کارگردان کلیپ انرژی هستهای امیر تتلو چه کسی بود ؟ متن گفتگو و عکس امیر تتلو و خواهرانش
کارگردان کلیپ انرژی هستهای امیر تتلو
یک خواننده موفق نیاز به موزیک ویدئوهای موفق دارد؛ موزیک ویدئو خوب هم باید
از زیر دست یک کارگردان درست و حسابی دربیاید.
خوانندهای مثل تتلو آنقدر زرنگ است که یک کارگردان درس ت و حسابی پیدا کند و بیخیال او هم نشود.
اردشیر احمدی همان کارگردان است.
این پسر اصفهانی، سازنده مستندهای جنجالی و تحصیل کرده کاناداست.
آنقدر از سینما و رسانه میداند که قاب را برای تتلو خوب جابیندازد و موزیکویدئوهای درجه یک بسازد.
او مرد سایه است و کمتر آفتابی میشود اما این بار دم به تله داد و برای گفتوگویی متفاوت مقابل
خبرنگار ایدهآل نشست.
به هر حال شما برای همه شناخته شده هستید ولی از خودتان بگویید تا مردم بیشتر با شما آشنا شوند کجا به دنیا آمدهاید؟ چند سال دارید؟ چه زمانی کارتان را شروع کردید؟
من متولد اسفند ۶۸ هستم و در اصفهان به دنیا آمدم.
از بچگی مدام به خارج از ایران در رفت و آمد بودم و تقریبا نوجوانیام را درکانادا بزرگ شدم.
تحصیلاتم را هم در مقطع لیسانس فیلمسازی یا فیلم پروداکشن در ونکوور کانادا گذراندم.
بعد از اینکه درستان تمام شد، شروع به کار کردید؟
نه، من قبل از اینکه وارد دانشگاه شوم هم کار میکردم ولی تفریحی بود.
وقتی وارد دانشگاه شدم به صورت آکادمیک مبانی را یاد گرفتم و تصمیم گرفتم حرفهایتر کار کنم.
در شرکتها و شبکههای مختلفی هم کار کردم.
اردشیر احمدی کارگردان کلیپ انرژی هستهای از امیر تتلو می گوید (فوری)
کارگردان کلیپ هسته ای امیر تتلو
با خود کاناداییها؟
در کانادا،
آمریکا، دوبی و لندن هم کار کردم که بیشتر کارهای تکنیکی و فنی انجام میدادم.
همزمان با این کارها، برنامههای ایرانی هم میساختم.
اصلا این برنامه را داشتید که یک روز به ایران بیایید و برای ایران کار کنید یا اینکه هدفتان این بود که در کانادا بمانید و کار خودتان را دنبال کنید؟
نه، خیلی اتفاقی به ایران آمدم و ماندگار شدم.
خیلی اتفاقی، یعنی چه اتفاقی افتاد؟
تقریبا دو سال پیش به ایران آمدم و از همان زمان ماندگار شدم چون کارم این بود و از قبل
هم با بچههای موسیقی آشنایی داشتم.
ارتباطتان با زیرزمینیها به چه صورت شروع شد؟
من حتی زمانی که در سایر کشورها کار میکردم همیشه برنامههایی برای
ایرانیها میساختم که از طریق اینترنت منتشر میشد و برای دل خودم بود اما چون مرتبط با موسیقی بود با
بچههای موسیقی آشنا شدم .
از طرف دیگر چون سنم به بچههای زیرزمینی نزدیک بود با اینها بیشتر ارتباط برقرار میکردم؛ البته بچههای دیگر در
سبکهای مختلف را چه در ایران و چه خارج ایران میشناسم ولی فکر میکنم با زیرزمینیها کار کردن خیلی جالبتر
است چون حرفهایی که میزنند خیلی بهتر میشود به تصویر کشید تا خوانندههای پاپ.
خواننده پاپ یک کلمه را در کل آهنگ تکرار میکند ولی در آهنگهای رپ خود شعر سه، چهار صفحه است
و روی تکتک کلماتش میشود پلانهای مختلف درست کرد.
در نتیجه ساختن ویدئو برای یک آهنگ رپ خیلی جالبتر از ساختن ویدئو برای یک آهنگ پاپ است.
آهنگ رپ داستان را برایتان تعریف میکند.
شما به عنوان یک جوانی که در کانادا بزرگ شده، رشد کرده و درس خوانده، چه اتفاقی برایت افتاد که
در فیلمسازی به اینجا رسیدید که به ایران بیایید؟ همهچیز را رها کنید و با زیرزمینیها کار کنید.
به این صورت نبود که من به خاطر کار کردن با بچههای زیرزمینی همهچیز را رها کنم و به ایران
بیایم.
یکسری مسائل و مشکلات شخصی بود که تصمیم گرفتم به ایران بازگردم.
از آنجایی که هر سفر میروم دوست دارم در آن کشور هم کاری کنم، تصمیم گرفتم تو دو، سه ماهی
که ایران هستم کار کنم.
ازطرفی چون خیلی سال بود ایران نبودم، یادم رفته بود ایران چه شکلی هست! وقتی بازگشتم ایران، فضا را بهتر
دیدم و زندگی در ایران برایم مهیج شد.
تصمیم گرفتم ایران بمانم و یک زندگی هم اینجا شروع کنم.
هنوز هم نمیدانم آیندهام چه میشود.
به این صورت نبود که از قبل برای کار کردن در ایران برنامهریزی کنم.
به خاطر زندگی بازگشتم؛ البته کار هم بخشی از زندگیام است.
همه اردشیر احمدی را از برنامههای اینترنتی که ساخته است میشناختند؛ از زیرزمین تا بام تهران، ذرهبین و …
کمی درباره این برنامهها بگویید که ایدهاش از کجا آمد و به چه صورت شروع شد؟
تمامشان کارهای خودم است؛
کارهایی که فکر کنم از نظر خودم جالب است.
اولین برنامهات چه بود؟
اولین برنامهام را فکر میکنم در سال ۲۰۰۶ وقتی ۱۵، ۱۶ ساله بودم درست کردم
با اسم آشپزی در سهسوت؛ یعنی آشپزی خیلی سریع.
من این فیلمها را درست میکردم، در اینترنت میگذاشتم، مردم هم نگاه میکردند و نظر میدادند.
خیلی ساده با دوربینهای عکاسی کوچک که توجیبی بود و مردم هم خیلی استقبال میکردند؛ البته اینها هدف اصلی من
نبود، فقط دغدغهام بود.
آشپزی دغدغهات بود یا فیلم؟
هر دو.
من عاشق آشپزی هستم.
چند قسمت بود؟
دوازده، سیزده قسمت شد.
یعنی هفتهای یک فیلم درست میکردید و میگذاشتید در اینترنت؟
نه هر موقع حال این کار را داشتم و میخواستم
برای خودم غذایی درست کنم، فیلمش را میگرفتم.
چهار تا جوک هم به آن اضافه میکردم، خودم میخندیدم تا مردم هم بخندند.
کجا میگذاشتید؟ منظورت از اینترنت کجاست؟
یوتیوپ.
آن موقع یوتیوپ تازه آمده بود و معروف نبود.
من جزو اولین ایرانیهایی هستم که در یوتیوپ ویدئو گذاشتم.
آن موقع که من آپلود میکردم، در ویدئوها جستوجو میکردم که تعداد ویدئوهای ایرانی خیلی کم بود.
نه موزیک ایرانی وجود داشت و نه ویدئوهای متفرقه.
حتی موزیک اینترنتی هم هنوز راه نیفتاده بود که شما ویدئو میگذاشتید.
سایتهای دیگر هم بودند که موزیکهای زیرزمینی و پاپ میگذاشتند ولی به این صورت نبود که ویدئو پورتال باشند مثل
یوتیوپ یا فیسبوک که کمک میکنند ویدئوها بیشتر نشان داده شود.
اگر ویدئوهای ما را ۱۰۰ نفر نگاه میکردند خوشحال میشدم که ۱۰۰ نفر میدیدند.
با مخاطبها هم در آن زمان ارتباط داشتید؟
بله.
تمام پیغامها و کامنتها را جواب میدادم چون تعداد کم بود.
برنامه بعدی چه بود؟
در بین کارهایم ویدئو هم میساختم ولی اگر بخواهید به یک مجموعه برنامه نگاه کنید،
بعد آن از ونکوور تا لسآنجلس بود.
ایده از ونکوور تا لسآنجلس از کجا آمد؟
ایده خودم بود.
آن موقع ۱۸ سال داشتم، بزرگتر شده بودم و ابتدای درسم بود.
این ایده زمانی به ذهنم رسید که میخواستم با ماشین تا لسآنجلس بروم.
با خودم گفتم من که دارم این مسافت ۲هزار و ۵۰۰ کیلومتری را میروم از تکتک مسیر فیلم بگیرم و
یک فیلم کوتاه درست کنم که سفرنامه شود.
هر چی میرفتم، فکر میکردم که این سفرنامه خستهکننده است چون تمام مسیر من تنها بودم؛ تصمیم گرفتم برم سراغ
یکسری از شبکهها و خوانندهها؛ مثلا با این موضوع که میخواهم خواننده شوم، آنها را سرکار بگذارم؛ مثلا آنها در
فیلمی که من دارم بازی میکنم، نقش ناخدا را بازی کنند.
ولی هیچوقت دغدغهات خواننده شدن نبود؟
نه یک بهانه بود؛ هدفم این بود که کلا از جامعه هنری لسآنجلس انتقاد
کنم چون کسانی بودند که بدون هیچ پشتوانه و استعدادی به لسآنجلس آمده بودند.
من هم که خود را یک فرد بیاستعداد نشان دادم، میرفتم پیش کارگردانها و آنها هم برای اینکه پول مرا
بگیرند، هندونه زیربغلم میگذاشتند.
آنها نمیگفتند که این دوربین چیه؟
مثلا وقتی رفتم پیش یکی از کارگردانها به اسم کوجی میگفتم برای پشت صحنه
ساخت موزیک ویدئو میخواهم و باهاش حرف میزدم.
نقش خواننده را بازی میکردم.
این هم برای خودش داستانی بود ولی خیلیها شاکی شدند.
چند قسمت بود؟
۱۳ قسمت
سراغ همه شبکهها و همه آدمهای فعال رفتی؟
سراغ همه آدمهای فعال لسآنجلس رفتم
و همه هم از من شاکی شدند.
۱۳ قسمت را ساختی و بعد یک دفعه پخش کردی یا نه، قسمت به قسمت؟
اگر یک قسمت از فیلم
را پخش میکردم عقبنشینی میکردند و دیگر جلو نمیآمدند.
من همه فیلم را گرفتم.
آن موقع دوربینم دیجیتالی نبود و از این دوربینهای مینی داشتم.
تمام فیلمها را در یک کارتن کفش در صندوق عقب ماشین گذاشتم و گازش را گرفتم و به ونکوور بازگشتم.
این فیلمها را ادیت کردم و هفتهای یک قسمت را پخش میکردم.
از آن زمان اردشیر احمدی معروف شد؟
چون در خارج از کشور خیلی از ایرانیها تلویزیون ندارند اینجا برنامهها را
از طریق اینترنت میبینند.
در آن زمان هم که فیلم از ونکوور تا لسآنجلس یا آشپزی در سهسوت را در ونکوور ساختم، خیلی از
ایرانیهای مقیم آنجا تماشا میکردند؛ یعنی در ۱۶،۱۷ سالگی مرا در ونکوور و آمریکا میشناختند ولی در آن زمان در
ایران آنقدر سرعت اینترنت بالا نبود که راحت فیلمهای مرا ببینند که معروف شوم.
در ایران هم میدیدند ولی خیلی کم یا اگر روی سیدی پخش میشد، نگاه میکردند.
الان خدا را شکر سرعت اینترنت خوب شده و راحت میتوانند ببینند.
امیر تتلو در پشت صحنه کلیپ انرژی هسته ای
برنامه، هفتههفته پخش میشد و ترکاند؟
این برنامه خیلی دیده شد
و کمکم سایتهای مختلف دوست داشتند که کارهای مرا پخش کنند.
همین موقعها بود که من فیلم ذرهبین را ساختم.
یک اسپانسری در دوبی پیدا شد، استادیویی در اختیار ما گذاشت و من خودم هم نویسنده و هم کارگردان بودم.
یعنی به خاطر پیشنهاد ذرهبین به دوبی رفتی!
نه به خاطر پیشنهاد ذرهبین نبود.
من در دوبی کارهای دیگری انجام میدادم؛ کارهای شبکهای با شبکههای غیر ایرانی، کارهای فنی و تولید برنامه.
من هیچوقت دوره مجریگری یا نویسندگی نرفتم.
اینها از علاقه خودم بود ولی کار اصلیام کارهای تکنیکی مثل ستاپ کردن استودیو، کارگردانی و پیشتولید فیلم است که
بیشتر انجام میدهم.
دوست داشتم در کنار کارهایم در استودیو شبکه عربی، یک برنامه فارسی هم درست کنم.
استودیو شبکه عربی اسمش چه بود؟
ال آن تی وی.
در آنجا کارهای کارگردانی و پشتیبانی میکردید؟
من کارگردان چند تا برنامه بودم و کارهای فنی مثل کارهای گرافیکی و
تولیدی انجام میدادم.
در کنار این کارها چون امکاناتش را داشتیم تصمیم میگرفتیم یک برنامه ایرانی هم بسازیم.
برنامه ذرهبین را در چند قسمت ساختید؟
برنامه ذرهبین دو تا فصل بود؛ یک فصلش فکر میکنم ۱۲ قسمت بود
و یک فصلش پنج قسمت.
در این برنامه یکییکی خوانندهها را میآوردید و با آنها حرف میزدید؟
بیشتر ارتباط روی موسیقی بود.
اول قرار بود یک برنامه ارتباطی اجتماعی باشد و یک قسمتش را به موسیقی اختصاص دهیم ولی دیدیم مردم خیلی
استقبال کردند.
برنامهای بود که از موسیقی انتقاد و مثل برنامه ۹۰ هر هفته خبرهای موسیقی را پخش میکرد.
ما این کار را کردیم و برنامهای مخصوص موسیقی ساختیم که خیلیها استقبال کردند؛ حتی چهار، پنج برنامه تقلیدی هم
مثل این درست کردند.
پس مطمئنا آنقدر نیاز بود که این برنامههای مشابه را بسازند.
تا همین الان هم کلی سایت مثل ذرهبین وجود دارند که انتقاد از موسیقی انجام میدهند.
خیلی خوب است برنامهای درست شود که درباره موسیقی صحبت کند.
هنوز رسانهای هم درباره موسیقی وجود ندارد.
هیچ رسانهای نیست و این خلا در صدا و سیمای کشورمان خیلی معلوم است.
به وضوح دیده میشود که برنامهای وجود ندارد تا درباره موزیکهای پاپ و مجاز صحبت کند.
اگر اشتباهی در کارهای موسیقی وجود دارد یک نفر از لحاظ کارشناس فرهنگی، کارشناس موسیقی و کارشناس تصویری بنشیند و
انتقاد کند تا خواننده کار بعدی خودش را با حساسیت بیشتری انجام دهد، از مخاطبش خجالت بکشد و مسوول باشد،
مثل برنامه ۹۰ که مبصری شده برای خیلیها.
برنامه ذرهبین تمام شد و دوباره در یوتیوپ گذاشتید؟
بله.
ذرهبین که تمام شد یک مقدار درگیر کارهای تولید شدم چون هدف اصلی من این کار بود.
برای این کارهای ایرانی پول زیادی درنمیآوردم.
تصمیم گرفتم کارهای تولیدی انجام دهم تا درآمد زندگیام را داشته باشم اما کمکم گفتیم اگر این کار را جدی
بگیریم، شاید در کشور خودمان بتوانیم این برنامه را داشته باشیم که هم برای جامعه موثر باشد و هم کار
اصلی خودمان را انجام میدهیم.
بعد از آن چه کاری انجام دادید؟
در ایران در حال حاضر در رسانههای رسمی جایی برای این برنامهها نیست
و از طرف دیگر، کار کردن با رسانههای خارج از ایران قابل تایید نیست؛ بنابراین صبر میکنیم تا شرایطش ایجاد
شود و با توجه به قوانین و شرایط با هدف سازندگی موسیقی و فرهنگ برنامهای بسازیم.
بعد آمدید ایران و شروع کردید به کلیپ ساختن برای خوانندهها؟
بله.
این کار فعلا شدنی است ولی کاری که دوست دارم در ایران انجام دهم فیلم سینمایی است که فعلا امکان
ساخت فیلمی که میخواهم، وجود ندارد.
چه فیلمی میخواهید بسازید؟
اگر من بخواهم فیلم سینمایی بسازم، خیلی هنر کنم یک فیلم میشود مثل همه فیلمهایی که
ساخته شده ولی برای چیزی که در ذهن من است نه بودجهای وجود دارد و نه امکاناتی؛ همچنین آدمهای فنی
وجود ندارند.
اگر من بخواهم فیلمی با سلیقه و با توانایی خودم بسازم باید تیم تولیدم را از خارج از کشور بیاورم.
دوست دارم تیم تولید خودم را تکمیل کنم، کلاس تشکیل دهم، یکسری هنرجو تربیت کنم و علم روز را به
آنها یاد دهم.
انشاءالله زمانی که شرایط بودجه و مجوزش فراهم شد، فیلمی درست میکنم که از لحاظ سطح تصویر و کیفیت در
حد دنیا باشد(dot)
مثلا چه فیلمی؛ ژانر فیلمی که در ذهنت هست چیست؟
به نظر من چند ژانر در
ایران خیلی ضعیف است.
یکی ژانر اکشن که خیلی ضعیف است؛ چه از نظر صحنههای بدلکاری و چه از نظر صحنه انفجار و تعقیب
و گریز.
ژانر ضعیف بعدی کمدی است.
برنامههای کمدی ما خیلی سبک است.
کارهای نمایشی که خود بازیگر از خودش شکلک درمیآورد یا با لهجه یک روستایی میخواهد مردم را بخنداند به نظر
من کمدی نیست و محتوا ندارد.
حرکات تصویری و فیلمبرداری حس طنز را به ما نمیدهد.
با یکسری شکلک درآوردن فیلم کمدی میسازند.
فیلم کمدی که میسازید چه بودجه و امکاناتی میخواهد؟ در کل دنیا هم فیلمهای کمدی فیلمهای پرخرجی نیستند.
نه، خیلی از فیلمهای کمدی پرخرج هستند.
مثلا فیلمهایی مثل آدام سنلر یا جیمکری که پرخرج نیستند.
من فیلم آدام سندلر را نمیپسندم چون خیلی یکنواخت است و سطح کمدیاش مثل ایران است.
خیلی دوست دارم کارهای سیتکام در ایران شناخته شود.
البته بعضی ها در سینمای ایران می خواستند از فرندز تقلید کنند که نتیجه خوبی نداشت؟
از فرندز در
آمریکا خیلی تقلید میکنند ولی باید کاری درست کنند که اوریجینال باشد.
مثلا فیلم جدایی نادر از سیمین آقای اصغر فرهادی که اسکار گرفت.
بعدش همه سعی میکنند مثل آن فیلم را بسازند، درصورتیکه فقط برای یک بار چنین موضوعی جالب بود.
ایکاش یک ذره خلاقیت در هنرمان بیشتر شود.
مردم ما دوست دارند از یک کار موفق تقلید کنند.
برای تمرین کار خوبی است؛ مثلا اگر شما دانشجوی هنر باشید به شما میگویند از روی نقاشی پیکاسو بکش ولی
وقتی فارغ التحصیل میشوید دیگر باید خودتان یک پیکاسو باشید.
این مساله معضلی است در هنر ما؛ چه هنر تصویری و چه هنر موسیقی که همه افراد مدام میخواهند تقلید
کنند.
در موسیقی که از عرب، ترک و یونان تقلید میکنند و در سینما هم از فیلمهای گیشه دسته سوم و
چهارم هالیوودی.
چرا حتما سینما و چرا اکران؟
آن فیلمی که من دوست دارم اکران شود باید یک بودجه عالی و خوب
داشته باشد.
آن مستند زدبازی که به قول شما خوب است، به نسبت کاری که نشده، خوب بود.
به نظر شما آن سوژه، مستند را خاص کرد یا هنر تو هم بود یا اینکه اگر یک مستند دیگر
هم بسازی شاید همین اندازه موفق شود! اصلا آمارش چقدر بود؟
آمار دانلودش به صورت آنلاین حدود شش میلیون و
خردهای بود.
از شبکهها هم بدون اجازه پخش شد.
یک کاری که موفق میشود فقط یک فرد خاص نیست و همه دست به دست هم میدهند تا به موفقیت
برسد.
پس اگر همه چیز با هم هماهنگ شود آن کار موفق میشود.
از طرفی سلیقه مردم دستمان آمده، یکسری کارهایی که خودمان دوست داریم میسازیم و یکسری چیزهایی که مردم دوست دارند
درست میکنیم تا کارها موفق شود.
من و تتلو
یک مقدار درباره کارهایی که با امیر تتلو کردید حرف بزنیم.
چه زمانی شروع شد؟ اولین کارتان چی بود؟
امیر تتلو را سر برنامه ذرهبین شناختم.
من با امیر میانه خوبی نداشتم و مثل مردمی که میبینند و قضاوت میکنند، فکر میکردم.
البته امیر الان با امیر قبلی خیلی فرق دارد.
من امیر را به برنامه دعوت کردم و یکسری سوالهایی مطرح کردم که خیلی انتقادی بود.
البته یک سال قبل از این برنامه، من امیر را به یک برنامه دیگر هم دعوت کرده بودم که شانس
آورد به آن برنامه نرسید چون در زمان کنسرتش افتاد و نتوانست در آن برنامه حضور داشته باشد.
ولی خدا را شکر میکنم که سر آن برنامه حاضر نشد چون اگر آن زمان میدیدمش رفتارم تندتر بود و
خیلی خوشحال شدم که آن روز استودیو نیامد چون میخواستم اذیتش کنم.
رفتی امیر را بکوبید که نشد؟
آره.
هدفم کوبیدن امیر بود که نشد.
من نسبت به امیر یک دید دیگری داشتم؛ طرز لباس پوشیدنش، مدل آهنگها و کلیپهاش باعث شده بود دیدی پیدا
کنم که واقعی نبود؛ مثل الان که شاید خیلیها این دید را داشته باشند.
در آن زمان از لحاظ پوشش و مدل مو مورد پسند من هم نبود ولی الان بیشتر موردپسند است.
دعوتش کردید در برنامه ذرهبین و بعد از آن رفیق شدید؟
من در آن برنامه خیلی اذیتش کردم و خیلی
چیزها گفتم که اگر کسی دیگری بود حرفهای من را جدی میگرفت.
ولی امیر پا به پای من آمد و با خنده تمام سوالات من را جواب میداد.
بعد از اینکه مصاحبه گرفته شد گفت هر کاری دوست دارید بکنید، اگر دوست دارید من را بکوبید.
من هم از کاراکترش خوشم آمد و دو، سه بار دیگر هم در استودیو همدیگر را دیدیم و با هم
صحبت کردیم.
تا اینکه من یک سال بعد به ایران رفتم و گذرمان به هم خورد و یادی از قدیم کردیم.
بعد مستند از زیرزمین تا بام تهران را ساختیم که خیلی دیده شد؛ حتی بیشتر از ذرهبین.
وقتی دو نفر کاری را انجام میدهند و به موفقیت میرسند باعث میشود رابطه کاری آنها محکمتر شود.
برای ما هم وقتی مصاحبه ذرهبین موفق شد، باعث شد کار بعدی را انجام دهیم که بیشتر موفق شدیم.
یک بار امیر به خانه من آمد و گفت دوست دارم یک موزیک ویدئو برای من درست کنی چون فکر
میکنم سلیقه ما خیلی به هم نزدیک است.
بعد یک آهنگ آورد که من خوشم آمد و قرار شد ویدئو بسازیم که نشد.
دوباره یک آهنگ دیگر آورد که آن هم نشد.
بعد یک بار اصفهان بودیم که در آنجا آهنگ «نگفته بودی» را با خودش زمزمه میکرد ولی خیلی ناقص بود؛
در حد یک ترجیعبند بود.
وقتی شعر را شنیدم گفتم خیلی باحاله.
در همان حال که امیر شعر را مینوشت من سناریوی آن را مینوشتم و میگفتم که من میخواهم اینجا این
را اضافه کنم و امیر هم همان موقع آن تغییر را در شعرش میآورد.
یعنی پا به پای هم آمدیم جلو و از آن طرف نادر کوهستانی یک تنظیم عجیب و غریب کرد.
آن کار یک کار خیلی خوب شد.
ویدئوی «نگفته بودی» یک موفقیت بزرگتر بود که باعث شد انگیزه ما برای کارهای بعدی بیشتر شود.
امیر تتلو و هدیه ای که به خاطر کلیپ انرژی هسته ای گرفت
چند تا کلیپ ساختید؟
نگفته بودی،
تو، تو دید من نیستی و انرژی هستهای.
طی چند سال؟
طی دو سال تا دو سال و نیم.
ولی رابطه شما مثل یک رابطه خواننده و کارگردان نبود؟
نه اصلا.
اگر من احساس میکردم که ارتباط ما فقط کاری است، این کار را نمیکردم.
چون خیلی موقعیتها بود که بخواهم موزیک ویدئو درست کنم.
به جز این کار، کارهای موزیک ویدئو تو ایران انجام دادید؟
نه اصلا.
این کار، کار اصلی من نیست و نمیتوانم بگویم که من کلیپساز هستم.
کار من چیز دیگری است.
کار من تلویزیون است و دوست دارم کارهای سینمایی انجام دهم ولی چون ترکیب گروه ما ترکیب جالبی است و
همیشه موفق میشویم، دوست داریم این گروه حفظ شود تا بتوانیم کارهای بهتری درست کنیم؛ مثلا من اگر یک کار
سینمایی بسازم، امیرتتلو موزیک فیلم من را میخواند چون میدانم اگر با هم کار کنیم نتیجهاش خوب است و برعکس
امیر آهنگ بخواند و من فیلمش را بسازم.
رابطه کاری شما چطور است؟ بابت کاری که میکنید پول میگیرید؟
در مورد مسائل مالی بهتر است صحبت نشود.
بودجه مالی از کجا میآید؟
این چیزی است که ترجیح میدهم دربارهاش صحبت نکنم.
یعنی اسپانسر دارید یا نه؟
اگر اسپانسر داشته باشیم که نوشته میشود.
یک زمانی اتفاقی در زندگی میافتد که همه چیز جور میشود؛ مثلا از یک لوکیشن خوشمان میآمد که ۱۰ میلیون
باید میدادیم و نمیتوانستیم.
فردای همان روز یک نفر زنگ میزد و یک لوکیشن بهتر به ما نشان میداد که اصلا پول نمیخواست و
فقط میگفت کارهایتان را در اینجا انجام دهید.
یک زمانی یک چیزهایی دست به دست هم میدهند تا ما به موفقیت برسیم.
ما و انرژی هستهای
در این مدت این کلیپ انرژی هستهای از بین همه کارها پروداکشنش و ساختش قویتر بود
و کار دلی بود که دوست داشتید.
این کار از کجا آمد و ایده چه کسی بود؟
آهنگش را ۲ سال پیش امیر ساخته بود.
هم شعر و هم آهنگش ولی کامل نبود.
من هم در ذهنم بود که امیر چنین آهنگی دارد.
۲ سال گذشت.
یک روز به امیر زنگ زدم و گفتم این آهنگی که قبلا خوانده بودی و الان در بحث مذاکرات هستهای
هستیم و حرفهایی که زدی به خط نظام و سیاست کشور خیلی نزدیک است.
امیر گفت دوست داری ویدئو کنی؟ اگر تو دوست داری، منم دوست دارم کار کنیم و صحبتهایی با ارتش شد.
هماهنگی با ارتش را چه کسی انجام داد؟
انجام شد دیگر و گفتیم که میخواهیم این کار را انجام بدهیم
و آهنگ را گوش کردند.
گفتیم تصمیم داریم یک قدرت نمایی نظامی کنیم.
به ما لطف و اعتماد کردند و خدا را شکر نتیجهاش هم خوب شد.
تا به حال در سیستم ارتش، ناو دراختیار یک کلیپساز گذاشته بودند؟
نه.
امکاناتی که دراختیار ما گذاشتند خیلی خوب بود ولی ما تا لحظه آخر هم نمیدانستیم که مشکل دارد یا نه.
در ارتش آهنگ را گوش کردند و سناریو را خواندند؟
بله، گوش کردند.
ارتش خیلی منظم است.
از قبل تمامی اسامی تولید، تمام برنامهها، وسایل فیلمبرداری، پلاک ماشین و ساعت ورود و و خروج به دقیقه را
از ما پرسیدند.
همه هماهنگیها خیلی حرفهای انجام میشد.
بسیار منظم و با برنامه پیش میرفتند.
پیش تولید چقدر طول کشید؟
پیش تولید ۲ هفته.
از لحظهای که تصمیم گرفتیم تا لحظه سر ضبط ۲ هفته طول کشید.
تولید چه طور بود؟
من خیلی سریع کار میکنم؛ چه در مرحله تولید و چه در مرحله پیش تولید.
من کارهایم را منظم و اصولی انجام میدهم.
همه چیز را روی کاغذ میآورم و تک تک فریمها را میکشم.
تمام کارها را قبل از ضبط توضیح میدهم؛ از قاب تصویر تا جنس رنگ همه آماده هستند.
گروه تدارکات هم خیلی حرفهای است.
وقتی ضبط شروع میشود همه سر کار خودشان هستند و سر ضبط آماده کارهایشان را انجام میدهند.
یک روز انزلی بودید و روی ناو؟
بله، یک روز انزلی بودیم و فردای آن روز رفتیم منجیل.
آن صحنهها تپههای منجیل بود؟
بله در منجیل بود و آن سربازها هم متعلق به منجیل بودند.
یک سری صحنه هم در میدان حسنآباد و میدان آزادی تهران گرفتیم که خوشبختانه نیروی انتظامی خیلی با ما همکاری
کردند و اجازه فلیمبرداری با ریل را دادند.
اولین بار بود برای فیلمبرداری مجوز گرفتید؟
اولین بار بود که ما مجوز کامل داشتیم.
حس خوبی بود و خیالمان خیلی راحت بود.
همیشه استرس این را داشتیم که سر فیلمبرداری برای ما مشکل ایجاد شود.
با اینکه کار بدی نمیکنیم ولی همیشه استرس داشتیم ولی خدا را شکر، این بار حتی ماموران انتظامی کنار ما
ایستادند تا ما اذیت نشویم.
خب موزیک ویدئو پخش شد و کلی در رسانههای خارجی و تلویزیونها سرو صدا کرد.
یک گله از رسانههای داخلی دارم.
یک اتفاق خیلی خوبی افتاد و یک اثر هنری خیلی خوبی که خارج از مساله هستهای و یک آهنگ ملی
است، ساخته شد.
اثری که در آن درباره صلح طلبی ایرانی ها گفته میشود.
حرفهایی که اگر یک نفر یک ذره عرق ملی داشته باشد با این حرفها موفق است.
در این آهنگ یک حرف بد، ضدبشری و خشونت بار زده نشد.
این آهنگ تمام حرفش این بود که یک قدرت نظامی برای کشورمان لازم است و ایران انرژی صلح آمیز هستهای
میخواهد.
ایران یک کشور صلحطلب است که تا حالا، نه سابقه حمله به کشوری را دارد و نه سابقه استفاده از
صلاحهای کشتار جمعی.
اینها حرفهایی بود که ما در پلاکاردهای انگلیسی گفتیم که اجازه ندهید رسانههای خارجی شما را فریب دهند.
مردم ایران مردم صلح طلبی هستند و انرژی صلح آمیز هستهای برای همه است.
حرف خاصی ندارید ؟
حرف خاص اینکه یک مقدار رسانههای داخل کشور در برخی موارد مثل انرژی هستهای کم لطفی
میکنند.
ما کاری درست کردیم که اول از همه یک آهنگ ملی است و ما از ایران یک تصویر قدرتمند نشان
میدهیم.
کاری که در هالیوود سالهای سال انجام میشود و سالی ده، بیست تا فیلم از نیروی هوایی، دریایی و ارتش
این کشور میسازند که به رخ دنیا بکشند و نشان بدهند ما آدمهای بدی هستیم.
از طرف دیگر کشورشان را یک کشور مظلوم نشان میدهند که مورد حمله کشورهای دیگر و تروریست واقع میشود.
اما حقیقت این نیست و از سینما و موسیقی استفاده ابزاری میکنند ولی کشوری مثل ایران نه جنگ طلب بوده،
نه به کشوری حمله کرده و نه درگیر گروههای تروریستی بوده؛ به همین دلیل این کار عین حقیقت است، بعد
رسانهها ضد این کار مینویسند که چرا ارتش همکاری کرده.
حالا که سازمانها و ارگانها به ما اعتماد کردهاند چرا شما از ما حمایت نمیکنید؟ در خارج از کشور مهمترین
روزنامهها و مجلهها از خوش ساخت بودن و خوب بودن این کارها مطلب مینویسند ولی از آن طرف رسانههای کشور
خودمان حمایت نمیکند.
فکر کنم تنها رسانهای که حمایت کرده، رسانه ما بوده…
نه رسانههای مختلفی بوده؛ یک جوری در یک لجبازی افتاده که میخواهند اظهارنظر کنند ولی از اصل قضیه دور شدند.
حالا میخواهند بدانند که ما از چه طریق رفتیم روی ناو! حالا هر طوری شما باید خوشحال باشید که ما
این کار را انجام دادیم.
اگر چیزی خارج از تصوراتتان است نباید دنبال حاشیهها باشید.
در کل اصل قضیه این است که ما خواستیم با یک پیام صلح از کشورمان و فرهنگ و هنر ایران
دفاع کنیم.
بیوگرافی امیر تتلو :
امیرحسین مقصودلو با نام هنری امیر تتلو (متولد ۱۳۶۲)[۱] از خوانندگان رپ فارسی است که
در سبک ریتم اند بلوز (R&B) هم فعالیت میکند.امیر تتلو از خانوادهای آذری و اصالتاً اهل روستای مقصودلو از توابع
شهرستان هریس، استان آذربایجان شرقی است.
وی در سال ۱۳۸۲ آغاز به کار نمود و با وبلاگی که امین دانکر، دوست نزدیک او ایجاد کرده بود
به انتشار اثرهای وی میپرداخت.
اندک اندک نامی در میان خوانندگان جوان آن روزها پیدا کرد.
عکس کودکی امیر تتلو در کنار خواهرانش
مجله زندگی ایده آل – ویکی پدیا