الناز شاکردوست ؛ از تجربه ای نزدیک مرگ تا سیمرغ| سبک زندگی افراد مشهور(۲۸۹)
الناز شاکردوست یکی از زیباترین و بهترین بازیگران زن ایرانی است که نشان خوبی اش در سینما هم همین سیمرغی است که چند روز پیش برای بازی در فیلم سینمایی شبی که ماه کامل شد ساخته نرگس آبیار گرفت. به بهانه این سیمرغ و بازی متفاوت او در این فیلم سینمایی زندگینامه جالب این بازیگر را برایتان گرداوری کرده ایم . از بازی در فیلم های سینمایی تجاری تا تحصیل در لندن و بازگشت متفاوتش به سینما با فیلم خفگی ساخته فریدون جیرانی . همچنین حادثه ای که برایش حین بازی در فیلم سینمایی دو طبقه روی پیلوت اتفاق افتاد تا سیمرغی که بر شانه اش نشست. خواندن این شماره از سبک زندگی افراد مشهور را از دست ندهید.
الناز شاکردوست برنده سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن از جشنواره فجر
الناز شاکردوست در روز ۷ تیر ۱۳۶۳ در تهران به دنیا آمد.
خانواده الناز ۵ نفره هستند .
الناز شاکردوست و برادرش علی در کودکی
پدرش یکی از تجار ابزارآلات صنعتی و مادرش خانه دار است.
برادرش علی از او بزرگتر است و اکنون صاحب رستوران شاکردوست می باشد و
یک خواهر کوچکتر به نام الیکا دارد.
الناز شاکردوست و خواهرش الیکا
الناز شاکردوست پیانو نواز خوبی است.
بدنسازی و TRX (کشش عضلانی) و اسکی از ورزش های مورد علاقه اش هستند .
از رشته نمایش و طراحی صحنه دانشگاه آزاد فارغ التحصیل شده و
در سال های اخیر فوق لیسانس هنر خودش را از دانشگاه لندن انگلستان
گرفت که هنگام درس خواندن تقزیبا هیچ فعالیت سینمایی نداشت.
عکس الناز شاکردوست
الناز شاکردوست با فیلم سینمایی گل یخ که داستانی مشابه
فیلم سلطان قلب ها داشت پا به عرصه سینما گذاشت و با
بازی در چند فیلم سینمایی مانند عروس فراری ، چه کسی امیر را کشت؟ ، بیوفا
مجردها و … به یکی از چهره های پولساز تبدیل شد.
بیوگرافی الناز شاکردوست
از سال ۹۳ تا ۹۵ برای تحصیل به انگلیس مهاجرت کرد و فیلمی آماده نمایش نداشت
تا اینکه با فیلم سینمایی خفگی به سینما بازگشت ساخته فریدون جیرانی توانست بازی
متفاوتی را از خود ارائه دهد.
آسیب دیدگی الناز شاکردوست
پس از این فیلم الناز شاکردوست قرار داد بازی در فیلم دو طبقه روی پیلوت را امضا کرد
که در پشت صحنه این فیلم دچار آسیب دیدگی شدیدی شد.
الناز شاکردوست در بیمارستان
علت سانحه برای الناز شاکردوست
الناز شاکردوست درباره این حادثه گفت :
من از پشت از ارتفاع یک متر و خرده ای از یک تخت قدیمی بیمارستان پرت شدم
روی سنگ. چون بچه ها سر فیلم از دو طرف یکهو هول دادند به سمت جلو و
من با ستون فقرات آمدم زمین.
نتیجه ای که در ام آر ای گرفتند این بود که دیسک کمرم به صورت حاد از بین
مهره های تی۱۱ و تی ۱۲ زده بیرون و چون نزدیک مرکز نخاع هست دردناک ترین
جای بدن هم هست و عذابی را دارم تحمل می کنم که ماندم حکمتش چیه.
مرسی که به یادم بودید دعا کنید که بتوانم از پس این روزها بر بیایم
الناز شاکردوست پس از آسیب دیدگی از ناحیه کمر در بیمارستان
متوقف نشدن ساخت فیلم به خاطر الناز شاکردوست و ادامه فیلمبرداری با بازیگر جایگزین باعث
دلخوری این بازیگر از سازندگانش شد.
پس از طی مراحل سخت درمان و فیزیوتراپی زمزمه های حضور این بازیگر در
فیلم ماجرای نیمروز : رد خون به وجود آمد که به خاطر وجود صحنه های اکشن
الناز شاکردوست نتوانست در این فیلم هم بازی کند و بهنوش طباطبایی جایگزین او شد.
الناز شاکردوست امسال با بازی در فیلم سینمایی شبی که ماه کامل شد توانست
بازی متفاوتی از خودش ارائه دهد که زحماتش بی حاصل نبود و برنده سیمرغ بلورین
بهترین بازیگر نقش اول زن از سی و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر شود.
الناز شاکردوست و سیمرغش
گفتگو با الناز شاکردوست
چوب چشم رنگیام را خوردم
متاسفانه باید بگویم یکسری افراد نان چشمرنگی بودن خود را خوردهاند اما من چوبش را خوردهام. البته دوستان منتقد یا بعضی کارگردانها همیشه این را گفتهاند که توانایی بازیگری من در پس این ویژگی چشمرنگی بودن پنهان شده است. همین مساله باعث شده یکسری کارگردانها نسبت به انتخاب من ترس داشته باشند. اما به جرأت میگویم کارهایی بوده مانند «در میان ابرها»، «پوسته»، «باددرعلفزار میپیچد» که شاید تنها خودم میتوانستم آنها را بازی کنم. این البته عقیده تمام افرادی است که فیلمها را دیدهاند یا با آنها در آن فیلمها کار کردهام، اما به قول شما خیلی اوقات چهرهام از بازیام پیشی گرفته است.
استایل تابستانی الناز شاکردوست
جاذبه شهرت و ثروت
خدا را شکر از بچگی زندگی و خانواده خوبی داشتم و هیچوقت به خاطر ثروت وارد بازیگری نشدم. حتی اولین فیلمی را که برای قراردادش رفتم با ماشینی پای قرارداد رفتم که پدرم برایم خریده بود؛ منظورم این است که هیچوقت نیاز مالی به این کار نداشتم و پول هرگز دغدغه من نبوده. اگر به خاطر پول وارد کار شده بودم در این یک دهه کارم باید میلیاردها تومان درمیآوردم. فکر میکنم برای خوشبخت زندگی کردن آنقدر که به احساس خوب و رضایت شخصی نیاز است، احتیاجی به پول نیست. آدم ثروتمند فردى است که به بىنیازى روحى رسیده باشد و ذهن روشنی داشته باشد. بىنیازى به پول نیست! شهرت هم مقوله جذابی برای من نیست.
جان دادن برای سینما
برای اثبات علاقهام به سینمای کشورم بالاتر از این نبود که نزدیک بود جانم را هنگام فیلمبرداری «تابو» از دست بدهم. اگر آن نگهبان کشتی در آن روز مرا در دریا نجات نمیداد، حتی جانم را در این سینما داده بودم. اما معتقدم هرکسی به نوعی از دنیا میرود و چقدر خوب است که آدم برای عشقش جانش را بدهد و عشق من هم که اول و آخر همین سینماست. دیگر نمیدانم برای اثبات این ادعا چه کاری باید انجام بدهم.
من عشقم را به سینما ثابت کردهام و فکر میکنم از حالا به بعد نوبت سینماست که به من برای بهتر شدنم کمک کند و استفاده بهتری از من به عنوان بازیگر بکند چون با فیلمهای مختلف این را ثابت کردهام که میتوانم. کاری به خوب یا بد بودن آن کارها ندارم اما من به عنوان یک بازیگر کامل بودم. فکر نکنم منتقدی بتواند ایراد بگیرد که جایی مثلا راکورد بازیام را نگه نداشتم یا در پردازش شخصیت کمکاری کردهام.
کابوسهای پس از غرق شدن
بعد از اتفاقی که در دریا افتاد و نزدیک بود غرق شوم تا مدتها وقتی زیر دوش حمام میرفتم احساس میکردم در حال خفهشدن هستم یا شبهای بسیاری خوابم نمیبرد چون مدام حس میکردم انگار دارم زیر آب میروم. اینها تاثیرات بدی است که از بعضی کارها با آدم میماند یا پس از تمام شدن بازیام در «اسب سفید پادشاه» تا سه ماه بیمار بودم و تب داشتم؛ حتی شبها درخواب میگریستم، بعد از آن هنوز حتی فیلمی را نتوانستهام قبول کنم. شاید این مساله ناشی از آن باشد که من نقش را از جایی دیگر بازی نکردم بلکه زندگی کردم.
الناز شاکردوست و برادرش
جایی دور از الناز بودن!
از ۲۳سالگی سعی کردهام همه دنیا را شهر به شهر بگردم. سفر کردن را همیشه دوست داشتم اما از جایی به بعد بیشتر به آن علاقه پیدا کردم چون وقتی به جایی میروم که مرا به عنوان الناز شاکردوست نمیشناسند، به عنوان یک انسان با من برخورد کرده، بدون هیچ قضاوتی به من نگاه میکنند. هیچوقت دوست نداشتم خود را گم کنم یا خود واقعیام را به خاطر شهرت از یاد ببرم. شاید از نگاه خیلیها که به شهرت نرسیدهاند یک آرزوی بزرگ باشد اما برای من درد است؛ چرا که با خودش تنهایی میآورد. هیچکس دیگر تو را به خاطر خودت دوست ندارد. آدمهایی جذبت میشوند که به خاطر خود واقعیات تو را نمىخواهند بلکه به خاطر اسم الناز شاکردوست است.
همان آدم روز اول
خیلی کم بیرون میآیم و در جامعه ظاهر میشوم. از برخورد مردم نگران نیستم و ترسی ندارم. مردم، خدا را شکر همیشه به من لطف داشتهاند، به نظرم محبوبیت موهبتی است که فقط خداوند میتواند به بندهاش بدهد و دست دیگرى نیست. بابت این مساله همیشه خدا را شکر میکنم اما نمیخواهم خود را فراموش کنم، انسان بودن برای من خیلی مهم است.
الناز شاکردوست و گربه اش
خرید با فرهنگ ایرانی
خرید کردن را دوست دارم اما به نظرم الزامی نیست که حتما از برند خرید کرد. همیشه گفتهام این من هستم که میتوانم به آن محصول از برندهای خاص ارزش و اهمیت بدهم نه اینکه برند به من ارزش بدهد؛ یعنی اگر هیچ برندی نباشد، چیزی از ارزشهای من کم نمیشود. در عین حال معتقدم مردم اگر قرار است برندی را انتخاب کنند سراغ نمونههای غیراصل نروند چون یک نوع دزدی از آن برند است. اگر برند گران قیمتى را انتخاب میکنید پس باید هزینه آن را هم قبول کنید و به انتخابتان احترام بگذارید؛ در غیر این صورت شما میتوانید سراغ برندهای ارزانقیمت بروید. خوب است جامعه ایرانی با پیشینه عظیم فرهنگی خود این اصل را رعایت کند.