فوت آزاده نامداری مجری مشهور تلویزیون از شهرت و ازدواج تا درگذشت
چند روز پیش بود که مرحوم آزاده نامداری با انتشار ویدیویی در کنار تنها فرزندش گندم سال نو را تبریک گفت و امروز در کمال ناباوری جسد بی جانش در میان بهت و حیرت مردم و خانواده اش در آپارتمانش کشف شده است. در ادامه ضمن تسلیت این بانوی جوان به جامعه هنری و رسانه ای جزئیات فوت آزاده نامداری مجری سرشناس را در پرشین وی مشاهده کنید.
فوت آزاده نامداری مجری
آزاده نامداری متولد ۱۳۶۳ در کرمانشاه است. وی فارغ التحصیل لیسانس رشته مدیریت صنعتی و فوق لیسانس روانشناسی خانواده درمانی از دانشگاه شهید بهشتی می باشد.
فعالیت های هنری مجری مشهور
وی به عنوان مجری در تلویزیون فعالیت داشته میتوان به: اجرای برنامه تازهها شبکه یک اجرای برنامه
غیرمنتظره شبکه دو اجرای برنامه جمع ما شبکه دو اجرای برنامه زنده رود شبکه اصفهان اجرای
برنامه رادیو هفت شبکه آموزش اجرای برنامه ورزش امروز اجرای برنامه نوروزی شبکه دو
(سه سال متوالی) اجرای برنامه شاخه طوبی شبکه سه اجرای برنامه یک برش زندگی شبکه
دو اجرای برنامه صبحی دیگر شبکه آموزش اجرای برنامه شب نشینی شبکه جام جم اجرای
برنامه ورزش امروز شبکه جام جم اشاره کرد. وی فعالیت سینمایی خود را از سال ۱۳۹۴ با فیلم نسیم آغاز کرد.
ازدواج اول آزاده نامداری
در اردیبهشت ۱۳۹۲، فرزاد حسنی و آزاده نامداری با حضورشان در کنسرت فرزاد فرزین ازدواج خود را رسانهای کردند، بعد از حدود یک سال در خرداد ۱۳۹۳ این دو از هم جدا شدند و در تاریخ ۲۰ مرداد ۱۳۹۳ خبر طلاق آن ها منتشر شد.
ازدواج دوم
یک سال بعد از طلاق در مهر ماه ۱۳۹۴ با انتشار عکسی از دسته گلی که هدیه گرفته بود،
تلویحا خبر ازدواج خود را رسانه ای کرد. طولی نکشید که اسم این داماد خوشبخت سجاد عبادی
معرفی شد، ایشان فرزند رحیم عبادی ریاست سازمان ملی جوانان دولت سید محمد خاتمی
هستند. آزاده نامداری و سجاد عبادی در مهرماه سال ۱۳۹۵ صاحب دختری به نام گندم شدند.
سجاد عبادی چهارم اسفند ۱۳۶۰ در تهران و در یک خانواده فرهنگی و مذهبی به دنیا آمده و یک خواهر و برادر دارد. وی فارغ التحصیل دکترای سیاست گذاری از دانشگاه آزاد و کارشناسی ارشد و کارشناسی را هم در رشته روابط بین الملل همین دانشگاه سپری کرده است.
انتشار تصاویر بدون حجاب آزاده نامداری
در اوایل مرداد ۱۳۹۶ فیلم و عکسهایی از آزاده نامداری در شبکههای اجتماعی منتشر شد
که او را بدون پوشش سر در یک مکان عمومی (پارک) در شهری در سوئیس نشان میدهد.
انتشار این تصاویر بازتاب گستردهای در فضای مجازی داشت. در شبکههای اجتماعی عدهای
آزاده نامداری را به «ریاکاری» متهم و از انتشار این عکسها حمایت کردند.
این اتهام به این دلیل مطرح شد که او در برنامههای تلویزیونی و در مصاحبههای خود همواره به عنوان چهرهای شناخته می شد که فعالانه از «حجاب کامل» بخصوص «چادر مشکی» دفاع و برای آن تبلیغ می کرد. گروهی دیگر انتشار این تصاویر را «نقض حریم خصوصی» خواندند و انتشار عمومی آن را «غیرقانونی» یا «غیراخلاقی» دانستند.
آزاده نامداری در ۲ مرداد ۱۳۹۶ در یک پیام ویدیویی به انتشار این تصاویر واکنش نشان داد
و گفت در مکانی سرسبز بوده که «محارم» او حضور داشتند. در پاسخ، برخی موضوع غیرقانونی
بودن انتشار این تصاویر را به دلیل حضور خانم نامداری در یک مکان عمومی نابجا دانستند
و اعتقاد داشتند که او یک چهره عمومی است
که در بسیاری از موارد به صورت خودخواسته و فعال از «حجاب کامل» دفاع کرده، بنابراین نه تنها انتشار تصاویر او غیراخلاقی نیست بلکه حتی برای روشنگری افکار عمومی «لازم است»
فوت آزاده نامداری مجری مشهور تلویزیون
۷ فروردین ۱۴۰۰، پیکر بی جان آزاده نامداری در منطقه سعادت آباد در غرب تهران کشف شد.
دقایقی پس از مرگ آزاده نامداری، قاضی محمد شهریاری سرپرست دادسرای جنایی تهران،
درباره جزئیات حادثه اظهار کرد: کلانتری ۱۳۴ شهرک غرب ساعتی قبل فوت یک زن جوان
را در محل سکونتش به بازپرس ویژه قتل اعلام کرده و در اظهارات اولیه اعلام کرده که
این فرد آزاده نامداری است.
پیکر وی جراحت نداشته است و نیروهای اورژانس پس از تماس اعضای خانواده نامداری در ساعت ۱۸ و ۳۰ دقیقه بر بالین وی حاضر میشوند. بررسیهای اولیه نشان داد که نامبرده حدود ۴۸ ساعت قبل فوت کرده است و به همین دلیل در ابتدا تشخیص چهره قطعی انجام نشد.
بنا بر اظهارات والدین “آزاده نامداری” همسر و فرزند وی در شمال به سر میبرند و نامبرده تنها
در آپارتمانش حضور داشته که به دلیل عدم تماس با والدینش آنها نگران شده و با مراجعه
به محل زندگی او متوجه می شوند که وی فوت کرده است. تحقیقات پلیسی برای مشخص
شدن علت فوت نامبرده آغاز شده و اخبار تکمیلی متعاقباً اعلام خواهد شد.
مجتبی خالدی سخنگوی سازمان اورژانس کشور خبر درگذشت این مجری صدا و سیما را تایید کرد.
فوت آزاده نامداری مجری و آخرین گفتگوی وی
گپو گفت با آزاده نامداری که دغدغههای مادرانهاش را با رشته تحصیلیاش درهم آمیخته
و سعی دارد برای مادران جامعه کار مفیدی انجام دهد، از هر دری سخنی بود.
از برنامه «تازهها» آغاز کردیم و به برنامه اینترنتی ای که ساخته بود رسیدیم. از حجابی که
نامداری معرفی کرد و شد حجاب بخش مهمی از جامعه متدین تا…
نامداری، قبل از ماجرای حذف عادل فردوسیپور از برنامه «۹۰» و اعلام برگزیدگان جشنواره جام جم (بهترینهای سیما) مهمان کافه خبر بود و برای همین نشانی از این رویدادها در این گفتوگو نیست.
آنچه در ادامه میخوانید البته تمام گفتوگوی ما با آزاده نامداری نیست و بنا به صلاحدید مصاحبهشونده، بخشی از گفتوگو حذف شده است.
یک زمانی شما به عنوان یک مجری، حجابی داشتید که در بین چادری ها هم جدید بود.
با برنامهای مطرح شدید که الان هم سیستم برنامه های تلویزیونی
به همان شکل است؛ طرح و بحث مسائلی که در اینترنت و فضای مجازی مورد توجه قرار
گرفته است. «تازهها» را زمانی اجرا میکردید که فضای مجازی و شبکههای اجتماعی
مثل امروز گسترده نبود و احتمالا زمان نیم ساعت برنامهتان را به سختی پر می کردید.
وقتی ما «تازهها» را شروع کردیم، به من گفتند که ساعت یک بعدازظهر تایم مرده است و کسی تلویزیون نمی بیند. بنابراین برای این که خیلی تو را ببینند خودت را آماده نکن. یادم است که من خیلی ساعت برنامه برایم مهم بود. تهیهکننده با من شوخی می کرد و می گفت خانم نامداری فکر کرده که خبر ساعت ۲۱ است، چون این قدر روی برنامه حساسیت نشان می دادم.
جزئیات مصاحبه با مجری جنجالی تلویزیون
یک اتاق فکر داشتیم که در آن برای برنامه فکر میکردیم؛ برای لباس پوشیدن و دکور
و خیلی چیزهای دیگر. اصلا نمیگذاشتیم برنامه به وادی غیر تازه ها بیفتد، یعنی کهنه شود.
از هر راهی که بود از همان پوشش گرفته، مثلا همین که چادرمان را چادر ملی کردیم
و یا خبرهایی که می خواندیم و یا بخش «ترینها» که اضافه کردیم و… روزی که احساس کردیم
دیگر نمی شود، تازه بود، بعد از ۶ سال بود.
یادم است که آقای برازش به شبکه دو رفته بود و آقای فرجی آمده بود و یک سری هجمه برای من بود که بمانم و برنامه را ادامه دهم ولی من گفتم که اینگونه نیست که بمانم و خبر بخوانم و یا از خانه خبر بیاورم. بر روی این برنامه کار شده است.
یعنی در اوج خداحافظی کردید؟
واقعا همینطور است و من در اوج خداحافظی کردم ولی اگر اسمش را ادعا نگذاریم
به نظر من آن برنامه یک قالبی شد که بعدها خیلی از آن تقلید شد. هم از برنامه و هم
از آن آدم تقلید شد. الان تلویزیون پر از مجریهایی است که چادر دارند و روسری
و سردستهای ست و رنگی دارند.
من از این که این مدل آن زمان درست شد، ناراحت نیستم و اسمش را تقلید نمیگذارم. سبکی است که درست شد و باقی ماند. من هر روز هم این پیشنهاد را در شبکه های غیر از تلویزیون دارم که چنین برنامه ای را کار کنیم ولی من می گویم «تازه ها» برای آن دوران بود و آن شر و شور و هیجان بالایی که من در آن زمان داشتم و خبرهایی که واقعا با این که ما خبر سیاسی نمی خواندیم، داغ بودند باعث جذابیتش شد.
فوت آزاده نامداری مجری جنجالی در خانه اش
یک سبک که شبیه آن صفحاتی بود که در همشهری جوان هم کار شد.
بله خیلی از بچههای همشهری جوان هم در اتاق فکر ما بودند. واقعا اگر کسی فکر کند
که یک مجری میتواند جلوی دوربین تک و تنها بنشیند و اجرا کند، این اشتباه است.
برنامهسازی یک حرفه است که باید اتاق فکر داشته باشد و باید کسانی باشند که نقد کنند.
حتی اگر قرار است ساعت یک بعدازظهر نیم ساعت اجرا داشته باشی.
در ویکی پدیا نوشته است شما از شبکه زاگرس و به کمک آقای اقبال واحدی به تلویزیون آمدید، درست است؟
این درست نیست و من از شبکه زاگرس به تهران نیامدم. من دوستی به عنوان آقای لقمان خالدی دارم که ایشان مستندساز مطرح کشورمان هستند و چندین جایزه مستندسازی بردهاند . ایشان کرمانشاهی هستند و برنامهای میساختند در شبکه سه که در آن شهرستانهای مختلف را معرفی میکرد.
این برنامه با تهیهکنندگی و کارگردانی ایشان ساخته و پخش میشد. یک قسمت هم
برای کرمانشاه ساختند که به طور همزمان در کرمانشاه هم پخش میشد.
من آقای واحدی را پنجسال بعد از «تازهها» برای اولین بار دیدم. چون ایشان برنامه صبحگاهی
بودند و من ظهر بودم و تصادفا همدیگر را دیدیم و با هم آشنا شدیم.
آزاده نامداری چه زمانی اولینبار شهرت را حس کرد؟
دفعه اولش را یادم نمیآید ولی همین قدر بگویم که اصلا احساس خوشایندی نیست.
آخرین گفتگویی مجری سابق صدا و سیما
در بین همکارانتان بعضی یک دوره ممنوعالتصویری را تجربه کردهاند. بعد از این
تجربه آنها به سراغ برنامههای اینترنتی رفتند و دوباره به تلویزیون برگشتند.
شما هم تجربه برنامه اینترنتی را دارید. در این باره بگویید.
البته همه مجری هایی که ممنوعالتصویر شدند، این کار را نکردند و آن هم دلیل دارد. تلویزیون با فضاهایی مثل آپارات و یا شبکه های این چنینی یک تفاوت اصلی دارد. آن هم اینکه در شبکه های اینترنتی مهم است که مخاطب شما را ببیند یا نه. البته موضوع برنامه هم باید طوری باشد که مخاطب را جذب کند. اگر مخاطب جذب نشود آن برنامه دیده نمی شود.
قبلا اشاره به ایدهای هم برای یک برنامه تخصصی داشتهاید که نه در تلویزیون و نه در اینترنت اجرایی نشد. چرا؟
بله. ایده ساخت یک برنامه تخصصی روانشناسی داشتم؛ برنامهای که خیلی دوست داشتم
اجرا شود و هنوز هم با قدرت میگویم اگر اجرا میشد خیلی به خانوادهها خدمت کرده بودیم.
آن زمان ایدهاش را به تلویزیون دادم. چیزی که من راناراحت میکند این است که عزت نفس
را ما باید به زنانمان در دهههای مختلف بدهیم. شاید از طریق آن برنامه میتوانستیم
این کار را انجام دهیم.
فوت آزاده نامداری مجری سابق صدا و سیما
میگویند برنامه ها به سمت زرد شدن پیش میروند.
بله چون مخاطبشان را از دست دادهاند. متاسفانه وقتی مخاطب را از دست میدهند به هر دری میزنند که دوباره مخاطب بازگردد. در صورتی که اشتباه میکنند و راههای دیگری وجود دارد.
به نظر من شما باید تلویزیون را در دو دهه ببینید و بروید یک آدم عادی را بیاورید و از او بپرسید در این بیست سال چه برنامههایی در ذهنت ماندهاند و چرا؟ قسم میخورم که به تعداد انگشتان دست هم چیزی در یادش نمانده است.
ممکن است فقط ۴یا ۵ مجری در ذهنش باقی مانده باشد. من نمیدانم سیاست مدیران ما
چیست؟ ولی می دانم که هنوز هم تلویزیون فرصت این را دارد که برنامه هایی بسازد که مخاطب
را برگرداند. واقعا شبکههای خارجی رقیب ما اصلا در برنامهسازی قدرتمند نیستند.
ما هنوز قدرت این را داریم که مخاطب را جذب کنیم ولی مدام اشتباه میکنیم. یادمان رفته که یک زمانی میگفتیم تلویزیون دانشگاه است و میگفتیم ما یک کارهایی انجام می دهیم که مردم میبینند و انجام می دهند. مثلا در مورد پوشش، مردم از روی پوشش ما تقلید می کردند.
من یک زمانی چادر ساده میپوشیدم بعد یک دوستی به من پیشنهاد داد که چادر ایرانی
بپوشم و من خیلی موضع گرفتم و گفتم من تمام اطرافیانم هم چادر ساده میپوشند.
ولی در یک جلسه صحبت کردیم و من تست کردم و دیدم که خوب است و قبول کردم.
باور کنید در آن زمان طیف گستردهای از من تشکر کردند. مثلا یکی گفت واقعا ممنونم من با این چادر در دانشگاه راحت میتوانم کولهام را روی دوشم بیندازم یا من مادر هستم و با این چادر راحت میتوانم بچهام را بغل کنم و من فهمیدم که یک کار اثرگذار کردم.
صحبت های آزاده نامداری در یک مصاحبه
البته به همان اندازه هم واکنشهای منفی گرفتید؟
بله قطعا، طبیعی است. اما یادمان نرود همه چیز نیاز به زمان دارد. الان من خیلی خوب شدم،
روزی که وارد تلویزیون شدم، سرعت حرف زدنم بالا بود و به همین خاطر از همه طرف و همین طور
از طرف همکارانم خیلی مورد انتقاد قرار میگرفتم.
در آن زمان یک مدیر خیلی خوب داشتم. یک روز که خیلی بغض داشتم به ایشان گفتم چه کار کنم مننمی توانم طور دیگری صحبت کنم. ایشان به من گفتند که شش ماه صبر کن. شش ماه دیگر اینطور حرف زدنت برایت یک ویژگی میشود و واقعا درست گفت.
ولی اتفاقی که برای چادر دانشجویی شما افتاد، برای پروژه چادر رنگی نیفتاد.
بله. من خودم هم در یک مصاحبه این را اذعان کردم. نکته این است که چادر رنگی از آسمان
نیفتاد. ما برنامه غیرمنتظره را در شبکه دو کار میکردیم. به ما گفتند که وزارت ارشاد دولت
آقای احمدینژاد، نمایشگاه عفاف و حجاب برگزار کرده است.
ما به آنجا رفتیم و داخل همان نمایشگاه این ایده را دیدیم و به نظرمان جالب آمد. من هنوز هم دوست ندارم لباسی بپوشم که در خیابان جلب توجه کنم. ما چادر قرمز و نارنجی و یا کارهای عجیب و غریب نکردیم.
رنگهای قهوهای، سورمهای و سبز و به طور کلی رنگهای تیره را انتخاب کردیم که خیلی
هم غیرعرف نبودند. من با چادر قهوهای شروع کردم و روز بعد که بیدار شدم با هجوم پیامک
و تلفن روبرو شدم.
جالب این جا است که اکثر سایتهایی که مطلب انتقادی نوشته بودند، برای همان دولت بودند. برای من جالب بود که وزارت ارشاد یک دولت ایدهای بدهد و سایتهای منتسب به همان دولت آن را بکوبند.
فوت آزاده نامداری مجری سرشناس
اگر یادتان باشد من در برنامه هم گفتم که من چادر رنگی را از خودم که در نیاوردم ولی آدم باید صادق باشد مردم ما هم از این ایده خوششان نیامد. طیف چادری ما فکر میکند که وزین بودن چادر به خاطر مشکی بودنش است.
فکر میکنید چرا امروز شما با چنان برنامهای در تلویزیون نیستید؟
من به این اعتقاد دارم که ما میتوانیم از کسی خوشمان بیاید یا نه. ولی اینکه کسی که
ما از او خوشمان نمیآید، نباید باشد، اشتباه است. الان مثلا تلویزیون ۱۰ شبکه دارد،
هر شبکه هم ۱۰ تا برنامه دارد و این است که تعداد مجریها زیاد است. امروز برای همه
سلیقهها برنامه و مجری است.
چگونه است که ما مثلا تصمیم میگیریم که این برنامه نباشد؟ به نظر من این مسئله فرهنگی است؛ باید این تفکر را دور بریزیم. من خودم خیلی از آدمها اذیتم کردند ولی هیچ وقت نمی گویم کاش نباشند یا کاری کنم که از نان خوردن بیفتند. نه، فقط میگویم او مثل من فکر نمیکند و دوست دارد طور دیگری زندگی کند. اگر این تفکر در جامعه ما رواج پیدا کند، خیلی خوب میشود.
آدمها از خودشان غافل شدهاند که دنبال زندگی دیگران افتادهاند. اگر من به خودم و زندگی
خودم و بچه خودم و همسر خودم برسم، اصلا وقت نمیکنم که در زندگی دیگران دخالت کنم
ولی کاش لااقل این فرهنگ در تلویزیون وجود داشت.
حرف نگفته آزاده نامداری؟
واقعا دلم میخواهد به طور جدی این خواسته را از همه داشته باشم، چه جامعه و البته مدیران؛
اینکه بیاییم به مانند بسیاری از دغدغهها و مسائل فرهنگی که توانسته ایم به تغییر رو به
رشد برسیم، هر فردی را در جایگاه حرفهای او نقد کنیم و حتی در موردش قضاوت کنیم.
اگر میخواهیم به طور مثال ورزشکاری را نقد کنیم، توانمندیها، مهارتها و قابلیت ها
و تمامی دوران حرفهای او را ببینیم و نظر دهیم، همینطور یک هنرمند و یک مجری را.
ارتباط دادن زندگی شخصی افراد و حتی دیدگاه های آنان در زمینه های غیر مرتبط با حرفه شان
نمیتواند رویکرد مناسبی برای رشد فرهنگی ما باشد، به نظرم این نگاه واقعا میتواند
در عرصه فرهنگی تحول آفرین باشد و اتفاقا آن نظرات ولو سخت گیرانه اما حرفه ای بسیار به
بهتر شدن افراد در حرفه خود کمک کند. به طور کلی آرزویم نقد افراد در قالب حرفه آنان است و لاغیر.
خبرانلاین , سلام سینما , تسنیم , آخرین خبر , باشگاه خبرنگاران