چهارشنبه, ۵ اردیبهشت , ۱۴۰۳
درخواست تبلیغات

گفتگو با همسر استاد بنان ( پریدخت بنان ) + عکس

اشتراک:
چهره ها
در روز رونمایی از کتاب «آوای جاودان» چهره‌ای حضور داشت که بیش از همه مدعوین سرشناس مورد توجه بود.پریدخت بنان، همسر غلامحسین بنان یکی از مفاخر موسیقی و هنر ایران، خانمی سرزنده و مهربان با موهای سپید میزبان هنرمندان سرشناس و یاران بنان بود.پریدخت بنان باوجود خستگی حاصل از مهمان نوازی این اجازه را داد […]

در روز رونمایی از کتاب «آوای جاودان» چهره‌ای حضور داشت که بیش از همه مدعوین سرشناس مورد توجه بود.
پریدخت بنان، همسر غلامحسین بنان یکی از مفاخر موسیقی و هنر ایران، خانمی سرزنده و مهربان با موهای سپید میزبان
هنرمندان سرشناس و یاران بنان بود.
پریدخت بنان باوجود خستگی حاصل از مهمان نوازی این اجازه را داد تا دقایقی هرچند کوتاه با او به گفت‌وگو
بنشینیم.

گفتگو با همسر استاد بنان ( پریدخت بنان ) عکس

وقتی با بنان ازدواج کردم در اوج شهرت بود اما همیشه این سوال را از من می‌پرسند چرا بنان
اینقدر محبوب و مورد احترام مردم است؟ می‌توانم بگویم که شاید مهم‌ترین عامل عشقی بود که به مردم داشت.
همیشه می‌گفت بزرگ‌ترین افتخارم این است که وقتی از کوچه و بازار رد می‌شوم صدای مردمی را می‌شنوم که ترانه‌هایم
را می‌خوانند.
او واقعا از این لذت می‌برد و همیشه به این دلیل برای مردم کار می‌کرد.
ارزشی که بنان برای مردم قائل بود قابل بیان نیست.

بی شک الهه ناز ترانه‌ای است که خیلی‌ها بنان را با آن می‌شناسند اما جالب است بدانید که بنان الهه
ناز را برای کارگرها خواند و خیلی عجیب است که از اساتید دانشگاه و مردم کوچه و بازار همه عاشق
آن شدند.
خودش هم همیشه از این موضوع تعجب می‌کرد.

شکایت

یکی از خصوصیات بنان این بود که تا شعری را نمی‌خواند و حس نمی‌کرد، امکان نداشت آن‌را بخواند.
او اگر تحت‌تاثیر آهنگی قرار نمی‌گرفت آن را اجرا نمی‌کرد.
خیلی از آهنگ‌های بنان را وقتی ببینید، حتی به خدا هم شکایت کرده است.

نذر امام حسین(ع)

این موضوع هم جالب است که چرا اسم بنان را غلامحسین گذاشتند.
مادر بنان چند دختر به‌دنیا آورده و او تنها پسر خانواده و آخرین بچه بود.
مادر و پدرش نذر می‌کنند اگر پسری به‌دنیا بیاورند اسمش را غلامحسین بگذارند و عاشورا لباس سقاها را بپوشد و
شربت بدهد.
بنان از بچگی با روضه و تعزیه به‌شدت آشنا بود.
خودش تعریف می‌کرد که از همان‌جا متوجه شده که می‌تواند این راه را ادامه دهد.
جالب‌تر این‌که تمام فامیل بنان و حتی پدرش کاملا مخالف خواننده شدنش بودند و پدرش به‌شرطی به او اجازه خوانندگی
را داده بود که این حرفه و شغلش نباشد.

اصالت هنری

بنان اصالت هنری‌اش را دوست داشت.
شب‌ها و روزهایی بوده که من و بنان به غذای خانه هم احتیاج داشتیم.
این اتفاق بارها و بارها افتاد اما هیچگاه دستش را جلوی کسی دراز نکرد و هنرش را نفروخت.
حتی ما وقتی به جایی دعوت می‌شدیم امکان نداشت دست خالی برویم.
خدا بیامرزد رهی معیری را، شبی می‌خواستیم با ایشان به خانه آقای علی دشتی برویم.
آقای معیری وقتی بسته‌ای را دست من دید گفت: «این چیه؟» گفتم:«کادوی کوچکی برای آقای دشتی…
» گفت:« این نخستین باری نیست که شما دست پر هستید درحالی‌که در این شرایط وظیفه ندارید.» من گفتم:«تا به
امروز این عادت را داشتیم و بعد از این‌هم ترک نخواهیم کرد.» در یکی از مهمانی‌ها وقتی سوار ماشین شدیم
پیشخدمت خانه، یک بسته بزرگ را داخل ماشین گذاشت.
بنان گفت:« این چیه؟» گفت: «آقای فلانی دادند.» بنان گفت:« این بسته را ببرید و به آقا بگویید که آن‌را
برای خودتان بر‌دارید.» او این تیپی بود.

بی حاشیه

ما زندگی آرامی داشتیم هرچند هر شب خانه ما پر از مهمان بود.
سفره کوچکی باز بود و نان و پنیر و سبزی دور هم می‌خوردیم.
به جرات می‌گویم هر روز در خانه من به‌روی همه باز بود.
نه فقط هنرمندان و تحصیل‌کرده‌ها و…
بلکه همه.

لالایی: شکل‌گیری رابطه من و بنان بسیار مفصل است اما در یک عید نوروز در شیراز آشنا شدیم.
مادرم عاشق صدای بنان بود زمانی‌که حتی بنان را ندیده بود و من هنوز با او ازدواج نکرده بودم.
وقتی رادیو را باز می‌کرد و بنان بود، گوش می‌کرد و به پهنای صورت اشک می‌ریخت.
چون خودش اهل هنر بود، دستگاه‌های موسیقی را می‌شناخت و حتی دیوان حافظ را از حفظ بود.
یادم نمی‌رود زمانی که بچه بودیم لالایی ما تفالی بود که مادرم به حافظ می‌زد و ما به خواب می‌رفتیم.
من هم از بچگی در خانواده اهل ذوق و هنرپرور بزرگ شدم.

دوستان نزدیک : ما دوستان زیادی داشتیم اما رهی معیری‌، ابوالحسن ورزی‌، کرمانشاهی، فرهنگ شریف خیلی به بنان نزدیک‌تر بودند.
آقای شجریان آن موقع جوان بود ولی این اواخر ایشان از دوستان بسیار نزدیک بنان بود.
شاگرد اصلی بنان هم آقای ابراهیمی هستند که امشب اینجا حضور داشتند.

موسیقی : بنان تقریبا همه انواع موسیقی را دوست داشت و برای همه ارزش قائل بود.
هرکدام برایش جا و مقامی داشت حتی پاپ اما خب به اصالت خیلی اهمیت می‌داد.

روزی که بزرگان به یاد بنان دور هم جمع شدند

مـرا عاشقی شیدا تو کردی

روز جمعه هفدهم تیرماه، «برج
خیام» در شهرک غرب میزبان جمعی از سرشناس‌ترین هنرمندان ایران بود.
پریدخت بنان و هومن صدر پسرخوانده بنان میزبان تعداد زیادی از هنرمندان جدید و قدیم کشور بودند تا در کنار
رونمایی از کتاب «نوای جاودان»، ساعاتی را به یاد خواننده مطرح سال‌های دور و خالق الهه ناز در کنار یکدیگر
باشند.

محمدرضا شجریان و عباس کیارستمی بی‌شک، سرشناس‌ترین مهمانان حاضر در سالن آمفی تئاتر برج خیام به شمار می‌رفتند اما آدم‌های
بزرگ دیگری هم بودند که حتی با وجود کهولت سن، خود را به آن‌جا رسانده بودند تا روز‌های خوش گذشته
را باردیگر زنده کنند.
بزرگانی مثل فرهنگ شریف، محمدعلی کشاورز، همایون خرم، خانم فخری ملک پور، بیژن بیژنی، هنگامه اخوان، فرهاد فخرالدینی، اکبرعالمی، جواد
لشگری، داریوش پیرنیاکان، معینی کرمانشاهی و…

استاد در وصف استادمحمدرضا شجریان در این مراسم گفت:«وقتی به تهران آمدم، آخر دوران فعالیت حرفه‌ای استاد بنان بود و
ایشان بیشتر سرپرست برنامه‌های موسیقی رادیو بود و بر این برنامه‌ها نظارت می‌کرد.
یک روز که برای اجرای قطعه‌ای به یکی از استودیوهای رادیو رفته بودم استاد کارم را گوش داد و بعد
به من گفت: «شجریان! موقع خواندن زور نزن و شعر را مثل زمانی که (آ) دکلمه می‌کنی روان بخوان.
تو باید وقتی می‌خوانی صدای خودت را بشنوی؛ منظور استاد بنان این بود که باید دانسته آواز خواند ‌یا آواز
را مدیریت کرد(dot) بنان زمانی با دنیای حرفه‌ای موسیقی خداحافظی کرد که به معنای واقعی در اوج و قله موسیقی
ایران بود؛ هم از نظر توانایی و تکنیک و هم از نظر شهرت اما او آدم بسیار خاصی بود و
شیوه آوازی منحصر به فردی داشت.‌»

مجله زندگی من /برترینها

گردآوری:
اخبار مرتبط:
فیلم پرشین وی
آرون گروپ
آرون گروپس