ریما رامین فر ، از پدرِ کارخانه دار تا همسرِ هنرمند! | سبک زندگی افراد مشهور (۲۱۸)
ریما رامین فر یا همان هما در پایتخت شخصیت شیرین و محبوبی است که با این سریال بیش از پیش محبوب شد. در این مطلب درباره جزئیات زندگی و جدیدترین مصاحبه ریما رامین فر بیشتر می خوانیم .
ریما رامین فر
ریما رامین فر متولد ۱۳۴۹ در تهران، بازیگر است
فارغ التحصیل فوق لیسانس کارگردانی تئاتر است کار تئاتر را از سال ۱۳۷۶ با نمایش
شب بخیر مادر آغاز نمود و در سال ۱۳۷۹ با بازی در فیلم سینمایی
نان و عشق و موتور ۱۰۰۰ پا به عرصه سینما نهاد
عکس ریما رامین فر
ریما رامین فر در آلمان
سال ۶۷ دیپلم گرفت و در همان سال در رشته گرافیک قبول شد و بعد از یک سال تصمیم گرفت
که به اروپا برود و آنجا ادامه تحصیل بده سه الی چهار سال در آلمان بود
حتی وارد دانشگاه شد ولی بعد به دلایلی برگشت وقتی برگشت زیاد وقت نداشت،
مهلت ثبت نام در آزمون دولتی گذشته بود فقط ده روز داشت به امتحان دانشگاه آزاد که وقتی در آلمان بود خانواده اش برایش ثبت نام کرده بودند در رشته نمایش قبول شد
نمایش نامه نویسی رامین فر
ورود به دانشگاه درگیر کار تئاتر شد. این انگیزه در او به وجود آمد که نمایشنامه بنویسد.
اولین نمایشنامه که نوشت نمایشنامه «پس تا فردا» بود که این نمایش در جشنواره
تئاتر فجر اجرا شد و جایزه سوم نمایشنامه نویسی را گرفت
طلاق پدر و مادر ریما رامین فر
ریما رامین فر از طلاق پدر و مادرش پرده برداشت و از آسیب هایی که خودش تجربه کرد گفت
او در یک مصاحبه گفته بود :
اگر مادرم این مصاحبه را بخواند حتما میرنجد اما واقعیت این است که من هنوز دارم تاوان طلاقی را که ۴۰ سال قبل رخ داده پس میدهم.هنوز هم از خیلی چیزها میترسم.برای همین تمام تلاش خود را میکنم تا پسرم از هر گونه تنش و درگیری دور باشد.همه سعیام این است که پسرم را از هر گونه آسیبی که خودم آنها را تجربه کردم، محافظت کنم.
پدر ریما رامین فر
ابوالحسن رامین فر بنیان گذار شرکت آرملات متولد روستایی در ۸۴ کیلومتری اصفهان است.
شرکت آرملات با همکاری شرکت کلینیک ساختمانی ایران به مدیریت دکتر ابوالحسن رامین فر و باتوجه به بهرهگیری از تجربیات شرکت Master Builders آمریکا وکمپانی MAC ایتالیا وسالیان دراز مبادلات باآنان،در سال ۱۳۶۷تاسیس گردید. و مفتخر است که اولین شرکت تولیدی در زمینه پوششهای صنعتی و دارنده اولین گواهی فنی صادرشده توسط مرکز تحقیقات ساختمان و شهر سازی با بیش از ۲۷ سال فعالیت می باشد . همچنین در عرصههای مختلف از جمله خدمات مشاورهای به صاحبان صنایع ، تولید و اجرای انواع پوششهای صنعتی در کشور گامی را در این صنعت و در حد توان برداشته امید به حد متعالی آن دارد .
شهرت با پایتخت
شاید بتوان گفت عاملی که باعث جلوه و درخشش کار ریما رامین فر شد حضور وی در جلو دوربین
سیروس مقدم و همکاری با عوامل سریال پایتخت است هم بازی شدن وی
با محسن تنابنده بسیار در ذهن ها ماندگار شد
سیمرغ های من در خانه هستند
ریما همیشه در زندگی به من کمک کرده، یادم می آید یک زمانی آنقدر بی پول بودیم
که با عشق یک تئاتر را کار می کردم تا جایزه سکه بگیرم و بفروشیم و با پولش لباس بخریم
یا به سفر برویم الان هم مشاور و بازیگردان اصلی من ریماست هر فیلمنامه ای
که به دستم می رسد اول می دهم که او بخواند، اگر موافقت کرد بعد من بازی می کنم
بعضی وقت ها فکر می کنم سیمرغ های اصلی من در خانه هستند، بزرگ ترین جایزه هایی که خدا به من داده، همسرم و پسرم اند که در خانه ام منتظرم هستند تنها چیزهایی که من را از غر زدن جدا می کند همین ۲ نفرند که به من آرامش می دهند
اگر بازیگر نبودم …
خیلی به این موضوع فکر نکرده ام چون کار دیگری را دوست ندارم
شاید یک کافه کتاب می زدم که هم در آن می شد قهوه نوشید و هم کتاب خوان هیچ وقت
سرمایه این کار را نداشتم و مطمئناً اگر سرمایها ش دستم بیاید، این کار را انجام خواهم داد
دوستی بابک زنجانی و امیر جعفری
بابک زنجانی : من و امیر همکلاس بودیم
چهار پنج سال در دوران دبستان در مدرسه ای در ایران زمین شهرک غرب و در مدرسه راهنمایی
ایثار کنار هم می نشستیم هنوز هم به صورت خانوادگی دوست هستیم با همدیگر.
البته هیچ رابطه کاری با امیر نداریم و ایشان هم هیچ نفع مالی در دوستی با من نبرده است
فیلم های ریما رامین فر
● ابد و یک روز (۱۳۹۴)
● زاپاس (۱۳۹۴)
● فصل نرگس (۱۳۹۴)
● مرگ ماهی (۱۳۹۳)
● سیزده (۱۳۹۱)
● قصه ها (۱۳۹۰)
● یه حبه قند (۱۳۸۹)
● رفیق بد (۱۳۸۶)
● نان، عشق و موتور ۱۰۰۰ (۱۳۸۰)
سریال های ریما رامین فر
● پایتخت ۴ (سیروس مقدم، ۱۳۹۴)
● پایتخت۳ (سیروس مقدم، ۱۳۹۳)
● پایتخت۲ (سیروس مقدم، ۱۳۹۲)
● چک برگشتی (سیروس مقدم، ۱۳۹۱)
● پایتخت (سیروس مقدم، ۱۳۹۰)
● من یک مستاجرم (پریسا بخت آور، ۱۳۸۲)
ریما رامین فر و همسر و پسرش
اکانت اینستاگرام ریما رامین فر
امیر جعفری همسر ریما رامینفر با نگارش متنی در اینستاگرام تاکید کرد، این بازیگر سریال «پایتخت» هیچ صفحهای در این فضا ندارد.
امیر جعفری با انتشار این عکس در اینستاگرام نوشت: «دوستان عزیز، ریما رامینفر، همسر بنده هیچگونه فعالیت و صفحهای در اینستاگران ندارن و همچنین فن پیجهای موجود هم یر نظر ایشان نیست و مورد تایید نیست.
مصاحبه ریما رامین فر
در جایی گفتهاید که نسبت به بازی در سریهای بعدی «پایتخت» احساس تعهد میکنید. این احساس تعهد تا کجاست؟
من از فردای آخرین قسمت دارم به این سوال جواب میدهم که سری ششم ساخته میشود یا نه؟
پس وقتی یک کار تا این اندازه موفق است، مخاطب تا این میزان منتظر تماشای ادامهاش است
و دلش میخواهد باز آن را ببیند و انتظار دارد که تو دوباره در یک نقش و در یک
مجموعه ظاهر شوی، این دیگر خودخواهی من است که بگویم نه دیگر این نقش تکراری را دوست ندارم.
همزمانی ضبط این سریال با پیشنهادهای خوب دیگر برایتان مهم نیست؟
این اتفاق افتاد. من فیلمنامهای خواندم که بسیار عالی بود و مطمئنم هیچکس آن کار را رد نمیکند، ولی چون با «پایتخت» همزمان بود آن را نپذیرفتم. از اینگونه اتفاقات پیش میآید.
اگر فیلمنامه سری بعد را دوست نداشته باشید چه؟
امکان ندارد. برای اینکه آنچه از توانایی و ایدههای گروه سازنده این سریال سراغ دارم
این است که پایتخت، هرگز عقبگرد نمیکند. این گروه همواره سعی میکنند رو به جلو پیش بروند.
من هم بخشی از این تیم هستم و باید بایستم، حمایت کنم و همراه باشم تا کار پیش برود.
بازیگرانی هستند که بعد از مدتی به سینما میروند و میگویند ما تلویزیون کار نمیکنیم. نگاه شما چگونه است؟
ممکن است اگر کار جدیدی در تلویزیون به من پیشنهاد شود
ترجیح بدهم که کار تئاتر انجام بدهم. به هر حال نمیشود خرده گرفت، سلیقهها فرق میکند
و هر کس حق انتخاب دارد، اما پایتخت برای من به طور کلی مقوله متفاوتی است.
این را بارها در مصاحبههایم گفتهام که این تیم به اندازه خانواده واقعیام برای من عزیز است.
آنقدر این تیم را دوست دارم که اگر بخواهند در ادامه این مسیر حرکت کنند
و من بتوانم بار کوچکی از روی دوش آنها بردارم، حتما کمک خواهم کرد.
شما کارهای موفقی مثل «ابد و یک روز» را در سینما داشتهاید و در تئاتر نیز سابقه خوبی دارید. در کارنامه کاریتان نقش «هما» چه جایگاهی دارد؟
من شخصیت هما را خیلی دوست دارم و از اینکه در کارنامه کاریام این نقش را دارم
احساس خوبی میکنم. البته در جایی گفتهام که این نقش میتواند دوستنداشتنیترین شخصیت سریال باشد.
چرا؟
پرداخت این شخصیت به گونهای است که میتواند دوستنداشتنی باشد.
برای اینکه از دیگر شخصیتها مثبتتر است؟
دقیقا. هما مدام در حال تذکر دادن و اصلاح کردن این و آن است.
حتی غلط املایی و انشایی اطرافیانش را هم درست میکند!
همیشه حواسش هست که خانوادهاش اشتباه نکنند. به خاطر این همه مثبت بودن، میتواند
دوستداشتنی نباشد و مخاطب او را پس بزند، ولی واقعیت این است که من با ویژگیهای این شخصیت کنار آمدهام.
البته در «پایتخت ۵» به خاطر مشکلاتی که بعد از تصادف برای او پیش آمد، کمی از ویژگی کامل و ایدهآل بودنش کم شد.
من هم همینگونه فکر میکنم. در این سری نقطه ضعفهایی به هما اضافه شد
و فکر میکنم شخصیت او را بانمکتر کرد.
چقدر این ویژگیهایی که از هما در سریال میبینیم در فیلمنامه وجود داشته است و چقدر را خودتان به این نقش اضافه کردهاید؟
فکر میکنم شخصیت من و هما به نوعی با یکدیگر به تعامل رسیدهاند.
الان دیگر نمیتوانم در آن چیزی که خشایار الوند و محسن تنابنده پس از پنج فصل مینویسند، شخصیت خودم و هما را تفکیک کنم. امروز به یک وحدت با این نقش رسیدهام.
خودتان هم مثل هما همینقدر مثبت هستید؟
من نسبت به هما کمی عصبیتر و زودرنجتر هستم و بیشتر از او قهر میکنم.
این سری از پایتخت به لحاظ شرایط تولید و جلوههای ویژه سختتر از فصلهای پیشین آن بود.
درست است. متفاوتتر و خیلی سختتر.
ضبط کدامیک از سکانسها برایتان دشوارتر بود؟
از قسمتی که وارد بالن شدیم بسیار سخت بود تا انتها.
آن صحنهها که بیشتر با جلوههای ویژه رایانهای درست شده بود؟
قسمتی از آن رایانهای بود، نه همهاش. آنجا که با بالن بالا رفتیم، با جرثقیل ما را بالا بردند.
قسمتی هم که در دریا پرت شدیم، خودمان افتادیم و بخشهای مربوط به افتادن
در ساحل هم واقعی بود. همه این سکانسها برایمان دشوار بود اما سکانسهایی که در شهرک دفاع مقدس در گرمای تابستان ضبط کردیم، سختتر بود.
حرف و حدیثهای بسیاری در این باره در شبکههای اجتماعی مجازی مطرح شد.
اصلا در فضای مجازی نیستم و از بازخوردها در این فضا خبر ندارم.
به طور کلی بازخوردهایی که دریافت میکنید، چگونه است؟
عالی است. مردم در کوچه و خیابان خیلی لطف دارند.
در کدام سکانس خودتان بیشتر خندیدهاید؟
تقریبا همه سکانسها. اول چندینبار تمرین میکنیم و خندههایمان که تمام میشود، فیلمبرداری میکنیم.
سکانسی هست که بیشتر در خاطرهتان مانده باشد و بیشتر دوستش داشته باشید؟
چند سکانس است که خیلی دوستشان دارم. اصولا سکانسهای عاطفی هما و نقی را دوست دارم.
معمولا این سکانسها طبیعی و خوب از کار میآید.
دقیقا. به جایی رسیدهایم که این شخصیتها را خوب میشناسیم و بلدیم احساساتشان را بدرستی نشان دهیم.
غیر از این، صحنههایی را که با فهیمه داشتم خیلی دوست دارم.
بخصوص صحنهای که درباره خواستگارهای زیادش با هما صحبت میکند.
سکانسی که جلو رفتم و با الیزابت حرف زدم را هم دوست دارم.
اتفاقا میخواستم بپرسم خودتان کدام فصلها را بیشتر دوست دارید؟
من سری یک، سه و پنج را بیشتر دوست دارم.
و دلیل این انتخاب؟
احساس میکنم فیلمنامههایشان قوام بهتری دارد و در مجموع کار بهتری شد.
اگر حساب کنید، سریهای فرد را بیشتر دوست دارم.
البته نه به این معنی که دو و چهار را دوست ندارم.
ممکن است نقش هما هم یک روزی مانند نقش «بهبود» حذف شود؟
چرا که نه! البته گروه تا به حال هرگز نقشی را حذف نکرده است.
این تصمیم خود مهران احمدی بود که میخواست نباشد.
من هم اگر روزی بگویم تحت هیچ شرایطی نمیآیم گروه مجبور است چارهای بیندیشد و نقش را حذف کند. زیرا نمیگویند چون هما نمیآید، ما هم ادامه را نمیسازیم.
البته ابتدا گفتید این اتفاق از سمت شما نمیافتد.
بله. الان مثال زدم، وگرنه این نخواستن از سمت من اتفاق نمیافتد.
این روزها مشغول چه کاری هستید؟
یک تئاتر بهنام «آن سوی آینه» به کارگردانی علی سرابی را روی صحنه دارم.