سبک زندگی ، بیوگرافی و نوع پوشش افراد مشهور(۳۵)/ طناز طباطبایی / اگر بچهدار شوم باز هم خودم را بیشتر از او دوست دارم!
بیوگرافی طناز طباطبایی
نام : طنازنام خانوادگی : طباطباییتاریخ تولد : ۱۳۶۲/۲/۲محل تولد : تهرانتحصیلات : فارغ التحصیل کارگردانی
تئاترتاهل: مجرد
——————————————-
طناز طباطبایی در ۲۰ اردیبهشت ۱۳۶۲ در محله نیاوران تهران متولد شد.
دوران کودکی طناز طباطبایی
بر خلاف تشابه چهرهاش با بهنوش طباطبایی نه تنها هیچ نسبتی با او، بلکه با
هیچکدام از طباطباییهای سینمای ایران نسبتی ندارد.
تنها خواهر او لیلا نام دارد و به خواهرش خیلی علاقهمند است و از او بزرگتر است، که در سینما
هیچ فعالیتی ندارد، بلکه شغل اصلی او مترجمی زبان است.
طناز طباطبایی مجرد است و بسیار اهل خانه و خانواده است، مادرش را بسیار دوست دارد و به او شدیدا
وابسته است، کارگردانی تئاترخوانده، با موسیقی آشنایی دارد و گیتار میزند،
مدتی هم کار نقاشی میکرد، پدرش در عرصه
تجارت آدم بسیار موفقی است و نیز در زمینهی موسیقی فعالیت دارد، در کلاسهای آزاد بازیگری شرکت کرده بود که
هنوز یک ماه از کلاسهایش نگذشته بود برای بازی در «جوانی» سعید سلطانی انتخاب شد و اولین بازی خود را
در سال ۸۰ انجام داد که در آن سریال ۱۸ ساله بود.
خانوادهاش برای ورود او به عرصه بازیگری مخالفتی نکردند و بیشتر همراهش بودند.
پدرش به او گفته بود: من دوست ندارم تو از کوچه و بازار بازیگر شوی.
دوست دارم تحصیلات آکادمیک داشته باشی و طناز طباطبایی تصمیم گرفت در دانشگاه کارگردانی نمایش و تئاتر بخواند.
خانوادهای دارد که همیشه به او چند گزینه میدهند و میگویند انتخاب کن و هیچگاه دست و پای او را
برای انجام کاری نمیبندند.
او در ۱۸ سالگی گواهینامه گرفت.
بجز بازیگری در دیگر عرصههای هنر از جمله موسیقی و نقاشی آشنایی دارد.
گیتار میزند و گاهی نقاشی میکند، کم و بیش نزد پدرش در عرصه بازرگانی فعالیت میکند.
اهل غرور و کلاس گذاشتن نیست، دوستان اندک و گزیدهای دارد.
به روانشناسی عشق میورزد.
انسان جسور و آینده نگریست و از زندگی عادی تنفر دارد.
در اوقات فراغت خود به گالریهای عکس و نقاشی میرود، همینطور فیلم تماشا میکند و کتاب میخواند.
میگوید زیاد آدم معاشرتی نیست.
منطق خاص خودش را دارد و براساس آن عمل میکند، حالا میخواهد بقیه خوششان بیاید یا نیاید.
کمی عصبی است و به روانشناسی هم علاقه دارد.
اصولاً آدم عجیبی نیست، اما عجیب است!
طناز طباطبایی فکر میکند الان در حد خودش میتواند آدم موفقی باشد، اما
حالاحالاها با آن موفقیتی که ته ذهنش را قلقلک میدهد فاصله دارد.
زیاد کتاب میخواند و بیشتر نمایشنامه.
«خاطرات یک گیشا» و «بادبادکباز» را خیلی دوست دارد و این کتابها روی او تأثیر زیادی گذاشتهاند.
از نظر تصویری و سریالی اولین کار او مجموعه “میوه ممنوعه” است.
اما بطور حرفهای سه کار سینمایی قبل از این سریال داشته است.
“در چشم باد”، “چهارانگشتی”، “جعبه موسیقی” که هیچکدام هنوز اکران نشدهاند.
از دیگر فیلمهای توقیفی که او در آنها نقش داشته است، میتوان “پریناز” و “گزارش یک جشن” و شخصیت رادیکال
و متفاوتش در “زندگی خصوصی” را نام برد.
قبل از “میوه ممنوعه” هم پیشنهاد تلویزیونی داشت اما چون به سینما علاقه داشت، پیشنهادات تلویزیونی را قبول نمی
کرد.
اما زمانی که فتحی پیشنهاد بازی در “میوه ممنوعه” را داد به علت علاقمندی به ایشان حضور در این سریال
را پذیرفت.
از معیارهای انتخاب نقش برای او ویژه بودن کاراکتر است و یک سری حرفهایی که کاراکترهای دیگر نمیتوانند آنها را
بزنند.
اما نقشهای متفاوت وابسته به حال و هوای آن فیلم و داستان است، شیوه انتخاب ثابتی یا شیوه کار ثابتی
ندارد.به گفته خودش:”بستگی به فیلمنامه دارد” بازی در نقش یک سگ قطعا تجربه ای متفاوت برای هر بازیگری است.
دیدن بازی ستارهای مشهور در نقش یک سگ هم تجربه ای متفاوت برای علاقمندان به بازیگری و هنرهای نمایشی است.
طناز طباطبایی ، ستاره سینما، با بازی در نقش “میلو” سگ محبوب «تن تن» روی دیگری از تواناییهایش را
به نمایش گذاشته است.
طباطبایی با کارنامه کاری درخشان و قابل دفاعی که ارائه داده است ثابت کرده از شیفتگان تجربههای متفاوت است.
بیشتر به سینما علاقمند است و عاشق پرده نقره ایست.
به نظر او سینما سبک بازی و ژانرو مدل متفاوتی از بازی را میطلبد، نمی توان این دو را با
هم مقایسه کرد زیرا شبیه به هم نیستند.
طناز طباطبایی در سی و یکمین جشنواره بین المللی فیلم فجر با فیلم جنجالی و بحث برانگیز “هیس دخترها فریاد
نمی زنند!” در نقش دختری که مورد تجاوز و آزار و اذیت جنسی قرار گرفته حاضر شد.
تجربه بازی در تئاتر را داشته است.
در این رابطه میگوید:” فضای تئاتر نسبت به سینما به من اجازه تجربه بیشتری میدهد.
به اضافه اینکه من آن تجربیاتی که برای ورود و شناخت و یادگیری بازیگری در مدیوم سینما و تلویزیون لازم
داشتم را پیدا کردم.
در نمایش “درس” آقای مهرجویی و بعدتر نمایش «کمی بالاتر»، به کارگردانی آروند دشت آرایی، من هنوز مدیوم تئاتر را
خوب نمیشناختم و کمی با آن برخورد سینمایی میکردم.
اما در این کار به خصوص، “تن تن و راز قصر موندوس”، یک شب هایی با تماشاچی بی واسطه حرف
میزنم و این تجربه نفس به نفس بودن با تماشاگر را واقعا دارم لمس میکنم.” او به اصل ” کم
دیده شدن ولی خوب دیده شدن” بسیار معتقد است.
و ترجیح میدهد ۱۰ نفر مخاطب در تئاتر داشته باشد اما همان ده نفر متفاوت بودن نقش او را تایید
کنند تا در سینما مخاطبی میلیونی داشته باشد و آنطور که باید و شاید عمل نکند.
به گفته خودش اصلا به ازدواج فکر نمیکند و اگر فرزندی هم داشته باشد خودش را بیشتر از فرزندش دوست
خواهد داشت و به شدت از پیر شدن هراس دارد و دوست دارد همیشه جوان و شاداب باشد.
نه تنها از پیرشدن جسم که از پیرشدن فکر نیز میترسد و از یک جا ماندن و بیهوده بودن متنفر
است و میگوید:”اگر روزی بدانم که دیگر نمیتوانم کار کنم دچار افسردگی حاد خواهم شد.”!!!
بخشی از مصاحبه طناز طباطبایی:
این روزها مهمترین دغدغه طناز طباطبایی چیست؟
– کهنه نشدن.
من از پیر شدن میترسم.
از ذهن پیر میترسم.
از جسم پیر میترسم.
چند سالتان است؟
– متولد سال ۶۲ هستم اما این مربوط به سن من و لب مرز ۳۰ بودن نیست.
من ۱۸ سالگی هم که گواهینامه گرفتم و فکر کردم که دیگر خیلی بزرگ شدم سریع این فیلم از ذهنم
عبور کرد که یعنی دارم پیر میشوم و هر روز که جلو میروم بیشتر و بیشتر از این فرسودگی و
کهنه شدن میترسم.
هیچ وقت این ترس را هم دارید که وای الان ۳۰ سالم شد. هنوز ازدواج نکردم یا هنوز بچه ای ندارم؟ نگران نیستید برای مادر شدن دیر شود؟
– این حرفی که الان می خواهم بگویم خیلی حرف رادیکالی است شاید خیلی ها با من مخالف باشند و
البته خیلی مسئله شخصی است ولی تصورم این است که با ازدواج و بچهدار شدن و با هر چیزی که
از این دست به من اضافه میشود انگار که من یک مرحله عقب میروم و این حس کهنگی به من
دست خواهد داد که حالا دیگر الان تمام شدم و بچهام از من مهمتر است.
الان خودت نباید غذا بخوری و اول باید بچه ات را سیر کنی.
الان جیب خودت ممکن است خالی باشد اما جیب بچهات باید پر باشد.
خودت نباید فلان کار را کنی که شوهرت بتواند فلان کار را کند.
الان مجبوری کار نکنی چون بچه کوچک داری و …
راستش را بخواهید من یک ذره خودخواهم، نه خیلی خودخواهم.
این خیلی خودخواه بودن و ترس از کهنه شدن باعث میشود که محتاط باشم.
همیشه دوست دارم جوان باشم و تازه باشم و همه چیز تازه باشد.
این خیلی خطرناک است چون فکر می کنم اگر یک روزی کهنه شوم و به این باور برسم که کهنه
شدم دچار افسردگی خیلی حاد میشوم که حتی ممکن است بلایی سر خودم بیاورم.
همه آرزوی زندگیام هم همین است که خداوند این تازگی را از من نگیرد.
و برای همین میخواهی این مراحل ازدواج و بچهدار شدن و تشکیل خانواده را بگذارید برای بعدتر؟
– نه اینکه بعدتر، اصلا هیچ وقت به آن فکر هم نمیکنم، هرگز.
عشق مادر و فرزندی و عشق به خانواده، عشقی طبیعی و در نهاد بشر است ولی چیزی که من میگویم
کمی متفاوت است.
نمیدانم شاید من یک مقدار کمی خودشیفتگی بازیگری دارم و این چیزی است که به نظرم همه بازیگران دارند و
اگر نداشته باشند اصلا نمیتوانند بازیگر شوند.
آن خودشیفتگی هم این است که من خودم را از هر چیزی در جهان بیشتر دوست دارم و فکر میکنم
حتی اگر روزی بچهدار شوم باز هم خودم را بیشتر از او دوست خواهم داشت.
آنقدر خودم را دوست دارم که حاضر نمیشوم این همه سختی به خودم بدهم که عشق دیگری را تجربه کنم.
آن عشق را خودم به خودم دارم.
جوایز و افتخارات :
– بهترین بازیگر زن کمدی تلویزیونی در سال ۱۳۸۸- برنده جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل زن
از سومین جشن منتقدان برای بازی در فیلم “صداها” – ۱۳۸۸- برنده دیپلم افتخار بهترین بازیگر زن از پنجمین جشن
منتقدان و نویسندگان سینمای ایران برای بازی در فیلم “مرهم” – ۱۳۹۰- جایزه بهترین بازیگر زن در کرمان و سنندج
برای فیلم هیس!دخترها فریاد نمیزنند – سال ۱۳۹۱- کاندیدای بهترین بازیگر زن در کرمانشاه برای فیلم هیس!دخترها فریاد نمیزنند –
سال ۱۳۹۱