنوان نکردید؟
قبول دارم که بزرگترین ضعف در رشد مشهد در بخش فرهنگیاش رقم میخورد.
ما از کمترین تعداد سینما برخورداریم.
مشهد با این وسعت و جمعیت، باید دستکم دارای ۱۵۰سالن سینما یا ۲۰۰سالن تئاتر باشد.
ما باید یکی از بهترین دانشگاههای هنری و پردیسهای آموزشی را در مشهد تاسیس میکردیم اما به دلیل کجسلیقگی برخیها
این امکانات شکل نگرفته است.
تمرکز یافتن تمام فعالیتهای هنری و فرهنگی در پایتخت کشور باعث میشود نهتنها مشهد بلکه بیشتر شهرهای کشور، نخبگانشان را
در این زمینه از دست بدهند.
کسانی هم که در مشهد میمانند و فعالیت میکنند، با ناملایمات و کمبودهای زیرساختی بسیاری روبهرو میشوند.
اگر شهر من امکانات فیلمسازی و نیز مجموعهای از سالنهای تئاتری داشت و نهادهای خصوصی هم از این مراکز حمایت
میکردند، بهطورحتم بعد از پایان تحصیلاتم، بهعنوان یک نیروی مولد به شهرم برمیگشتم و تلاش میکردم در اینجا کار تولیدی
کنم و آنچه را بهعنوان تجربه بهدست میآوردم، در اختیار همشهریانم قرار میدادم، ولی این اتفاق نیفتاد.
چون مشهد با وجود تمام این توجهات و رشد منطقیاش، با فقر شدید فرهنگی و نیز اماکن فرهنگی و هنری
روبهروست.
چه باید کرد؟
من و شما باید بخندیم.
چون این خنده تلخ از گریه غمانگیزتر است.
چون کاری نمیتوانیم انجام دهیم.
فقط میتوانیم دعا کنیم که تولید آثار هنری و فرهنگی اهمیت شایستهای پیدا کند و روزی این فقر فرهنگی از
بین برود.
فقط باید دعا بکنیم کسانی که اسمشان مسئول است، صاحب بناندیشه و بنمایهای بشوند تا بیشتر به مردم جامعهشان خدمت
کنند.
شما با مجموعه تلویزیونی «نوشدارو» مدتی است میهمان مشهدیها هستید.
من در مشهد بزرگ شدم و حس میهمان بودن ندارم.
ولی کمتر به مشهد سر میزنید؟
موقعیتی پیش نیامده در مشهد کار کنم.
معمولا تعطیلیهایم را به مشهد میآیم و کمتر مانند خیلیها به شهرهای شمالی یا کیش میروم.
«نوشدارو» اولین اثری است که در مشهد بازی میکنید؟
بله، خیلی خوشحالم که این سریال از مشهد آغاز شد
و با انرژی مثبتی که در این یک ماه در اینجا گرفتیم، امیدواریم بتوانیم تصویربرداری را در شهرهای دیگر ادامه
دهیم و از همبازیهای مشهدیام هم انرژی بسیاری گرفتم.
آنها را چگونه دیدید؟
به نظر من در مشهد رشد خوبی اتفاق افتاده است و در این مدت بازیگران بسیار
خوبی را دیدم که خیلی صادقانه و واقعگرایانه بازی میکنند.
اگر در این شهر بمانند؟
اگر بمانند، امیدوارم مسئولان فرهنگی این شهر قدرشان را بدانند و برایشان زیرساختهای مناسب و
مکانهای کافی مهیا کنند.
سرمایههای زیادی در این شهر هست که باید بخشی از آن در عرصه فرهنگ و هنر هزینه شود و اگر
صاحبان سرمایه به این باور برسند که سودش را خواهند گرفت، به طور حتم فعالیتهای بیشماری خواهند کرد.
شما نماندید؟
دوست داشتم بمانم، ولی نتوانستم و اگر امکانات باشد به شهرم برمی گردم.
تا چه سنی در مشهد بودید؟
من تا قبل از رفتن به سربازی در مشهد بودم و برای خدمت به
تهران رفتم و بعد هم دانشگاه و لیسانس و فوقلیسانس و بعد از آن هم ازدواج و بعد هم بچه
و…
در مشهد کار تئاتر را آغاز کردید؟
نه، قبل از اینکه به مشهد بیایم، در زادگاهم علاقه خود را به
تئاتر نشان داده بودم و در سبزوار نمایش «ترناس جان» را کار کردم.
چه سالی بود؟
سال۶۶ این نمایش به کارگردانی کاظم برغمدی در جشنواره تئاتر فجر به روی صحنه رفت و بهدلیل
بازیام در این نمایش تقدیرنامه گرفتم.
یعنی حدود ۱۳ سالتان بود؟
بله، وقتی هم به مشهد آمدم جذب فیلمسازی شدم و چند فیلم کوتاه ساختم.
در سال۷۴ فیلمی ساختم برای صد سالگی سینما که در جشنواره کن نمایش داده شد و جزو ۱۰فیلم برتر ۱۰۰ثانیهای
شد.
هدایت هاشمی و همسرش
چه سالی از مشهد رفتید؟
سال۷۵٫
در مشهد که بودید کار تئاتر نمیکردید؟
نه، در مشهد که بودم کار تئاتر نمیکردم و فوتبالیست بودم.
به صورت حرفهای؟!
بله، با تیم فوتبال «عقاب» دو سال قهرمان جوانان شدم و بعد از آن فوتبالم را
به صورت حرفهای ادامه دادم و در امید «پیام» بازی کردم و با «ابومسلم» تمرین کردم تا اینکه رسیدم به
زمان رفتن به سربازی و تقسیم شدیم تهران.با توجه به علاقهتان به فوتبال، فکر میکردید بازیگر شوید؟فقط دورهای را به
ورزش کشیده شدم که برایم سلامتی خیلی خوبی را به ارمغان آورد، ولی نتیجه چندانی برایم نداشت.
در نهایت من به حرف پدرم رسیدم که ما باید از همین زمینه فکری و هنری که در خانوادهمان ریشه
دارد، به سمت زندگی موفق گام برداریم.
همینطور هم شد که بعد از چرخ کوتاهی در عالم ورزش بلافاصله به سمت هنر برگشتم و بعد سربازی و
بعد هم دانشگاه و کار.
علاقه پدر به تئاتر تا چه اندازهای به رشد فکری شما در این زمینه کمک کرد؟
پدرم، مهدی عاملهاشمی، از
کسانی بود که توانست به همراه محمد مطیع و رضا رضاپورگروههای تئاتر در مشهد را راهاندازی کند و او هرچند
هنر را بهعنوان شغل انتخاب نکرد و مهندس کشاورزی شد، اما اکنون همچنان فعالیت میکند و سالهاست که برای صدا
و سیمای خراسان رضوی، برنامههای نمایشی آموزشی کشاورزی مانند «کشت و کار» یا «نسیم آبادی» را میسازد.
بزرگترین شانس زندگی ما برای ورود به عالم هنر- هم برای من و هم برای بقیه برادرانم- پدرمان بود.
برادرانتان؟
آنها هم مانند من بازیگر و کارگردان تئاتر هستند.
علی عاملهاشمی در سریال «چک برگشتی» نقش دامادم را بازی میکرد و سال گذشته هم در جشنواره فجر، دیپلم افتخار
بازیگری تئاتر را گرفت.
برادر دیگرم همهادی عامل است که نمایشهای بسیاری را کارگردانی کرده است و آخرین آنها «حساب پرداخت نمیشه»، پرفروشترین نمایش
امسال بود.برگردیم به رفتنتان از مشهد و تحصیلاتتان در دانشگاه که فکر میکنم مهمترین فصل بازیگری را روی شما گشود؟بله،
در سالهایی که ما بودیم، استادان بسیار خوبی داشتیم که ما محصول آن دوره هستیم.
دانشجویان بسیار بااستعدادی در آن زمان تحصیل میکردند.
گروههای بسیار خوبی تشکیل دادند و اینقدر آزمون و خطا دادیم که نسل پرباری به بار آمد.
برای بازیگری چون شما که در مقابل دوربین قرار میگیرد، بازیگری تئاتر چقدر میتواند در توانمندشدنتان موثر باشد؟
تاریخچه
بازیگری مدرن به ما میگوید که بازیگرانی که خاستگاه تئاتری دارند، در عالم سینما جاودانه میشوند و میمانند و این
موضوع فقط هم خاص ایران نیست و در تمام دنیا اینگونه بوده است.
بازیگرانی که در تئاتر رشد میکنند، به علت شناخت درستی که از موقعیت درام پیدا میکنند و نیز به دلیل
بهدست آوردن کنترل کافی بر عواطف و احساساتشان و کنترل حرکتی و رفتار نمایشی مناسب و بهدستآوردن تنوع مناسب که
نتیجه تمرینات بسیار زیاد در تئاتر است، بازیگرانی میشوند که خیلی راحتتر و بهتر از سایر بازیگران دیگر در سینما
بهراحتی شکوفا میشوند و به نتیجه مطلوبشان دست پیدا بکنند.
بنابراین به نظر من تئاتر برای یک بازیگر لازم است.
علاقه شما به بازیگری در تئاتر، مشهود است و به نظر میرسد که اگر تئاتر کشور ما حرفهای بود، شما
هیچگاه به سمت فعالیتهای تصویری نمیرفتید.
من بازیگری را به معنای عامش دوست دارم و وجود مدیومها برایم تفاوتی ندارد.
من در همان اندازه که به تئاتر مشتاق هستم- البته از تئاتر لذت بیشتری میبرم- به همان اندازه هم دوست
داشتم مدیومهای دیگر را تجربه کنم؛ مثلا وقتی که تجربه «چک برگشتی» برایم در تلویزیون اتفاق افتاد، از آن لذت
بسیار بردم.
چون یک تجربه موفق تلویزیونی بود یا اینکه وقتی بازی در فیلمهای «لطفا مزاحم نشوید»، «ما همه خوابیم» و «یه
حبه قند» برایم اتفاق افتاد، خیلی از آنها استقبال کردم، چون نمونههای موفقی در سینما بودند و همانقدر که آنها
برایم ارزشمند بودند، بازی در تئاترهای «آندرانیک» یا «یک نوکر دو ارباب» هم برایم لذتبخش و ارزشمند بود.
اساسا از تجربههای خوب در عرصه بازیگری لذت میبرم.
در هر مدیومی باشد برایم فرقی نمیکند و فکر میکنم بازیگرانی که در تئاتر دارای تجربههای کافی هستند، حیف است
که به مدیومهای تصویری نیایند.
چرا؟
چون مدیوم تلویزیون و سینما مخاطب گستردهتری دارد و فعالیت شما اثر بخش تر می شود.
اگر تئاتری را ۲ یا ۳هزار نفر میبینند، یک سریال نزدیک به ۳۰میلیون مخاطب دارد و میزان اثرگذاریاش خیلی بیشتر
است و من این را شخصا خیلی دوست دارم.
به همین دلیل است که بعد از سریال موفق «چک برگشتی»، نقش محمد را در «نوشدارو» پذیرفتهاید؟
نقش محمد
«نوشدارو» را بهشدت دوست دارم و با آن نقش چالشی طولانی دارم.
چون باید فاصلهای سنی از ۲۴سالگی تا ۵۶سالگی را بازی کنم و برخی از رفتارهایی را که تاکنون تجربه نکردهام
در قالب این نقش ایفا کنم.
و در نهایت، حرف آخر!
برای مادرم و تمام مادران بیمار آرزوی سلامتی میکنم و از همه مردم میخواهم برای
سلامتی مادرم و همه مادران دعا بکنند.
همه ما به شدت وامدار پدران و مادرانمان هستیم و امیدوارم همواره دعایشان پشتسرمان باشد!